قیام عمومی آگوست 1945
اوایل سال 1941 هشتمین اجلاسیه کمیته مرکزی [حزب کمونیست هندوچین] تصمیم گرفت تا به وضوح روشن سازد که شرایط برای زمانی که مردم را می توان برای انجام قیام رهبری کرد چگونه باید باشد:
« انقلاب هندوچین باید به یک طغیان مسلحانه منتهی گردد، برای اینکه دست به چنین شورش مسلحانه ای زده شود، شرایط زیر باید فراهم باشد:
- جبهه رهایی بخش ملی در سراسر کشور متشکل شده باشد،
- توده ها نتوانند دیگر در زیر سلطه فرانسوی – ژاپنی به زندگی ادامه دهند و آماده جانبازی برای برقراری انقلاب باشند،
- دستجات حاکم در هندوچین به بحران اقتصادی، سیاسی و نظامی رانده شده باشند،
- شرایط عینی که برای انقلاب مساعد هستند عبارتند از پیروزی بزرگ ارتش چین بر ارتش ژاپن، بروز ناگهانی انقلاب در فرانسه یا ژاپن، پیروزی کامل اردوگاه دمکراتیک در سواحل اقیانوس اطلس و اتحاد شوروی، خروش انقلابی در مستعمرات فرانسوی و ژاپنی، و به ویژه مستقر شدن ارتش چین و یا آنگلوآمریکن در هندوچین ».
دستورالعمل های مربوط به تدارک برای قیام، که توسط کمیته مرکزی ویت مینه (1) در سال 1944 صادر شد، همچنین لحظه ای را که مردم باید به پاخیزند را به وضوح نشان داده است:
«1- صفوف نظامی دشمن در آن لحظه متفرق شده و به شدت به ترس افتاده باشند.
2- سازمان رهائی بخش ملی و انقلابیون مصمم برای به پا خاستن و از بین بردن دشمن آماده باشند.
3- توده های وسیع مردم از صمیم قلب جنبش را حمایت کنند و مصممانه به پیشاهنگ کمک کنند.
اگر ما قیام را در زمان مساعدی شروع کنیم، انقلابمان برای آزادی ملی محققاً منجر به پیروزی خواهد شد. ما باید همیشه هوشیار باشیم تا بتوانیم نبض جنبش را حس کنیم و حالت توده ها را بفهمیم. اوضاع جهانی را دقیقاً بسنجیم و چگونگی شرایط هر مرحله را به نحوی بدانیم که بتوانیم فرصت مناسب را تشخیص داده و توده ها را برای به پا خاستن به موقع رهبری نمائیم.»
انتقال مبارزه سیاسی به مبارزه مسلحانه تغییر بسیار بزرگی بود که مستلزم یک تدارک دراز مدت بود. اگر انقلاب آنطوری که می گویند یک هنر است، مضمون اصلی این هنر آن است که بدانیم چگونه می توان شکل هایی به جنبش داد که مناسب با وضع سیاسی در هر مرحله باشد، چگونه می توان رابطه صحیحی بین فرمهای مبارزه سیاسی و مبارزه مسلحانه را در هر دوره حفظ کرد.
در ابتدا، مبارزه سیاسی وظیفه اصلی بود و مبارزه مسلحانه در درجه دوم قرار داشت. تدریجاً، هر دو مبارزه سیاسی و مبارزه مسلحانه بطور مساوی مهم شدند. بعداً، ما وارد مرحله ای شدیم که مبارزه مسلحانه موقعیت کلیدی را احراز نمود. ولی حتی در این دوره نیز ما می بایستی دقیقاً روشن می نمودیم که آن [مبارزه مسلحانه] چه زمانی فقط در یک منطقه مشخص موقعیت کلیدی داشت و چه زمانی در سراسر کشور. ما ناگزیر به اتکاء به رهنمون اصلی بودیم که با توجه به فرمهای گوناگون مبارزه تعیین شده بود تا بتوانیم به وضوح اصول راهنمای کارمان و فرمهای سازمانی مان را برقرار سازیم. در آن شرایط ، جنگ بین ما و دشمن شدیداً سخت و بیرحمانه بود. اگر راهنمای مبارزه و سازمان دقیق نبود، یعنی از دو اصل دقت و قاطعیت و دانستن اینکه چگونه می بایستی شرایط ذهنی سنجیده شود و نیروهای انقلابی با نیروهای ضدانقلابی مقایسه شود، به صحت متابعت نمی کرد، ما محققاً با مشکل و شکست روبرو می شدیم. رهبری صحیح برای تدارک مبارزه مسلحانه می بایستی توسعه مداوم و به موقع نیروهای انقلابی را تضمین می کرد تا اینکه زمان انجام قیام فرا می رسید.
این مسئله در اجلاسیه هشتم کمیته مرکزی به خوبی بازگو شده بود:
« برای تدارک نیروهای مختلف برای قیام، حزب ما لازم دید که:
1- سازمانهای رهائی بخش ملی را توسعه داده و آنها را مستحکم سازد.
2- سازمانها را در کلیه شهرها، کارخانجات، معادن و مزارع توسعه دهد.
3- سازمانها را در ایالاتی که جنبش انقلابی هنوز ضعیف و منحصر به نواحی کوچکتر بود، وسعت بخشد.
4- روحیه قاطعیت و فداکاری اعضای حزب را باید (مانند فولاد) آبدیده کرد.
5- اعضای حزب را باید به صورتی آبدیده کرد که بتوانند ظرفیت و تجربه لازم را برای رهبری و همگامی با موقعیت داشته باشند.
6- گروههایی کوچک از چریکها و یا سازمانهای سربازی باید سازمان یابند ...»
لنین درباره قیام تأکید کرد که « قیام باید متکی بر بالاترین موج جنبش انقلابی توده ها باشد » و « نه بر اساس یک توطئه ». گفتگو از تدارک برای قیام مسلحانه و یا قیام به این معنی نیست که به مسئله جنبش سیاسی توده ها از جانب ما توجهی نخواهد شد، بالعکس یک قیام نمی تواند به تنهایی و بدون یک جنبش سیاسی عمیق و وسیع از طرف توده های انقلابی مقرون به پیروزی باشد. بنابراین، برای تدارک خوب یک قیام مسلحانه، اساسی ترین و مهم ترین وظیفه عبارت بود از تبلیغ در میان توده ها و سازماندهی آنان برای « توسعه و مستحکم ساختن سازمانهای رهائی بخش ملی ».
تنها بر اساس سازمانهای قدرتمند سیاسی بود که سازمانهای نیمه مسلح می توانستند قویاً تأسیس شوند، گروههای چریکی و واحدهای چریکی متشکل شوند که با توده های انقلابی رابطه نزدیک داشته و تدریجاً فعالیتها و رشد خویش را به پیش برند.
در سالهای اول همچنان که جنبش سیاسی توده ها به اندازه کافی قوی نبود و نیروهای دشمن هنوز ثبات خود را حفظ کرده بودند، سازماندهی سیاسی در میان توده ها بیشتر می توانست به عنوان وظیفه اصلی جهت تدارک قیام مسلحانه مورد نظر باشد. تبلیغات و سازماندهی توده ها در همه جای کشور به ویژه در نقاط حساس، دارای اهمیت قطعی بود. نواحی کوهستانی ویت بک به زودی از طرف کمیته مرکزی حزب به عنوان پایگاههای مسلح انتخاب شدند، دو ناحیه مرکزی آن عبارت بودند از باک سوی و نای وکاوینگ.
در شرایطی که بعداً متداول شد، پایگاههای مسلح می بایستی مخفی نگهداشته می شدند، باید مواضع جغرافیایی آنها در نواحی که جنبش انقلابی مستحکم بوده و سازمانهای توده ای قدرتمند بودند انتخاب می شد: با اتکا بر سازمانهای سیاسی توده ای، گروههای دفاع از خود و گروههای جنگنده دفاع از خود (2) تأسیس شدند که پس از مدتی به گروههای مسلح محلی و یا دسته های مسلح کاملا یا قسمتاً آزاد از کار تولیدی تبدیل شده و تدریجاً به دسته های بزرگتر چریکی تبدیل شدند. تدریجاً تیم های کادرهای فعال زیرزمینی، تیم های نظامی زیرزمینی، تیم های مسلح ضربتی، گروهها و دسته های مسلح محلی ظاهر شدند. مقتضی ترین اصل راهنما برای فعالیت همانا تبلیغ مسلحانه بود (3) فعالیتهای سیاسی به مراتب مهم تر از فعالیتهای نظامی بود و جنگیدن کم اهمیت تر از تبلیغ. کاربرد فعالیت مسلحانه در حقیقت برای محافظت، استحکام و رشد پایگاههای سیاسی به کار گرفته می شد.
همینکه پایگاههای سیاسی استحکام و گسترش یافتند، ما یک قدم بیشتر به طرف استحکام و رشد نیروهای نیمه مسلح و مسلح برداشتیم. عملیات آنان با توجه به نکات مرکزی مثل فعالیت تبلیغی و یا برخورد با خائنین، در کمال خفا صورت می گرفت. حملات نظامی شان کاملا مخفیانه بود و با سرعت انجام می گرفت. حرکتشان می بایستی مانند حرکت ارواح بود. موضع مبارزه قانونی برای توده های وسیع حفظ شده بود. برپا کردن یک قدرت انقلابی در آن شرایط از نظر زمانی مقتضی نبود. نواحی وجود داشت که در آنجا مردم در سازمانهای رهایی بخش ملی شرکت می کردند و کمیته های روستایی ویت مینه بطور عادی و بدیهی از پرستیژ کاملی در میان توده ها به عنوان یک سازمان محلی متعلق به نیروهای انقلابی برخوردار بودند. اما حتی در این نواحی نیز ما سعی در برانداختن دشمن نکرده بودیم بلکه کوشیده بودیم که او را جلب کرده و از وجودش استفاده کنیم. در ارتباط با این جهت گیری بود که کمیته مرکزی حزب برای رهائی ملی در باک سون و نای دستورالعمل هایی خطاب به واحدهای مسلح صادر کرد. در این رابطه بود که رئیس جمهور هوشی مینه اصل راهنمای تبلیغ مسلحانه را برای سازمانهای مسلح در کاوبنگ کن همزمان با دستور برپا کردن واحد تبلیغ مسلحانه آزادی ویتنام صادر کرد. تجربه ثابت کرده است که در نخستین مرحله تدارک برای قیام مسلحانه، اگر اصول راهنمای فوق الذکر کاملا درک نگردد، جنبش انقلابی کاملا مواجه با مشکلات موقتی و شکستهایی می شود که نتیجه آن بر روی تدارکات قیام مسلحانه تأثیر می گذارد ...
قیام عمومی ماه آگوست برای خلق ما و حزبمان یک پیروزی (4) بزرگ بود. این یک جنبش موفقیت آمیز در یک کشور مستعمره و نیمه فئودالی بود، که تحت رهبری حزب کمونیست انجام شد. در خلال یک مبارزه سیاسی طولانی، جنبش ما بدل به یک مبارزه مسلحانه ناحیه ای در دوره ماقبل قیام شد. عاقبت، با توسل جنبش به وضعیت مقتضی و مناسب، وقتی دشمن در بحرانهای شدید دست و پا می زد، و با استفاده اساسی از نیروهای سیاسی توده ها و با حمایت نیروهای نیمه مسلح و پایگاههای مسلح، ما قهرمانانه در شهر و روستاها به پاخاستیم، فرمانروائی امپریالیستها و فئودالیستها را تار و مار کردیم و قدرت دمکراتیک خلق را تأسیس کردیم. موفقیت قیام عمومی ماه آگوست ثابت می کند که جنبش آزادیبخش ملتهای تحت ستم، تحت شرایط معین تاریخی، می تواند با قیام به پیروزی برسد.
نگوین جیاپ
« جنگ خلق ارتش خلق »
مؤسسه زبانهای خارجی هانوی صفحات 76-87
متن این بخش از اثر ژنرال جیاپ به نحوی خلاصه تنظیم شده است
1- مجمع استقلال ویتنام.
2- نیروهای دفاع از خود امنیت عمومی و نظم دهکده ها را تضمین می کنند و تنها به عنوان آخرین راه حل وارد جنگ می شوند. نیروهای جنگنده دفاع از خود موظف به جنگیدن با دشمن به محض ورودش به دهکده می باشند.
3- تبلیغات به وسیله واحدهای مسلح.
4- انقلاب آگوست حاکمیت استعماری را نابود کرده و جمهوری دمکراتیک ویتنام را به رهبری هوشی مینه برپا ساخت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر