19 ـ مائوتسه دون، رهنمودی كه باید در سال 1966 داده باشد.
20 ـ درباره نقش رهبری كننده حزب تعدادی از آثار مهم مائو به این موضوع اختصاص دارد. بیاناتی كه در اینجا آمده در سال 1966 ایراد شده است. به سخنان قبلی او مراجعه كنید: "حزب كمونیست چین هسته رهبری كننده عموم خلق چین است. بدون این هسته رهبری كننده امر سوسیالیسم نمی تواند به پیروزی برسد." (مائوتسه دون، كتاب سرخ، صفحه 2) نقل قول صدر مائو مربوط است به "سخنرانی در دیداری با نمایندگان سومین كنگره سراسری سازمان دمكراتیك نوین جوانان چین" (25 مه 1957)
21 ـ برای شناخت از كائوتسكی و برنشتین رجوع شود به : "انقلاب پرولتری و رویزیونیسم خروشچفی" منتشر شده در 31 مارس 1964 توسط انتشارات رن مین ریبائو و خونچی. تجدید چاپ شده در پلمیك درباره خط عمومی جنبش بین المللی كمونیستی، صفحه 413ـ 354
22ـ "لین پیائو" . پكن ریویو، شماره 33، 16 اوت 1974، صفحه 12:
"لین پیائو تدارك كودتای ضد انقلابی را می دید كه در دومین پلنوم نهمین كمیته مركزی حزب كمونیست چین در اوت 1970 خنثی گردید. در مارس 1971، او نقشه یك كودتای ضد انقلابی مسلحانه را طرح ریزی كرد كه به "طرح پروژه 571" معروف شد و در 8 سپتامبر، او به كودتایی با تلاش سبعانه بقتل رسانیدن رهبر بزرگمان صدر مائو و برپایی یك كمیته مركزی رقیب دست زد. در 13 سپتامبر، بعد از شكست توطئه اش، مخفیانه سوار هواپیما شد و مثل یك فراری به رویزیونیستهای شوروی پناه برد و در سانحه هوایی در اندورخان واقع در جمهوری خلق مغولستان مرد." همچنین رجوع شود به یادداشت 72، "دهمین مبارزه دوخط عمده"
23 ـ رجوع شود به صفحات 70 - 75
24 ـ ژوزف استالین، اصول لنینیسم، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1970، صفحه2
25 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد چهارم، "در باره دیكتاتوری دمكراتیك خلق"، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1967، صفحه 413
26 ـ و. ا. لنین، مجموعه آثار، جلد 03، "خطاب به دومین كنگره سراسری روسیه سازمانهای كمونیستی خلقهای مشرق زمین ( 22 نوامبر 1919)، انتشارات پروگرس، مسكو، 1965، صفحه 161نقل قول كامل بدین صورت است: "در این مورد، شما با وظیفه ای مواجه هستید كه كمونیستهای جهان قبلا با آن مواجه نبوده اند: با اتكاء به تئوری و پراتیك عام كمونیستی، شما باید خود را با شرایط خاصی كه متفاوت از كشورهای اروپایی است. تطبیق دهید. شما باید بتوانید این تئوری و پراتیك را در شرایطی كه اكثریت جمعیت آن دهقان هستند و در آنجا وظیفه، براه اندازی مبارزه علیه بقایای قرون وسطایی و نه سرمایه داری است، انطباق دهید."
27 ـ مائو تسه دون، گزیده های خواندنی (Selected Readings)، صفحه 479 - 432
روش آموختن از نمونه منفی وسیعا گسترش یافته است: "آنها كه تبلور نمونه های منفی اند برای ما آموزگارانی هستند كه ما بد را در تضاد با خوب تشخیص دهیم." (مصداق ضرب المثل: ادب از كه آموختی، از بی ادبان ـ مترجم) وسیعا گسترش یافته است ـ پكن ریویو، شماره 13، 31 مارس 1971، صفحه 5 در این مقاله نقل قولهای زیر از صدر مائو ذكر گردیده است: "تنها از طریق آموزش مكرر بوسیله نمونه های مثبت و منفی و از راه مقایسه و در تقابل قرار دادن ایندو است كه احزاب انقلابی و توده های انقلابی می توانند خود را محكم و آبدیده سازند، پخته شوند و از دست یافتن به پیروزی اطمینان یابند." "هر كس به نقش كسانی كه با نمونه منفی به ما می آموزند كم بها دهد، یك ماتریالیست دیالكتیك پیگیر و كامل نیست." و نیز نقل قول پایین از صدر مائو: "چنانچه انقلاب چین تنها به نقش آموزگاران مثبت بها می داد و به نقش آموزگاران منفی بی اعتنا می بود، نمی توانست به پیروزی برسد. آنها كه نقش آموزگاران نمونه منفی را نادیده می گیرند، ماتریالیست دیالكتیسین های كاملی نمی باشند." ( نقل قول از پكن ریویو، شماره 27، 27 ژوئن 1975، صفحه 6)
28 ـ رجوع شود به یاداشت 4
29 ـ رجوع شود به یاداشت 1
30 ـ مائو تسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "در باره پراتیك" صفحه 301
31 ـ در آثار صدر مائو به اصطلاح "شمشیر" برمی خوریم. مثلا در "سخنرانی مائو در دومین پلنوم هشتمین كمیته حزب كمونیست چین"، 15 نوامبر 1966: "من فكر می كنم دو شمشیر وجود دارد: یكی لنین و دیگری استالین. شمشیر استالین را اكنون روسها رها كرده اند. اما در مورد شمشیر لنین، آیا رهبران شوروی آنرا تا حدی بدور نیافكنده اند؟ بنظر من آنرا بمیزان قابل ملاحظه ای بدور افكنده اند. آیا انقلاب اكتبر هنوز معتبر است؟ آیا هنوز می تواند بعنوان نمونه برای كلیه كشور ها باشد؟ گزارش خروشچف در بیستمین كنگره حزب كمونیست اتحاد شوروی می گوید كه امكان دارد قدرت سیاسی از طریق پارلمانی بدست آید، یعنی اینكه دیگر برای كلیه كشورها لازم نیست كه از انقلاب اكتبر بیاموزند. همینكه این دروازه باز شود، لنینیسم بطور كلی بدور افكنده می شود." (نقل قول از لنینیسم یا سوسیال امپریالیسم؟، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1970، صفحه 10)
32 ـ در مجموعه ای بنام ورشكستگی كامل رویزیونیسم مدرن شوروی (موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1968)، یادداشت زیر نیز بوده است، تحت عنوان "سوسیال امپریالیسم چیست؟" ضمیمه بود."در مقاله ورشكستگی كامل رویزیونیسم شوروی ... این جمله بچشم می خورد: "گروه مرتد رویزیونیست شوروی مدتهای مدیدی است كه به یك باند سوسیال امپریالیستی مبدل شده است."
"سوسیال امپریالیسم بمعنای امپریالیسمی است كه پرچم باصطلاح سوسیالیسم را بلند كرده است. لنین كبیر هنگامیكه بیرحمانه رویزیونیستهای انترناسیونال دوم كه از سیاست های امپریالیستی و مستعمراتی بورژوازی دفاع كردند را به شلاق انتقاد و افشاء كشید، نشان داد كه این مرتدین، خود باندی سوسیال ـ امپریالیستیند ـ "سوسیالیسم در در حرف، امپریالیسم در عمل"، رشد اپورتونیسم و تبدیل آن به امپریالیسم."
"باند مرتد رویزیونیست شوروی، بعد از غضب رهبری حزب و دولت، سرمایه داری را در كلیه عرصه ها در اتحاد شوروی احیاء كرد. همزمان در عرصه بین المللی متعصبانه از یك سیاست امپریالیستی پیروی نمود، وارد تبانی و ساخت و پاخت ضد انقلابی در عرصه جهانی با امپریالیسم آمریكا شد، و به عبث در امید تقسیم مجدد جهان بین خود و آنها بود. باند رویزیونیست شوروی با نگاه خریدارانه به تعدادی از كشورها بمثابه ملك مستعمراتی اش، به مكیدن خون و غارت این كشورها پرداخته و آنها را به قید بردگی خود كشید، و بواسطه بااصطلاح "كمك" اقتصادی و نظامی در این كشور ها نفوذ كرده و كنترل آنها را در دست گرفت. آنها تابلوی "سوسیالیسم" را در دست گرفته ولی در عمل راه امپریالیستی را پیش گرفتند. تجاوز اخیر شوروی به چكسلواكی و اشغال این كشور تیپیك ترین و آشكارترین نمونه افشاء كننده چهره كریه این باند سوسیال امپریالیستی است.
"رهبر كبیر ما صدر مائو، 28 سال پیش اعلام داشت: "... پرولتاریای كشور های سرمایه داری پیگیرانه خود را از قید نفوذ سوسیال امپریالیستی احزاب سوسیال دمكراتیك رها می سازد و حمایت خود را از جنبش رهایی بخش مستعمرات و نیمه مستعمرات اعلام می كند." (مائو تسه دون، منتخب آثار، جلد دوم، در باره دموكراسی نوین، صفحه 343) سوسیال امپریالیسم احزاب سوسیال دمكراتیك مدتهای مدیدی است كه بوسیله پرولتاریا و توده های وسیع خلقهای انقلابی به زباله دانی پرتاب شده است. مسلم است كه سوسیال امپریالیسم باند رویزیونیست شوروی نیز سرنوشتی جز ورشكستگی كامل نخواهد یافت."
33 ـ نقل قول اول از لنین است (مجموعه آثار، جلد چهارم "برنامه ما"، انتشارات پروگرس مسكو، 1964، صفحه 211). دومین نقل قول نیز از لنین می باشد (چه باید كرد؟ موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1973، صفحه 28)
34 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، صفحه 116 - 105
35 ـ "چن دوسیو": آثار و پاورقی های مختلف در آثار صدر مائو. رجوع شود به پكن ریویو، شماره 32، 9 اوت 1974، صفحه 9: "چن دوسیو در اصل یكی از اساتید دانشگاه پكن بود و بعنوان ناشر نشریه جوان نو مشهور شد. او یكی از بنیانگزاران حزب كمونیست چین بود. به یمن سابقه او در دوران جنبش 4 مه و بعلت جوانی و ناپختگی حزب در دوران شروع خود، او دبیر كل حزب شد. در آخرین دوره انقلاب 27 ـ 1924، اندیشه راست درون حزب را كه چن دوسیو نمایندگی می كرد به خط تسلیم طلبی تكامل یافت. تسلیم طلبان آن دوره عامدانه از اعمال رهبری حزب بر توده های دهقان، خرده بورژوازی شهری و بورژوازی متوسط، خصوصا بر نیروهای مسلح دست كشیدند و در نتیجه باعث به شكست كشاندن انقلاب شدند. چن دوسیو بعد از شكست 1927 همراه با مشتی از تسلیم طلبان دیگر ایمان خود به آینده انقلاب را از دست داد و انحلال طلب شد. آنها موضع ارتجاعی تروتسكیستی گرفتند و همراه با ترتسكیستها یك گروه ضد حزبی كوچك شكل دادند. چن دوسیو در نتیجه این اقداماتش در نوامبر 1929 از حزب اخراج شد."
"وان مین": در مورد او نیز در آثار صدر مائو و پكن ریویو ( شماره 32، 9 اوت 1974، صفحه 10) توضیح داده شده است. "خط اپورتونیستی وان مین از زمان پلنوم چهارم ششمین كمیته مركزی حزب در ژانویه 1931 تا تشكیل جلسه دفتر سیاسی توسط كمیته مركزی حزب در استان زون ای، كویچو بتاریخ ژانویه 1935 در حزب مسلط بود. از تشكیل این جلسه به بعد، تسلط این خط نادرست در حزب پایان گرفت و رهبری مركزی نوینی تحت رهبری صدر مائو بر قرار شد. خط نادرست "چپ" طی دوره ای طولانی (بمدت چهار سال) حزب حاكم بود و لطمات بغایت سنگینی به حزب و انقلاب زد و عواقب فاجعه آمیزی ببار آورد. 90 در صد تلفات به حزب كمونیست چین، ارتش سرخ و مناطق پایگاهی تحمیل شد، دهها میلیون از مردم در مناطق پایگاهی انقلابی زیر ستم و سركوب گومیندان قرار گرفتند و پیشرفت انقلاب چین به تاخیر افتاد."
در مورد مبارزه دو خط رجوع شود به یادداشت 27 كه در آن ده مبارزه عمده بین دو خط با ذكر تاریخ وقوع هر یك بطور خلاصه بیان شده است.
36 ـ مربوط می شود به : "درباره پراتیك" (منتخب آثار، جلد اول، صفحه 309 ـ 295) "در باره تضاد" (همان جلد، صفحه 347 ـ 311) "آموزش خود را از نو بسازیم" (منتخب آثار، جلد سوم، صفحه 25 - 17) "سبك كار حزبی را اصلاح كنیم" (همان جلد، صفحه 51 - 35) "مبارزه علیه سبك الگو سازی در حزب" (همان جلد صفحه 68 ـ 53) "سخنرانی ها در محفل ادبی و هنری ینان" (همان جلد، صفحه 98 ـ 69)
37 ـ "اصالت تصورات (آپریوریسم) یك تئوری ایده آلیستی شناخت است. تئوری ماتریالیستی انعكاس چنین می گوید كه ایده ها انعكاسی از واقعیات عینی هستند و همواره شناخت حقیقی و درست از تجربه ناشی می شود. بنابراین هیچ شناختی مقدم بر تجربه وجود ندارد. معذالك مكتب اصالت تصورات معتقد است كه خرد و تعقل كه شامل "مفهوم خدا داد" خرد و برهان فردی و بدست آمده توسط خود و "اصول قائم به خود" یا مقوله های منطقی از تجربه بر نمی خیزند بلكه ذاتی فكر هستند و شخص می تواند با حركت از این اصول و مقولات از طریق قیاس منطقی به شناخت حقیقی دست پیدا كند. معتقدین این مكتب، وابستگی شناخت حسی به شناخت ادراكی را قبول ندارند، بلكه فكر می كنند كه شناخت حسی چیزی مستقل است. آنها مخالف ناشی شدن این شناخت از تجربه عملی هستند، و در جایگاه دفاع از ناشی شدن شناخت از خرد و تعقل اند. آنها از واقعیات عینی و امور واقع به مفاهیم حركت نمی كنند بلكه بر عكس براین گمانند كه باید از مفاهیم به واقعیات عینی رسید." (پكن ریویو، شماره 10، 10 مارس 1971، صفحه 6) در باره ابطال اصالت تصورات، فردریك انگلس، آنتی دورینگ، و مائو تسه دون، ایده های صحیح انسان از كجا سرچشمه می گیرد؟، در گزیده های خواندنی صفحه 504 ـ 502
38 ـ "امانیسم بورژوائی": "این تئوری سرشت انسانی متعلق به مالكان ارضی و بورژوازی است" و لیوشائوچی آنرا در یك مقاله تحت عنوان "خصلت طبقاتی انسان" منتشر در سال 1941 مطرح نمود. او در این مقاله نوشت: "جوهر انسان در دوگانگیش است. یك جنبه آن در جوهر فطری او یعنی سرشت انسانی او، هوش، سلامتی، غرایز ...؛ و بعد دیگرش در جوهر اجتماعی او یعنی روانشناسی، ایدئولوژی، آگاهی، دیدگاهها، عادات و خواستهای اوست." (نقل در سین هوا(Hsinhua) 31 اكتبر 1971، صفحه 12) لیوشائوچی بر مبنای این تئوری ضد ماركسیستی ـ لنینیستی، خط ارتجاعی اش را بسط داد. تئوری "جوهر طبیعی" انسانی، تئوری بورژوایی "طبیعت عام انسان" است كه كاربرد اساسی آن در قلمرو سیاست، نفی مبارزه طبقاتی، تشویق سپردن همه چیز به قدرت "نخبگان" و تقسیم جهان میان "آنها كه حكومت می كنند" (روشنفكران) و "آنهایی كه تحت حاكمیتند" (كارگران) می باشد. این تئوری به تئوری "نابغه"، "ابرمرد" (پیامبر و ناجی) می انجامد. همچنین این تئوری درباره دو مقوله وجود اجتماعی و آگاهی اجتماعی گیجی و ابهام می آفریند و برای فكر بشر تقدم قائل میشود در حالیكه برای ماركسیسم ـ لنینیسم، این وجود اجتماعی انسان است كه فكر او را تعیین می كند. تاثیرات عملی این تئوری از جانب لیوشائوچی و پیروانش در كلیه عرصه ها محسوس بود ـ به "قهرمانان" نهایت اهمیت را دادن (به قیمت كم بها دادن به توده ها). مطرح نمودن "سه مشهور" (نویسندگان مشهور، كارگردانان مشهور و بازیگران مشهور) و تاكید بر آن، فقط و فقط ستایش اعمال رهبری در همه عرصه ها و غیره مفهوم "تزكیه نفس" ( رجوع شود به یادداشت 41) به رد نیاز برای متحول كردن جهان بر طبق جهان بینی پرولتاریا منجر می شود. "حزب و جهان را... از دیدگاه پیشاهنگ پرولتری پی ریزی كنید" ـ مائو تسه دون، منتخب آثار، جلد سوم، "سخنرانی در محفل ادبی و هنری ینان"، صفحه 59. لیو شائوچی مشوق تئوری دیگری نیز بود و آن نكوشیدن برای متحول كردن روشنفكران با این استدلال كه : "بازسازی جهان بینی، پیشرفت فرد را مانع می شود" (نقل در پكن ریویو، شماره 31، 30 ژوئیه 1971، صفحه 12) صدر مائو در "سخنرانی در محفل ادبی و هنری ینان" در سال 1942 اعلام داشت: "آیا چیزی بنام سرشت انسانی وجود دارد؟ البته كه وجود دارد. اما فقط سرشت انسانی مشخص، نه سرشت انسانی مجرد. در جامعه طبقاتی، هیچ سرشت انسانی نیست كه خصلت طبقاتی نداشته باشد، سرشت انسانی مافوق طبقاتی وجود ندارد. ما معتقد به سرشت انسانی پرولتاریایی، سرشت انسانی توده های خلق هستیم، در حالیكه طبقه مالكان ارضی و بورژوازی معتقد به سرشت انسانی طبقات خودشان هستند، با این تفاوت كه این مطلب را بزبان نمی آوردند و سرشت انسانی طبقات خود را بمثابه یگانه سرشت انسانی موجود قلمداد می كنند." (منتخب آثار، جلد سوم، صفحه 90) همانطور صدر مائو در همان اثر اشاره می كند: "سئوال اساسی اینست: برای كی؟ این یك مسئله مربوط به اصول است." (همانجا، صفحه 78) تئوری لیوشائوچی نتایج متعدد دیگری نیز در برداشت: ترویج كم بها دادن و تحقیر پراتیك اجتماعی، تحقیق، و "سه جنبش عظیم انقلابی". همانطور كه مطبوعات چینی بارها و بارها نوشته اند: "دفاع از تئوری سرشت انسانی بمعنای تغییر جهان بر طبق جهان بینی بورژوایی است." ( پكن ریویو، شماره 31، 30 ژوئیه 1971، صفحه11) ادبیات و هنر از عرصه هایی بودند كه لیوشائوچی و پیروانش در تلاش خود برای خلق افكار عمومی ضد انقلابی قبضه كرده بودند. در عرصه فلسفه نیز وضع بهمین منوال بود. (اشاره به دو مبارزه عمده بر سر همسانی یا عدم همسانی بین وجود و شعور و دیگر اینكه "آیا یك به دو تقسیم می شود یا اینكه دو در یك تركیب می شود" ـ رجوع شود به یادداشت 167) لیوشائوچی و دارودسته اش برای تضمین اینكه كارگران به طرحهای آنها جلب شوند، مبنی بر سیاست "سه مشهور" جلب شوند، سیاست "سه عالی" را نیز به آن افزودند. (حقوقهای عالی، جوایز عالی و پاداشهای عالی) همانطور كه صدر مائو گفته است: "برای سرنگونی یك قدرت سیاسی، همواره قبل از هر چیز باید خلق افكار عمومی كرد، و آنگاه به كار ایدئولوژیك پرداخت. این حقیقت هم برای طبقه انقلابی و هم برای طبقه ضد انقلابی صادق است." ( مائوتسه دون، سخنرانی در دهمین پلنوم هشتمین كمیته مركزی حزب كمونیست چین، نقل در نهمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین(اسناد)، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1969، صفحه 30)
39 ـ "تئوری نیروهای مولده" یا "تقدم نیروهای مولده"، آن تئوری است كه تنها بر نقش ابزار تولید در تكامل تاریخی حساب می كند و امكان اینكه مناسبات تولیدی بتواند بر نیروهای مولده تاثیر بگذارند را رد می كند. "نیروهای مولده از این سه عامل تشكیل می شوند: 1) كارگران كه صاحب تجربه تولیدی و مهارت هستند، 2) وسایل كار، بمعنای ابزار تولید، 3) موضوع كار. در بین این سه عامل، كارگران مقدم و عامل تعیین كننده می باشند. بدین خاطر كه تنها توده های كارگر قادرند ابزار تولیدی را خلق كنند، تكامل دهند و از آنها استفاده كنند." (پكن ریویو، شماره 33، 15 اوت 1975، صفحه 6) برای رویزیونیستها، برعكس، ماشین آلات و مواد بر انسان تقدم دارد. بنابراین آنها عقیده دارند كه ابزار كار عامل عمده در نیروهای تولیدی است. بعلاوه آنها منكر این هستند كه مناسبات تولیدی می تواند بر نیروهای مولده تاثیر داشته باشد. در عین حال كه "عموما نیروهای تولیدی نقش عمده و تعیین كننده را بازی می كنند زیرا انقلابی ترین و فعال ترین عامل بشمار می روند"، ولیكن این نیز حقیقتی است كه "مناسبات تولیدی صرفا از نیاز های نیروهای مولده آنهم بطور منفعل تبعیت نمی كنند. مناسبات تولیدی بر نیروهای مولده تاثیر گذاشته، پیشرفت و تكامل آنرا بجلو می راند یا مانع می شود و می تواند تحت شرایط مشخصی نقش تعیین كننده بازی كند." (همانجا). رجوع شود به نامه انگلس به استاركنبورگ، 52 ژانویه 1894 كه در آن می گوید: "چنین نیست كه موقعیت اقتصادی علت و تنها عامل فعال، بوده و همه عوامل دیگر فقط معلول هایی منفعل اند. بلكه بر مبنای ضرورت اقتصادی، كنش و تاثیر متقابل بر هم دارند كه در نهایت ضرورت اقتصادی است كه همیشه خود را بر دیگر عوامل تحمیل كرده و تاثیر می گذارد." (ماركس، انگلس، منتخبی از مكاتبات، مركز انتشارات زبانهای خارجی، مسكو، صفحه 945) صدر مائو در مقاله "درباره تضاد" می گوید: "بدیهی است كه نیروهای مولده، پراتیك و زیر بنای اقتصادی بطور كلی دارای نقش عمده و تعیین كننده هستند و كسی كه منكر این حقیقت شود، ماتریالیست نیست. معهذا باید پذیرفت كه تحت شرایط معین مناسبات تولیدی، تئوری و روبنا بنوبه خود می توانند نقش عمده و تعیین كننده پیدا كنند.
" (منتخب آثار، جلد اول، صفحه 633)
40 ـ "تئوری اضمحلال مبارزه طبقاتی": صدر مائو در "گزارش به دومین پلنوم هفتمین كمیته مركزی حزب كمونیست چین" (گزارشی كه در جریان انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی در سطح وسیع تبلیغ شد و وسیعا تجدید انتشار یافت و مورد مطالعه قرار گرفت) تاكید می كند: "بعد از پیروزی انقلاب چین در سراسر كشور و حل مسئله ارضی، دو تضاد عمده هنوز در چین موجود است. اولی، تضاد درونی است كه تضاد بین طبقه كارگر و بورژوازی می باشد..." (منتخب آثار، جلد چهارم، صفحه 369) او در همین گزارش تاكید نمود كه هر چند برای مدتی اجازه حیات دادن به سرمایه داری لازم بود، اما محدود نمودن آن نیز ضرورت داشت، او میگوید: "سیاست تحدید سرمایه الزاما مجبور است به درجات و اشكال مختلف با مقاومت بورژوازی، مخصوصا صاحبان بزرگ بنگاههای خصوصی، یعنی سرمایه داران بزرگ روبرو شود. تحدید و از آنطرف مخالفت باآن، شكل اصلی مبارزه طبقاتی در دولت دمكراتیك نوین خواهد بود. این تصور كاملا غلط است كه در حال حاضر ما به محدود ساختن سرمایه داری نیاز نداریم و می توانیم شعار "تعدیل" سرمایه را بدهیم، چنین دیدگاهی، یك دیدگاه اپورتونیستی راست است." (همانجا، صفحه 368)
بر سر ترجمان و اجرای این خط مبارزه حادی در گرفت كه به اولین مبارزه عمده در عرصه فلسفه مشهور شد. نمایندگان بورژوازی در این مبارزه "تئوری زیر بنای اقتصادی سنتز شده" یا شكل دیگری از "تئوری نیروهای مولده" را پیش كشیدند (رجوع شود به یادداشت 39) این خط می كوشید نقش مبارزه طبقاتی را بمثابه نیروی محركه در تكامل سوسیالیسم مخدوش كند و روبنای سوسیالیستی را در خدمت سرمایه داری و بورژوازی قرار دهد و توسعه لجام گسیخته سرمایه داری و تولید كوچك را در روستاها، تا مناطق دورافتاده كشور تسریع كند ـ این خط مشخصا توسط لیوشائوچی ترویج و تشویق می شد. او خط ادغام مسالمت آمیز سرمایه داران، مالكان ارضی و دهقانان مرفه در سوسیالیسم را پیش كشید. در سال 1955 هنگامی كه صدر مائو طی سخنرانی درباره خط عمومی حزب در دوره گذار، از لیوشائوچی بخاطر آنكه خواهان تحكیم نظام دمكراسی نوین بود انتقاد نمود، یك تضاد جدی بیرون زد. در آنجا مائو خصلت مخرب چنین خطی را نشان داد: "دوران گذار، سراسر تضاد و مبارزه است. مبارزه انقلابی كنونی ما حتی از مبارزه انقلابی مسلحانه در گذشته عمیق تر است. این انقلابی است كه برای همیشه سیستم سرمایه داری و همه نظامهای استثمارگرانه دیگر را به گور خواهد سپرد." (نقل از مبارزه بین دو راه در روستاهای چین، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1968، صفحه7) چسبیدن به "دمكراسی نوین" بمعنی كند ساختن و تنزل دادن تحول سوسیالیستی یا حتی اخلال در آن و سد كردن راه آن به نفع سرمایه داری می باشد. برای مقابله با خط كئوپراسیون و همكاری متقابل كه در سال 1955 بوسیله صدر مائو عنوان شده بود، لیوشائوچی در فاصله سالهای 1955 ـ 1953، خط "توقیف"، "ادغام"، "بازرسی و نظارت" را رواج داد. و این منجر به از هم پاشیدگی تعداد كثیری از كئوپراتیوها شد. در سال 1951، لیوشائوچی اعلام كرد: فقط با ملی كردن صنایع می توان كمیت هنگفتی از ماشین آلات را برای دهقانان تهیه نمود و تنها در این صورت ملی كردن زمین و كلكتیویزه كردن كشاورزی میسر خواهد بود." (همانجا، صفحه 11) از سوی دیگر مائو اعلام كرد: "...با شرایطی كه ما در كشورمان با آن مواجهیم كئوپراسیون باید بر استفاده از ماشین آلات بزرگ مقدم باشد (در كشور های سرمایه داری، صنعتی كردن سوسیالیستی و تحول سوسیالیستی كشاورزی بمثابه دو امر جداگانه و مجزا از هم نگاه كنیم و بهیچوجه نباید بر روی یكی تاكید نموده در حالیكه به دیگری كم بها دهیم." (همانجا، صفحه31) بعدها در سال 1962، صدر مائو اصل عمومی "كشاورزی را بمثابه اساس و صنعت را بمثابه عامل هدایت كننده در نظر بگیرید" را فرموله كرد. (نقل قول در پكن ریویو، شماره33، 71 اوت 1973، صفحه4) در واقع، تئوریهای لیوشائوچی به توسعه سرمایه داری در روستاها پا می داد. در جریان هشتمین كنگره حزب كمونیست چین، لیوشائوچی و چن پوتا با تلاش های علنی تری جهت كم اهمیت جلوه دادن مبارزه طبقاتی حركت نمودند. (رجوع شود به یادداشت 46) علیرغم تلاش های لیوشائوچی و شركاء جنبش كئوپراسیون كشاورزی در مقیاس عظیمی گسترش یافت. پس از آغاز استقرار كمونهای خلق در روستاها(1958)، مانورهای جدیدی از جانب مدافعین مالكیت خصوصی، انگیزه های مادی و غیره در سال 26ـ 1961 بعمل آمد: جنبش سان ـ زی یی بائو (توسعه طرحها برای مصرف خصوصی، توسعه بازار آزاد، افزایش تعداد بنگاههای كوچك كه راسا خود مسئول سود و ضرر خود باشند، و تعیین سهمیه بازدهی بر پایه هر خانوار منفرد) كه در مقابله با آن صدر مائو در 36 ـ 1962 جنبش تربیت سوسیالیستی را بپا نمود. (رجوع شود به یادداشت 76) اگر با جنبش سان ـ زی یی بائو مبارزه نمی شد، جمهوری خلق چین را به راه رویزیونیستی روسیه می كشاند ـ راهی كه منجر به احیاء سرمایه داری، در فرماندهی گذاشتن سود بجای سیاست و غیره می شد. "تئوری اضمحلال مبارزه طبقاتی" بوسیله لیوشائوچی و حامیانش تا حد واگذار كردن قدرت پرولتاریا به دست بورژوازی بسط داده شد. همه این وقایع همراه با تهاجمات متعدد در عرصه ایدئولوژیك و دو مبارزه عمده بین دو خط رخ داد. این مبارزه در بعد داخلی علیه گروه ضد حزبی كائوكان و پنگ ته هوای (حدود 54 ـ 1953 و 59 ـ 1958) براه افتاد و در بعد خارجی علیه رویزیونیسم مدرن بعد از بیستمین كنگره حزب كمونیست اتحاد شوروی در 1956 هدایت گردید. ( محتویات این یادداشت عمدتا از سه مبارزه عمده در عرصه فلسفی (64 ـ 1949)، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1973 استخراج شده است.)
41 ـ "راه كنفسیوس و منسیوس": "دكترین های كنفسیوس و منسیوس به خط سیاسی ارتجاعی و سیستم فكری ایده آلیستی مكتب كنفسیوس (479 ـ 551 قبل از میلاد) و منسیوس (305 ـ 390 قبل از میلاد) اشاره دارد. این دكترین ها سرسختانه از نظام بردگی دفاع نموده و سعی در حفظ آن داشتند، هر دو آنها با تغییر و تحول اجتماعی مخالف و مدافع بازگشت به دوران قدیم و قهقرا بودند. جانشینان سلاطین پیشین سلسله هان این دكترین ها را اصلاح، تعدیل و مدون كردند و بدین ترتیب برای ابقاء سلطه ارتجاعی و همچنین انقیاد معنوی زحمتكشان بمدت بیش از 2000 سال چه در چین فئودالی و چه در چین نیمه مستعمره ـ نیمه فئودالی سلاحی ایدئولوژیك ایجاد شد. حتی امروزه این دكترین ها مورد بهره برداری مرتجعین چین و خارج و سردمداران خطوط اپورتونیستی در حزب قرار می گیرد." (پكن ریویو، شماره 21، 2 اوت 1974، صفحه 5)
طی انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی در جریان مبارزه علیه لیوشائوچی و طرفدارانش در بخش های مختلف، مبارزه علیه كنفسیوس و منسیوس گسترش یافت و با خیزش عظیم مبارزه علیه لین پیائو تداخل پیدا كرد و دامن زده شد. رجوع شود به مجموعه ای از منتخب مقالات انتقاد از لین پیائو و كنفوسیوس (جلد اول و دوم)، همچنین مقالات زیادی منتشره در پكن ریویو و سین هوا، و مجموعه های گوناگون منتشره در فرانسه، بلژیك و سوئیس.
دو نوع انتقاد كردن را باید از هم تفكیك كرد: انتقاداتی كه از دكترین كنفوسیوس و منسیوس یا از تاریخچه زندگی شان می شود؛ و انتقادات دیگری كه به تحلیل این مسئله می پردازد كه چگونه این دكترین ها در دوره كنونی توسط آنها كه مدافع ارزشهای "بورژوایی" و احیاء سرمایه داری هستند مورد استفاده واقع می شوند. این دكترینها مشخصا بمثابه یك "حربه ایدئولوژیك" بكار گرفته می شود. نمونه خیلی برجسته آن در سال 1962 بود: هنگامی كه "لیوشائوچی و همكارانش... علنا نمایش انزجارآور "زیارت معبد مقدس كنفسیوس" را عهده دار شدند و باصطلاح "مجمع اجتماع كنفسیوس" را بر پا نمودند. آنها در تلاش جهت براندازی دیكتاتوری پرولتاریا و احیاء سرمایه داری، مرده كنفسیوس را به كمك طلبیدند." (پكن ریویو، شماره22، 31 مه 1974) صدر مائو در یادداشتی كه جهت معرفی یكی از مقالاتش در كتاب خیزش سوسیالیستی در روستاهای چین (1955) نوشت، چنین ابداعاتی را تقبیح نمود: "مردم شهر زادگاه كنفسیوس، كئوپراتیوهای سوسیالیستی بر پا نموده اند. بعد از گذشت سه سال از كئوپراسیون، زندگی اقتصادی و فرهنگی مردمی كه متجاوز از 2000 سال در فقر بسر برده اند، می رود دستخوش تغییرات ریشه ای شود. این امر نشانه این واقعیت است كه سوسیالیسم امروزه حقیقتا در تاریخ نظیر نداشته است و قطعااز "كلاسیك" های كنفسیوس بالاتر است. دوست دارم به آنهایی كه از زیارت معبد كنفسیوس خرسند بودند پیشنهاد كنم كه در راه عبور به آنجا بروند و نگاهی هم به این كئوپراتیو ها بیاندازند." (نقل قول در پكن ریویو، شماره33، 1974، صفحه 9)بدین ترتیب دكترین كنفسیوس و منسیوس در كانون مبارزه بین دو خط و مبارزه بین دو راه قرار داشت. این مبارزه همچنین بدین صورت در تاریخ چین و در انعكاس این تاریخ در ادبیات، تئاتر و سینما كاملا حاد بوده است. در اینجا توجه كنید به بخشی از مقاله صدر مائو تحت عنوان "به مباحثات مربوط به فیلم و زندگی ووسون (WuHsun) بطور جدی توجه كنید" نوشته شده برای رن مین ریبائو، 20 مه 1975: "بنظر بسیاری از نویسندگان، تاریخ نه با جایگزینی كهنه با نو بلكه با تلاش و تقلایی كه بمنظور حفظ كهنه از نابودی و انهدام صورت می گیرد، تكامل می یابد. بنظر آنها تاریخ نه با مبارزه طبقاتی برای سرنگونی طبقات فئودال ارتجاعی كه باید سرنگون شوند، بلكه با نفی مبارزه طبقاتی ستمدیدگان و تسلیم شدنشان به این حاكمان، به شیوه ووسون به پیش می رود." (مائوتسه دون، پنج سند در باره ادبیات و هنر، موسسه زبانهای خارجی، پكن 1967، صفحه 4)
همچنین در این مورد فراخور توجه است: رهنمود های صدر مائو درباره انتشار مقاله ای كه به نقد و رد ارزیابی ادبی ایده آلیستی از رمان رویای كابین قرمز و انتقاد او از فیلم در بطن ماجرای دادگاه چینگ می پردازد(همانجا، صفحه 9 ـ 7) و "رهنمود 21 دسامبر 1963" كه در آن می گوید: "زیر بنای اجتماعی و اقتصادی جامعه تغییر كرده است، اما هنر بمثابه جزئی از روبنا كه به این زیر بنا خدمت می كند، هنوز بعنوان یك مشكل جدی باقی مانده است. بهر حال ما باید از تحقیق و مطالعه حركت كرده و با دلگرمی و جدیت به این موضوع توجه كنیم. آیا این مسخره نیست كه كمونیستهای زیادی نه هنر سوسیالیستی بلكه هنر فئودالی و سرمایه داری را با حرارت ترویج می كنند؟ (همانجا، صفحه11 ـ 10) مائو در"رهنمود 27 ژوئن 1964" اعلام نمود: "در 15 سال اخیر این انجمنها (ادبی و هنری) اغلب آثاری كه منتشر نموده اند (می گویند تعداد كمی از آنها خوبند) و افراد زیادی كه درگیر و دست اندركار آنند (نه همه آنها) سیاست های حزب را به پیش نمی برند. آنها مانند بوروكراتهای عالیرتبه و مقتدر عمل كرده اند، بمیان كارگران، دهقانان و سربازان نمی روند و انقلاب سوسیالیستی و ساختمان سوسیالیستی را منعكس نمی كنند. در سالهای اخیر، آنها در لبه پرتگاه رویزیونیسم قرار گرفته اند. این افراد چنانچه مجدانه به خود برخورد نكرده و با دلگرمی خود را بازسازی نكنند، در آینده نزدیك میروند كه به گروههایی همانند باشگاه مجاری پتوفی مبدل شوند." (همانجا، صفحه 11)
بسیاری از رویدادهای تاریخ چین بهمین نحو مبارزه دوخط را دامن زدند و اساس مبارزه بین دوخط و دو راه شدند. یك نمونه آن رساله ای است كه در 1955 بوسیله دارودسته ضد انقلابی هوفنگ نوشته شده است. صدر مائو به این رساله چنین پاسخ داده است: "در این رساله، عبارت "آن نیرو های بالقوه فئودال دیوانه وار مردم را می كشند" احساس وحشتی را كه به دارودسته ضد انقلابی هوفنگ در رویارویی با مبارزه سترگ نیروهای انقلابی مردمان كه نیروهای ضد انقلابی را سر كوب می كنند، دست می دهد افشاء می كند. این احساس وحشت، شاخص كلیه طبقات، گروهها و افراد ضد انقلابی است. آنچه در دلهای آنان هراس می افكند، دقیقا توده های انقلابی را سرشار از شادی می كند." (نقل در پكن ریویو، شماره 33، 16 اوت 1974، صفحه 9) در دوران جهش بزرگ به پیش، صدر مائو دستخط زیر را بمناسبت اولین تراكتوری كه طبقه كارگر چین با اتكاء به خودش ساخته بود، نوشت: "فرودستان از همه با استعداد تر و نخبگان از همه نادان ترند" و این پاسخ كسانی بود كه مدعی بودند تاریخ را "قهرمانان" می سازند و نه "بردگان" ـ این تئوری را لین پیائو مطرح نمود و بسط داد .(همانجا)
این چند نمونه نشان می دهد در هر یك از مراحل مختلف انقلاب چین كه سئوالهای جدیدی مطرح می شود، بر اساس دكترین كنفوسیوس و منسیوس، پاسخهای ضد انقلابی مطرح و اشاعه داده می شود." كتاب تزكیه نفس" اثر لیوشائوچی در باره چگونه می توان یك كمونیست خوب بود. این كتاب در اصل سلسله سخنرانی های او در انستیتو ماركسیسم ـ لنینیسم در ینان، ژوئیه 1939 می باشد كه در اوت 1949 و بار دیگر در اوت 1962 پس از تجدید نظر دوباره چاپ شد. در آن سال این كتاب در خونچی شماره های 16 ـ 15، 1962 تجدید چاپ شد و بمثابه سلاحی در ضدیت باآثار مائو در سطح وسیع توده ای توزیع گردید. در آن دوره، اشاعه این نظرات محدود به لیوشائوچی و طرفدارانش می شد. لیوشائوچی "جار و جنجال كنان به مخالفت با یك رشته از آثار بزرگ صدر مائو برخاست، آثاری مثل گزارش به دومین پلنوم هفتمین كمیته مركزی حزب كمونیست چین و در باره حل صحیح تضاد های درون خلق" (پكن ریویو، شماره 20، 21 مه 1967، صفحه 8، اصل آن در خونچی، شماره 6، 1967 و رن مین ریبائو 8 مه 1967)
مقالات مختلفی از سال 1967 در رد كتاب لیوشائوچی با تاكید بروی این موضوع نوشته شد كه این كتاب هیچ اشاره ای به مبارزه طبقاتی و دیكتاتوری پرولتاریا نمی كند، و در نقل قولی كه از لنین آورده عبارات مربوط به دیكتاتوری پرولتاریا حذف گردیده و در تحلیل نهایی تاثیر این كتاب منحرف كردن كمونیست های چینی از سئوالات اساسی مربوط به مبارزه طبقاتی بین پرولتاریا و بورژوازی، مبارزه طبقاتی درون حزب، ادامه انقلاب تحت دیكتاتوری پرولتاریا، ضرورت اعمال دیكتاتوری و مبارزه علیه رویزیونیسم مدرن است.
42 ـ نشریات چین "شش تئوری گمراه كننده و نادرست" لیوشائوچی و طرفدارانش را چنین بر شمردند:
ـ تئوری "اضمحلال مبارزه طبقاتی" (رجوع شود به یادداشت 40)
ـ تئوری "ابزار های سر براه" (رجوع شود به یادداشت 75)
ـ تئوری "توده ها عقب مانده اند" (رجوع شود به یادداشت 160)
ـ تئوری "بمنظور ترقی، به حزب بپیوندید"ـ تئوری "صلح درون حزبی" (رجوع شود به یادداشت 65)
ـ تئوری "یكی كردن منافع خصوصی و همگانی" (رجوع شود به یادداشت 183)
با توجه به جایگاه مهمی كه لیوشائوچی چه در درون حزب و چه در راس دولت داشت، مسلم است كه آنچه تا بحال ذكر شد، بازگو كننده كلیت اقدامات او در بخش های مختلف حزب و دولت نمی باشد. اما این لیست نشان می دهد زمانی كه اجزاء جداگانه طرح او، حتی در یك شكل نسبتا پرداخت نشده در كنار هم در یك مجموعه گذاشته شود، چقدر این اجزاء بهم پیوسته می باشند. اما این درك ما بعد از واقعه است. در حقیقت، مسئله از این مشكلتر بود: آنچه كه بعدا بعنوان یك خط ضد انقلابی ظاهر گردید، در بخش های گوناگون ممكن بود صرفا بعنوان انحراف راست یا "چپ" تحلیل شود. تنها مبارزه متداوم و طولانی صدر مائو می توانست كلیه اجزاء پراكنده و مجزای این توطئه واقعی را بهم پیوند داده و آنرا بمثابه حلقه های بهم پیوسته یك خط روشن سازد. مشكل دیگر دراین مورد از این واقعیت بر می خاست كه بورژوازی كنترل قابل ملاحظه ای بر بخش اطلاعات داشت، كه در نتیجه آنچه در درون حزب اتفاق می افتاد برای حزب ناشناخته می ماند صدر مائو بكرات و در فرصتهای گوناگون چنین وضعیتی را تقبیح كرده بود. تحت چنین شرایطی اقدامات منفی، ولو بطور موقتی، می توانست به اجرا در آید. بنابراین بسیاری از اقدامات انقلابی مورد پشتیبانی صدر مائو نمی توانست ریشه بگیرد تا اینكه انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی رخ داد و توده ها دشمنانشان را(دشمنان سوسیالیسم) را درو كردند.
در مورد لین پیائو، جوهر و اساس خط او را می توان در مقالات گوناگون و انتقاداتی كه مخصوصا از سال 1973 (رجوع شود به یادداشت 41) انتشار یافت پیدا كرد. در رابطه با "رئوس طرح 571" رجوع شود به یادداشت 100؛ در باره نقد تئوری های نظامی او، رجوع شود به یادداشت 190
43 ـ رجوع شود به یادداشت 101
44 ـ مائو تسه دون، منتخب آثار، جلد دوم، "در باره دمكراسی نوین"، صفحه 360
45 ـ كارل ماركس، نقد برنامه گوتا، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1971، صفحه 17
46 ـ مائوتسه دون، "پیام شادباش به پنجمین كنگره حزب كار آلبانی"، 25 اكتبر 1966، نقل از پكن ریویو، شماره 46، 11 نوامبر 1966، صفحه 5
47 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "درباره تضاد"، صفحه 314
48 ـ رجوع شود به مقالات متعدد در پكن ریویو و سین هوا، بیانات متعددی از صدر مائو در باره این مسئله منتشر شده كه شامل:
"اتحاد شوروی كنونی تحت دیكتاتوری بورژوازی قرار دارد. دیكتاتوری بورژوازی بزرگ، دیكتاتوری فاشیستی نوع هیتلر." (مائوتسه دون، نقل در لنینیسم یا سوسیال امپریالیسم؟ صفحه 14)
"اتحاد شوروی، یوگسلاوی و هر كشور دیگر كه در آنجا باند رویزیونیسم مدرن بقدرت رسیده باشند، رنگ كشور را تغییر داده یا در حال تغییر دادن آن هستند. سرمایه داری احیاء شده یا در حال احیاء شدن است، و دیكتاتوری پرولتاریا به دیكتاتوری بورژوازی تبدیل شده است." (مائوتسه دون، نقل از پكن ریویو شماره 7، 14 فوریه 1969، صفحه 2) "اگر در استقرار یك اقتصاد سوسیالیستی با ناكامی روبرو شویم، چه بر سر كشورمان خواهد آمد؟ به كشوری مانند یوگسلاوی كه در واقع یك دولت بورژوایی است تبدیل خواهد شد. و دیكتاتوری پرولتاریا به دیكتاتوری بورژوایی و نتیجتا به یك دیكتاتوری ارتجاعی، فاشیستی بدل خواهد شد." (نقل از پكن ریویو، شماره 13، 29 مارس 1968، صفحه33)
49 ـ و. ا. لنین، دولت وانقلاب، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1965، صفحه 105
50 ـ رجوع شود به یادداشت 70
51 ـ كارل ماركس، نقد برنامه گوتا، صفحه 15
52 ـ مائوتسه دون، در پلمیك در باره خط عمومی جنبش بین المللی كمونیستی، "درباره كمونیسم كاذب خروشچف و درسهای تاریخی آن برای جهان"، صفحه 472
53 ـ مقالات گوناگونی در "توجیه" دست كشیدن از این اصل، در سال های 60 از طرف رویزیونیتسهای روسی انتشار یافت! اهم این مقالات به زبان فرانسه، در لانوول رویو انترناسیونال (La Nouvelle Revue Internationale) انتشار یافتند. یكی از "دلایلی" كه برای دست كشیدن از این اصل می آورند اینست كه لغت "دیكتاتوری" مردم را به لرزه انداخته و می ترساند! در سطح دیگری رجوع شود به اظهار نظر لیوشائوچی كه چنین است: "صحت" فلسفه ماركسیستی امری مطلق است. اما این فلسفه از دید بورژوازی، فلسفه ای تنفرانگیز است. به این دلیل است كه خصلت مطلق بودن آن مشروط است."* (كایه دولاشین نوول، 14 مه، 1971 ـ خونچی، شماره 4، 1971)
54 ـ "چان سو ـ ته": اشاره به مقاله "به خلق خدمت كنید"، منتخب آثار، جلد سوم، صفحه 178 ـ 188. پاورقی این مقاله چنین است: "رفیق چان سو ـ ته بعنوان سرباز در هنگ گارد كمیته مركزی حزب كمونیست چین خدمت می كرد. او یكی از اعضاء حزب كمونیست چین بود كه با ایمان و وفاداری به منافع خلق در سال 1933 به انقلاب پیوست، در راهپیمایی طولانی شركت داشت و در حین خدمت به انقلاب زخمی شد. در 5 سپتامبر 1944، هنگامیكه در كوههای منطقه آنسی، واقع در شنسی شمالی مشغول تهیه ذغال بود، بر اثر ریزش ناگهانی كوره ذغال كشته شد.
"لیو هو ـ لان": در 8 اكتبر 1932 در یك خانواده دهقانی در استان شانسی متولد شد و دختری 31 ساله بود كه با حزب بكار پرداخت. او در 21 ژانویه 1947، بوسیله گومیندان دستگیر شد و در برابر تهدید و شكنجه قاطعانه ایستاد و اعدام شد.
"لی فنگ"، عضو حزب كمونیست چین و رهبر یك رسته مهندسی در واحد شن یان در ارتش رهایبخش خلق چین بود كه در سال 1939 در یك خانواده تنگدست دهقانی در چان شا واقع در استان هونان بدنیا آمد. او با پشتكار زیاد ماركسیسم ـ لنینیسم ـ اندیشه مائوتسه دون را مطالعه نمود و یك موضع برا و روشن پرولتری كسب كرد. او بخاطر سبك كمونیستی اش در وقف خود در خدمت به منافع جمع بدون آنكه ذره ای به منافع خود فكر كند و بخاطر اراده رزمنده و بی باك پرولتری اش، بخاطر آنكه حرف و عملش همه برای انقلاب بود، مورد ستایش قرار گرفت. او در حین انجام وظیفه در 51 اوت 1962 همانند یك شهید جانباخت. در 5 مارس 1963، رهنمود "از رفیق لی فنگ بیاموزید" به خط شخص صدر مائو در مطبوعات انتشار یافت. ایده های پیشرو و اعمال قهرمانانه لی فنگ واقعا الهامبخش مردم سراسر كشور، و بویژه جوانان و كودكان بوده است." (پكن ریویو، شماره 62، 72 ژوئن 1975، صفحه 8)
"شیائویو ـ لو": سرمشق یك كادر رهبری كننده اجرایی. او در زیر كمیته منطقه لان كائو، در استان هونان فعالیت می كرد.
"وان شین ـ سی" : یك نماینده برجسته كارگران تاچینگ و اولین رهبر تیم حفاری و استخراج نفت شماره 1205. او بخاطر روحیه انقلابی كه نه از سختی می هراسید و نه از مرگ، مورد ستایش بود و به مرد آهنین معروف شد. او در جریان نهمین كنگره حزبی در 1969، بعنوان عضو كمیته مركزی حزب كمونیست چین انتخاب شد. او در نوامبر1970 بر اثر بیماری در گذشت." (پكن ریویو، شماره 20، 18 مه 1973، صفحه 9)
55 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "در راه جلب توده های میلیونی به جبهه متحد ملی ضد ژاپنی"، صفحه 290
56 ـ رجوع شود به پكن ریویو، شماره 9، 28 فوریه 1969، صفحه 6 ـ 4، رن مین ریبائو، 12 فوریه 1969
57 ـ رجوع شود به یادداشت 5
58 ـ نهادهای معروف به "7مه": منظور مدارسی است كه در كاربست رهنمود 7 مه 1966 تشكیل شدند. این رهنمود عبارتست از: "وظیفه اصلی دانشجویان این مدارس مطالعه می باشد، ولی در عین حال علاوه بر مطالعاتشان، آنها باید سایر مسائل دیگر، كار در امور صنعتی، كشاورزی و نظامی را بیاموزند و نیز بورژوازی را به نقد كشند. دوره مدرسه باید كوتاهتر شده، در آموزش باید انقلاب شود، باید به ادامه سلطه روشنفكران بورژوا بر مدارس بكلی خاتمه داد." (نقل از پكن ریویو، شماره 47، 17 نوامبر 1967، صفحه 9) این رهنمود را رهنمود دیگری در اكتبر 1968 در رابطه با شركت كادرها در تولید تكمیل نمود. (رجوع شود به یادداشت 182) روح رهنمود "7مه" بدین شكل توسط پكن ریویو، شماره 45، 8 نوامبر 1968، صفحه 9 ـ 8 جمعبندی شد: "... مجریان حزب و سازمانهای دولتی صرفا نباید به مطالعه سیاست و امور نظامی بپردازند و درگیر كارهای تولیدی كشاورزی و صنعتی شوند، بلكه همچنین باید كار توده ای كرده و از بورژوازی انتقاد نموده و آنرا رد كنند." در شماره 5، اكتبر 1968 نشریه رن مین ریبائو كه رهنمود صدر مائو را در رابطه با شركت كادرها در كار یدی به اطلاع همگان رساند، تاكید می شود: "اعزام كادر ها جهت انجام كارهای یدی در مدرسه "7 مه" در هیلون كیانگ، یك تجربه بسیار عالی است. ما پیشنهاد می كنیم كه رفقای كمیته های انقلابی در همه سطوح و كادرها در سطح وسیع توده ای و روشنفكران آنرا آگاهانه مطالعه نمایند. ما هم اكنون تجاربی در زمینه ساده كردن ساختار اداری داریم. این همراه با اعزام كادرها برای انجام كارهای یدی، درك جامع تری از "نحوه انقلابی كردن سازمانها و كادرهایمان عرضه میدارد." (تجدید چاپ در پكن ریویو، شماره 41، اكتبر 1968، صفحه 23)
تجربه این مدارس در 1973 فرموله شد: "برای چرخاندن باز هم بهتر مدارس كادرهای "7 مه"، اخیرا در پكن توسط دپارتمانهای تحت كمیته مركزی حزب كمونیست چین و شورای دولت برای جمعبندی و تبادل تجربه حاصله از این مدارس، یك كنفرانس كار برگزار گردید. در 11 ژوئیه، رن مین ریبائو گزارش جدیدی درباره كنفرانس انتشار داد تحت این عنوان كه "مدارس كادرهای "7 مه" باید بخوبی اداره شوند." (پكن ریویو، شماره 30، 27 ژوئیه 1973، صفحه 5) این سرمقاله چندین اصل راهنمای مدارس "7 مه" را جمع بندی نمود: "رفتن به پائین برای انجام كار یدی"، "مطالعه سیاست"، "انتقاد و رد بورژوازی" و حفظ اصل "در حین مطالعه و تحصیل در تولید درگیر شوید". (این اصل آخری در تعدادی از مدارس قبل از انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی پیاده شده بود.) سرمقاله، آموزش زیر را از صدر مائو نقل می كند: "مدرسه در تمام كارهایش باید هدف خود را تغییر ایدئولوژی دانشجویانش قرار دهد." (همانجا)در پكن ریویو، شماره 20، 17 مه 1974، صفحه 21 اینگونه ارزیابی می شود: "كادرهایی كه به مدرسه "7 مه" رفته اند، بی اندازه تغییر كرده اند."
تجربه "7 مه" اخیرا جمع بندی شده است: "هدف تمام این (سیاستها) محدود كردن حق بورژوایی، كم كردن 3 اختلاف عمده (بین كارگران و دهقانان، بین شهر و ده و بین كار فكری و كار یدی) و بسط عوامل كمونیستی می باشد. رهنمود 7 مه بر روی مسائل مهمی در رابطه با پیشبرد انقلاب در روبنا و تحكیم زیر بنای اقتصادی سوسیالیستی انگشت می گذارد. این برنامه باشكوهی برای ساختمان ارتش و كشور و برای تغییر جامعه تحت دیكتاتوری پرولتاریاست." (پكن ریویو، شماره 24، 13 ژوئن 1975، صفحه 12)
59 ـ "مسائل نوین سوسیالیستی": این اساسا اشاره دارد به دستاوردهای انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریی. نشریه خونچی شماره 12 سال 1974 این مسائل را چنین بر می شمرد:ـ جنبش مطالعه ماركسیسم ـ لنینیسم ـ اندیشه مائوتسه دون (رجوع شود به یادداشت 101)،
ـ كمیته های انقلابی (رجوع شود به یادداشت 176)،
ـ تحكیم سانترالیسم دمكراتیك در حزب،ـ خلق و همگانی نمودن اپراهای انقلابی مدرن،
ـ دسته های تئوریسین برخاسته از میان توده های كارگر ـ دهقان ـ سرباز،
ـ دانشجویان كارگر ـ دهقان ـ سرباز (رجوع شود به یادداشت 5)،
ـ باز سازی آموزش،
ـ جوانان تحصیل كرده در روستاها (رجوع شود به یادداشت 5)، ـ دكتر های پابرهنه و سیستم كئوپراتیوی پزشكی، ـ مطالعه تاریخ توسط كارگران و دهقانان،
ـ تركیب "سه در یك" (رجوع شود به یادداشت 176)، ـ تربیت كادرهای كارگر ـ دهقان ـ سرباز (رجوع شود به یادداشت 182)،
ـ شركت اصیل كادر ها در كار یدی (رجوع شود به یادداشت 58 و 182)،
ـ مدارس كادر های "7 مه" (رجوع شود به 58)،
ـ سازمانهای پیشاهنگ در همه عرصه ها،
ـ ابداعات و اختراعات تكنیكی و علمی.
60 ـ مائوتسه دون، نقل قول از دهمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین (اسناد)، صفحه 17
61 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "درباره تضاد"، صفحه 315
62 ـ رجوع شود به یادداشت 4
63 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد چهارم، "گزارش درباره دومین پلنوم هفتمین كمیته مركزی حزب كمونیست چین" (رجوع شود به یادداشت 40)
64 ـ "هشتمین كنگره حزب كمونیست چین": در "قطعنامه كنگره هشتم حزب كمونیست چین درباره گزارش سیاسی كمیته مركزی"، مصوبه 27 سپتامبر 1956 ابزار شده است: تحولات سوسیالیستی كه ما در كشاورزی، صنایع دستی و صنعت سرمایه داری و بازرگانی به پیش برده ایم، با هدف تغییر مالكیت سرمایه دارانه سیستم مالكیت خصوصی توسط تولید كنندگان خرد ـ ریشه سرمایه داری ـ طرح ریزی شده اند. هم اكنون در این تحولات سوسیالیستی به موفقیت تعیین كننده ای دست یافته ایم، بدین معنا كه تضاد بین پرولتاریا و بورژوازی در كشور حل شده است، و تاریخ سیستم استثمار طبقاتی كه در كشور ما چندین هزار سال بطول انجامید، در مجموع بپایان رسیده است و سیستم اجتماعی سوسیالیسم عمدتا بطور كامل در چین استقرار یافته است ... بدون شك، خلق كشور ما باید به كوشش خود برای رهایی تایوان، برای تكمیل تحول سوسیالیستی و برای محو نهایی نظام بهره كشی بكوشد و همچنین آنها باید در مبارزه برای محو بقایای نیرو های ضدانقلابی پا فشاری كند. این وظایف را باید قاطعانه به پیش برد، غفلت از این وظایف اصلا جایز نیست. اما، تضاد عمده در كشور ما هم اكنون ـ عبارتست از خواست خلق برای بنای یك كشور پیشرو صنعتی و واقعیات یك كشور عقب مانده كشاورزی، بین نیاز خلق برای توسعه سریع اقتصادی، فرهنگی و عدم توانایی اقتصاد و فرهنگ كنونی مان در پاسخگویی به این نیاز. با توجه به این واقعیت كه نظام سوسیالیستی هم اكنون در كشور ما پیاده شده، این تضاد در جوهر خود، تضاد بین سیستم سوسیالیستی پیشرفته و نیروهای مولده عقب مانده جامعه می باشد. مهمترین وظیفه ای كه اكنون حزب و خلق با آن مواجهند، تمركز دادن تمام تلاشهایشان در حل این تضاد و تغییر چین در اسرع وقت از یك كشور عقب مانده كشاورزی به یك كشور پیشرفته صنعتی است." (كنگره هشتم حزب كمونیست چین (اسناد)، جلد اول، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1956، صفحه 117 ـ 115)
صدر مائو در سخنرانی خود در 27 فوریه 1957 خطاب به یازدهمین نشست (گسترده) كنفرانس عالی دولت ـ پنج ماه بعد از كنگره هشتم حزب كمونیست ـ مستقیما به تزهایی كه در قطعنامه كنگره هشتم گنجانده شده بود پاسخ داد. این سخنرانی در 19 ژوئن 1957 انتشار یافت و به "درباره حل صحیح تضاد های درون خلق" شهرت یافت. این سخنرانی شالوده خط عمومی حزب كمونیست چین را جلو گذاشت. این شامل تزهای اساسی ماركسیستی ـ لنینیستی در مورد دوره گذار می شد كه بعدا دوباره این تزها مورد استفاده قرار گرفت و تكامل داده شد.
"مبارزه طبقاتی هنوز تمام نشده است. مبارزه طبقاتی بین پرولتاریا و بورژوازی، مبارزه طبقاتی بین نیروهای سیاسی گوناگون و مبارزه طبقاتی بین پرولتاریا و بورژوازی در زمینه ایدئولوژیك هنوز مبارزه ای طولانی و پیچیده خواهد بود و حتی گاهی بسیار حدت خواهد یافت. پرولتاریا كوشش می كند تا جهان را طبق جهان بینی خود دگرگون سازد و بورژوازی نیز سعی دارد تا جهان را طبق بینش خود تغییر دهد. در این مورد، مسئله "پیروزی كی بر كی"، سوسیالیسم یا سرمایه داری، هنوز عملا حل نشده است." (گزیده های خواندنی، صفحه 464 ـ 463)
"تا پایان گرفتن مبارزه ایدئولوژیك بین سوسیالیسم ـ سرمایه داری در كشورمان راه كاملا طولانی در پیش داریم. دلیل چنین امری اینست كه نفوذ بورژوازی و روشنفكرانی كه از جامعه كهن بر می خیزند، برای مدت زمانی طولانی در كشورمان باقی خواهد ماند. اگر این مسئله به اندازه لازم درك نشود یا اصلا فهمیده نشود، جدی ترین اشتباهات سر خواهد زد و ضرورت دامن زدن به مبارزه در عرصه ایدئولوژیك فراموش خواهد شد." (همانجا، صفحه 464)
"پس از پیروزی پایه ای انقلاب سوسیالیستی در كشورمان، هنوز عده ای پیدا می شوند كه به عبث امید احیا نظام سرمایه داری را در دل دارند و در كلیه عرصه ها منجمله عرصه ایدئولوژیك با طبقه كارگر در جنگند. در این مبارزه، رویزیونیستها عامل آنها بشمار می روند." (همانجا، صفحه 467)
این تزها بعدا در "سخنرانی (صدر مائو) در دهمین پلنوم هشتمین كمیته مركزی حزب كمونیست چین" در سپتامبر 1962 و نیز در قرار ده نكته ای مه 1963 كه تحت رهبری صدر مائو تنظیم شد، تكامل یافت. در آنجا آمده است كه چنانچه طبقات و مبارزه طبقاتی به فراموشی سپرده شوند، چنانچه دیكتاتوری پرولتاریا از یاد برده شود، "در این صورت پس از اندك مدتی، شاید تنها پس از چند سال یا یك دهه، یا حداكثر چند دهه، ناگزیرا احیا ضد انقلابی در مقیاس سراسری صورت خواهد گرفت و حزب ماركسیستی ـ لنینیستی بدون شك به یك حزب رویزیونیستی، یك حزبی فاشیستی تبدیل خواهد شد و سرخی چین رنگ خواهد باخت. رفقا، از شما می خواهم دوباره به این موضوع بیندیشید. چه وضعیت خطرناكی پیش خواهد آمد!" (نقل شده از قول صدر مائو در نهمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین (اسناد)، صفحه 24)
همچنین رجوع شود به "یادداشتهایی درباره هفت سند مكتوب استان چكیانگ مربوط به شركت كادرها در كارهای یدی" (مه 1963)، از صدر مائو، (رجوع شود به یادداشت 6) و سند طرح پیشنهادی در رابطه با خط عمومی جنبش بین المللی كمونیستی، 14 ژوئن 1963، "تحت هدایت شخص صدر مائو" كه اعلام می دارد:برای یك دوره تاریخی طولانی پس از قدرت گیری پرولتاریا، مبارزه طبقاتی بمثابه یك قانون عینی مستقل از اراده بشر ادامه می یابد. تنها در شكل آن است كه با مبارزه پیش از كسب قدرت تفاوت دارد.
"لنین پس از انقلاب اكتبر بارها اعلام داشت كه:
الف ـ استثمارگران سرنگون شده همواره به هزار و یك وسیله برای بازیابی و احیاء "بهشت" گم شده شان متوسل می شوند.
ب ـ عناصر نوین سرمایه داری مستمرا و خود بخودی در فضای خرده بورژوایی باز تولید می شوند.
ج ـ منحطین سیاسی و عناصر نوین بورژوازی ممكن است در نتیجه نفوذ، و جو فاسد كننده خرده بورژوائی، در صفوف طبقه كارگر و در میان كاركنان دولت پدیدار شوند.
د ـ شرایط خارجی برای تداوم مبارزه طبقاتی درون یك كشور سوسیالیستی، از محاصره سرمایه داری بین المللی گرفته تا تهدید مداخله مسلحانه امپریالیستها و فعالیتهای خرابكارانه شان، تا ایجاد تفرقه بشیوه مسالمت آمیز می باشد.
زندگی براین استنتاجات لنین مهر تایید زده است."
"برای دهها سال و شاید هم بیشتر بعد از صنعتی كردن و كلكتیویزه كردن كشاورزی، امكان ندارد بتوان ادعا كرد كه كشوری سوسیالیستی می تواند از آن عواملی كه لنین مكررا محكوم می كرد، در امان باشد. عواملی مانند مفت خورهای بورژوا، انگلها، محكترین، شیادان، لمپن ها، اوباش و كلاه بردارهایی كه اموال دولتی را اختلاس می كنند. و یا امكان ندارد بتوان گفت كه یك كشور سوسیالیستی دیگر نیازی به غلبه بر این مرض مسری، این سرطان و این زخمی كه از دوران سرمایه داری برای سوسیالیسم به ارث رسیده است، ندارد و نمی توان این وظیفه را كه لنین بدان اشاره دارد، نادیده گرفت و یا از آن شانه خالی كرد."
"در یك كشور سوسیالیستی، یك دوران تاریخی كاملا طولانی لازم است تا تدریجا مسئله چه كسی پیروز خواهد شد ـ سوسیالیسم یا سرمایه داری ـ را معین كرد. مبارزه بین راه سوسیالیسم و راه سرمایه داری در تمام این دوره تاریخی جریان دارد. این مبارزه مثل حركت موج دستخوش افت و خیز است، در مواقعی خیلی پر تب و تاب و حاد می شود و اشكال این مبارزه خیلی متعدد و متنوعند."
"بیانیه 1956 صریحا اعلام می دارد، كسب قدرت توسط طبقه كارگر تنها آغاز انقلاب است نه پایان آن."
"نفی وجود مبارزه طبقاتی در دوران دیكتاتوری پرولتاریا و انكار ضرورت به سر انجام رسانیدن تمام و كمال انقلاب سوسیالیستی در عرصه های اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیكی اشتباه است و با واقعیت عینی انطباق ندارد و تخطی از ماركسیسم ـ لنینیسم است." (پیشنهاد در رابطه با خط عمومی جنبش بین المللی كمونیستی، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1963، صفحه 38 ـ 36)"در ژوئیه 1964، دپارتمان هیئت تحریریه رن مین ریبائو و خونچی این تزها را از صدر مائو بشرح زیر مطرح نمودند:
"... جامعه سوسیالیستی یك دوره تاریخی بسیار طولانی را در بر می گیرد. طبقات و مبارزه طبقاتی به حیات خود در این جامعه ادامه می دهد، و مبارزه بین راه سوسیالیستی و راه سرمایه داری همچنان ادامه دارد. انقلاب سوسیالیستی در عرصه اقتصادی (در مالكیت وسایل تولید) به خودی خود كافی نیست و نمی تواند تحكیم شود. پس باید یك انقلاب سوسیالیستی تا به آخر در عرصه های سیاسی و ایدئولوژیكی هم صورت بگیرد. در مبارزه بین سوسیالیسم و سرمایه داری باید مدت زمان طولانی بگذرد تا معلوم شود كه كدامیك به پیروزی خواهد رسید." چندین دهه كار ساز نخواهد بود برای پیروزی در این امر در هر نقطه ای به یك تا چندین قرن نیاز است، در مورد مسئله اینكه چند سال خواهد كشید، بهتر است خود را برای یك مدت زمان طولانی تر و نه كوتاهتر آماده كنیم. در مورد مسئله اینكه چقدر باید برای آن تلاش كنیم، بهتر است كه آنرا سهل و ساده نگاه نكنیم و خود را آماده بدوش گرفتن وظایف سنگین و دشوار نمائیم. چنین طرز فكری و عمل نمودن بدین شیوه، برای ما مفید تر و زیان آن بمراتب كمتر خواهد بود. هر كس نتواند این موضوع را درك كند یا بدان بهای كامل ندهد، اشتباهات عظیمی مرتكب خواهد شد، اگر می خواهیم از احیاء سرمایه داری جلو گیری كنیم، لازم است كه در دوران تاریخی سوسیالیسم، دیكتاتوری پرولتاریا را بر قرار سازیم و انقلاب سوسیالیستی را تا آخر به پیش بریم و شرایط را برای گذار به كمونیسم آماده كنیم." (پلمیك درباره خط عمومی جنبش بین المللی كمونیستی، "درباره ماركسیسم كاذب خروشچف و درسهای تاریخی آن برای جهان"، صفحه 472 ـ 471)
این نبرد در جریان جنبش تربیت سوسیالیستی (رجوع شود به یادداشت 67) با خط عمومی روشن پیوند خورد و در انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی اوج گرفت كه تكامل نوینی در تز های مائو تسه دون به ارمغان آورد. (رجوع شود به یادداشت 69 و آخر یادداشت 72)
65 ـ "پنگ ته ـ هوا": رجوع شود به یادداشت 72، "ده مبارزه عمده بین دو خط". مناسبات او با رویزیونیستهای روسی او را به كانون تجمع بسیاری از ضد انقلابیون تبدیل نمود كه منجر به رو شدن دستشان شد. بنابراین لیوشائوچی، زیر نام تئوری "صلح درون حزبی" از سال 1959 به بعد حمله اش را به میتینگ لوشان شروع كرد. در این میتینگ خط پنگ ته ـ هوا محكوم گردیده و تلاشهای او جهت كسب قدرت افشاء شده بود. پكن ریویو شماره 46، نوامبر 1968، صفحه 19 گزارشاتی درباره میتینگ لوشان كه لیوشائو چی "آنرا بعنوان تكرار اشتباهات مبارزه های ظالمانه و حملات بیرحمانه كه در تاریخ حزب سابقه داشته است متهم ساخت." او علنا به حمایت از "شكایات" اپورتونیست های راست برخاست و خواستار وارونه ساختن "قضاوت صحیح" میتینگ لوشان شد. او اعلام كرد "میتینگ لوشان مرتكب اشتباه شد"، "مبارزه علیه انحراف راست اشتباه بود"، "و در سراسر كشور عواقب نامطلوبی ببار آورد" ( ژوئیه 1964) نقل از پكن ریویو، شماره 34، 18 اوت 1967، صفحه 15 ـ خونچی و رن مین ریبائو 15 اوت 1967)
پنگ ته ـ هوا همچنین از طرف نمایندگان مختلف خط بورژوایی در عرصه فرهنگی حمایت شد. اپرای های جوی از امپراطور فرجام می خواهد نوشته ووهان، یكی از نمونه های بارز آنست. هدف نوشتن این اپرا یاری رساندن به پنگ ته ـ هوا در تلاش خود برای قبضه قدرت بود. در سال 1961، پنگ ته ـ هوا علیرغم انتقاداتی كه علیه او برخاسته بود، كوشش نمود دوباره به میدان بیاید و این بار نمایشنامه جدیدی بنام های جوی از اداره اخراج می گردد در حمایت از او به صحنه آمد. ووهان كه نویسنده این این نمایشنامه نیز بود اعلام كرد: "های جوی كه قبلا از اداره اخراج گردیده بود، برای برقراری نظم در دولت می بایست دوباره به كار برگردانده شود." صدر مائو در نقد این نمایشنامه می گوید: "نكته گرهی... مسئله اخراج از اداره است. امپراطور چیاچنیگ ... های جوی را از اداره اخراج می كند. در سال 1959 ما پنگ ته ـ هوا را از اداره اخراج نمودیم. و پنگ ته ـ هوا همان های جوی است." (همانجا، صفحه 20) بر طبق رهنمود 1965 صدر مائو، "ما باید از ایده های ارتجاعی بورژوائی انتقاد كنیم." و تحت رهبری مائو این نمایشنامه رد و محكوم گردید. در نوامبر 1965، نشریه روزانه شانگهای، ون هوی پائو "تفسیری درباره نمایشنامه تاریخی جدید های جوی از اداره اخراج می گردد" را انتشار داد. این نقد توسط یائو ون ـ یوان صورت گرفت. این مقاله فراخوان "اعلان جنگ به مقر فرماندهی بورژوازی" بود. (پكن ریویو، شماره 37، 7 سپتامبر 1969) بر طبق همین مقاله در پكن ریویو، لیوشائوچی دستور داد كه این "تفسیر" در مطبوعات پكن چاپ نشود. عناصر ضد انقلابی، متعاقب این حمله كه تحت رهبری صدر مائو علیه آنها شروع شد، گزارشی را استادانه ترتیب دادند بنام "طرح فوریه". این گزارش بمثابه ضد حمله ای بود كه مفهوم سیاسی این بحث و جدل را ماستمالی كند. این گزارش افشاء شد و تحت رهبری صدر مائو، كمیته مركزی حزب كمونیست چین بخشنامه 16 مه 1966 را صادر كرد كه شامل یكی از فراخوانهای مشهور صدر مائو برای انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی می شد. (رجوع شود به یادداشت 69)
66 ـ مائوتسه دون، نقل در پكن ریویو، شماره 14، 3 آوریل 1970، صفحه 12
67 ـ در رابطه با جنبش تربیت سوسیالیستی، رجوع شود به پكن ریویو، شماره 43، 26 اكتبر 1973، صفحه 5:
"جنبش تربیت سوسیالیستی پس از برگزاری دهمین كمیته مركزی حزب در سپتامبر 1962، در شهر و روستا براه افتاد. این جنبش به "جنبش 4 پاكسازی" نیز نامیده می شد زیرا هدف آن پاكسازی سیاسی، اقتصادی، تشكیلاتی و ایدئولوژیكی بود. ماهیت جنبش از تضاد بین سوسیالیسم و سرمایه داری ناشی میشد و عمدتا افراد حزبی در قدرت كه رهروان سرمایه داری بودند را نشانه گرفته بود و بمنظور تحكیم و گسترش هر چه بیشتر مواضع سوسیالیستی در شهر ها و مناطق، هدایت شد. لیوشائوچی و باند او، برای مخالفت با خط عمومی حزب، كوشش داشتند كه مبارزه بین دو طبقه، دو راه و دو خط را پرده پوشی نموده و مخالف ریشه كن ساختن رهروان سرمایه داری بودند و ادعا می كردند كه ماهیت جنبش را تضاد بین "4 پاكی" و "4 ناپاكی" و "در هم تنیده شدن تضاد ها درون حزب و بیرون حزب" تشكیل می دهد.
در پایان سال 1964، صدر مائو كمیته مركزی را به تشكیل یك كنفرانس كارگری فرا خواند و تحت هدایت او، یك سند 23 ماده ای درباره برخی مشكلات جاری كه در جنبش تربیت سوسیالیستی در مناطق روستایی پدیدار شده اند تهیه و تصویب گردید. این سند خط ارتجاعی بورژوایی لیوشائوچی را با قاطعیت و برایی محكوم ساخته و مسیر درست جنبش تربیت سوسیالیستی را ترسیم نمود."
جنبش تربیت سوسیالیستی در سال 1963 با "صدور قطعنامه كمیته مركزی حزب كمونیست چین درباره برخی مشكلات در فعالیت فعلی ما در روستاها" كه بوسیله صدر مائو نوشته شد و به "قرار 10 ماده ای" مشهور گردید، براه افتاد. در دهمین پلنوم هشتمین كمیته مركزی، در سپتامبر 1962، صدر مائو اعلام كرد: "ما باید به تربیت سوسیالیستی متعهد باشیم" متن این بیانیه هنوز رسما انتشار نیافته ولی خلاصه هایی از آن در مطبوعات چین منتشر شد، اهم آن مطالب زیر می باشد: "در حال حاضر مبارزه طبقاتی جدی و برجسته ای در جامعه چین در جریان است."، "در این كار زار به یك رهبری قدرتمند نیاز است و ما باید به دهقانان فقیر و میانه حال اتكاء كنیم و به تحقیق و مطالعه عمیق و همه جانبه در میان توده ها بپردازیم و آنها را وسیعا بسیج كنیم."، "اكثریت قاطع كادرها خوب هستند. برخی مرتكب اشتباه شده اند، اما آنها می توانند با كمك رهبری و توده ها اشتباهاتشان را تصحیح كنند. ما می توانیم و بایستی این كادرها را متحد كرده و با آنها كار انقلابی كنیم تا عناصر متخاصم دشمن را منزوی سازیم." و "متجاوز از 90 در صد توده ها و كادرها را متحد كنیم." (كایه دولاشین نوول، 13 سپتامبر 1967) این برنامه عمل توسط لیوشائوچی مورد حمله قرار گرفت. هم بطور آشكار ـ آنطور كه به مسئله ضرورت تحقیق در میان توده ها حمله نمود ـ و هم بطور پنهانی در عمل از در ضدیت درآمد. او در واقع دست به مبارزه ای جدی زد تا فراخوان خود مبنی بر پیروی از نمونه تائویان را با فراخوان صدر مائو "در كشاورزی از تاچای بیاموزید" جایگزین سازد. تائویان برای اینكه بتواند بعنوان نمونه مطرح گردد، از زاویه مالی، دولت به آن اعانه می داد. در حالیكه تاچای به توان خودش اتكاء داشت. تائویان در رابطه با مسئله سیاست در قبال كادرها نیز یك نمونه منفی ارائه داد، زیرا بجای پیروی از رهنمودهای صدر مائو دایر بر "بااكثریت متحد شوید تا به حداكثر دشمنان قلیل العده را خنثی كرده و به آنان حمله كنید"، خط "عده وسیعی را بزنید تا عده قلیلی را حفظ كنید" را بكار می بست. (رجوع شود به یادداشت 160) همچنین می توانیم در خونچی، شماره 7، 1967 می خوانیم: "در ژانویه 1965، صدر مائو در مقاله درباره برخی مشكلات جاری كه در جنبش تربیت سوسیالیستی در مناطق روستایی پدیدار شده اند، متذكر شد: "هدف اصلی ما در جنبش كنونی آن افراد حزبی رهرو سرمایه داری است كه در قدرت می باشند.
" صدر مائو اخیرا مكررا تاكید نمود: "ما باید در مقابل ظهور رویزیونیسم، خصوصا در كمیته مركزی حزب هشیار باشیم."
68 ـ مائوتسه دون، نقل قول از پكن ریویو، شماره 43، 26 اكتبر 1973، صفحه 5 ـ خونچی، شماره 10، 1973این خلاصه ای از سخنرانی صدر مائو در كنفرانس سراسری كار بود كه در ژانویه 1965 بوسیله دفتر سیاسی كمیته مركزی حزب كمونیست چین برگزار گردید و هنوز رسما علنی نگردیده است.
69 ـ بسیاری از رهنمود های صدر مائو در جریان انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریی منتشر شدند. نقل قولهای زیرین برخی خطوطی كه صدر مائو ترسیم نموده را بیان می كند: اولین نقل قول شامل آن رهنمودهایی از صدر مائو است كه در قطعنامه كمیته مركزی حزب كمونیست چین (16 مه 1966) آمده است:"پرچم كبیر انقلاب فرهنگی پرولتاریایی را برافراشته دارید، موضع بورژوایی ارتجاعی مقامات به اصطلاح آكادمیك را كه با حزب و سوسیالیسم خصومت می ورزند، بطور كامل افشاء كنید، ایده های بورژوایی ارتجاعی را در عرصه كار آكادمیك، فرهنگ، روزنامه نگاری، ادبیات و هنر و انتشارات همه جانبه به نقد كشید و بطور كامل رد نمایید و رهبری را در این عرصه های فرهنگی بدست گیرید. برای دست یافتن به این هدف، در عین حال لازم است آن نمایندگان بورژوازی را بدرون حزب، دولت، ارتش و كلیه عرصه های فرهنگی خزیده اند، مورد انتقاد قرار داده و محكوم كنیم و آنها را تصفیه یا اخراج كنیم و یا به جایگاه دیگری منتقل سازیم. مهمتر از همه، ما نباید در كار رهبری كردن انقلاب فرهنگی به چنین اشخاصی اطمینان بورزیم. در واقع خیلی از آنها دست اندر كار هدایت انقلاب فرهنگی بوده اند و هنوز هم هستند و این فوق العاده خطرناك است."
"آن نمایندگان بورژوازی كه بدرون حزب، دولت، ارتش و عرصه های مختلف فرهنگی خزیده اند مشتی رویزیونیست ضد انقلابیند. اگر شرایط برایشان فراهم شود، اینان قدرت سیاسی را قبضه كرده و دیكتاتوری پرولتاریا را به دیكتاتوری بورژوازی تبدیل خواهند كرد. برخی از این اشخاص را ما قبلا دیده ایم، ولی برخی هم برایمان ناشناخته اند. عده ای شان هنوز مورد اعتماد ما هستند و بعنوان جانشینان ما تحت تربیت قرار دارند. برای نمونه، كسانی همانند خروشچف كه هنوز در كنار ما آشیان دارند. كمیته های حزبی در همه سطوح باید نهایت توجه را به این موضوع بكنند." (موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1967، صفحه 12- 13)
در اول اوت 1966، صدر مائو به گارد سرخ نامه نوشت. دو چكیده از این نامه در پكن ریویو، شماره 29، 14 ژوئیه 1967، صفحه 29 انتشار یافت:
صدر مائو گفت: "اعمال انقلابی گارد های سرخ، بیان انزجار و اعلام محكومیت طبقه مالكان ارضی، بورژوازی، امپریالیسم، رویزیونیسم و سگهای زنجیریشان از طرف شما می باشد كه تمام آنها كارگران، دهقانان، روشنفكران انقلابی و احزاب و گروههای انقلابی را مورد استثمار و ظلم و ستم قرار می دهند. این اعمل انقلابی نشان می دهند شورش كردن علیه مرتجعین برحق است. من نسبت به شما پشتیبانی آتشین خود را ابزار می كنم."
صدر مائو همچنین گفت: "بعلاوه، در حالیكه از شما پشتیبانی می كنم، از شما می خواهم كه به اتحاد با كلیه اشخاصی كه امكان وحدتشان وجود دارد توجه كنید. در رابطه با اشخاصی كه مرتكب اشتباهات جدی شده اند، پس از روشن ساختن اشتباهاتشان (و توضیح آنها) باید به آنها كاری بسپارید و فرصت دهید تا اشتباهاتشان را تصحیح كنند و برگ تازه ای را در زندگی شان ورق بزنند. ماركس می گوید: پرولتاریا نه تنها باید خود را رها سازد، بلكه رسالت رهایی كل بشریت را بدوش دارد. بدون رها ساختن كل بشریت، پرولتاریا نمی تواند به رهایی نهایی دست یابد. رفقا، از شما می خواهم به این تز ماركس نیز توجه داشته باشید."
در 5 اوت 1966 صدر مائو پوستر درشت خط خودش را بیرون داد: "مقر های فرماندهی رابمباران كنید":
"اولین پوستر درشت خط ماركسیستی ـ لنینیستی چین و مقاله تحلیلی روزنامه رن مین ریبائو (خلق) بدون شك بسیارعالی نگاشته شده اند! رفقا، لطفا مجدا آنها را مطالعه كنید. اما در پنجاه و چند روز گذشته، برخی رفقای رهبری از مركزیت گرفته تا سطوح محلی دقیقا در جهت عكس عمل كرده اند. اینها با پذیرش موضع ارتجاعی بورژوایی، یك دیكتاتوری بورژوایی بر پا داشته و جنبش خروشان انقلاب كبیر فرهنگی و پرولتاریا را بزیر ضربه برده اند. اینها كله هاشان از فاكت های جامد انباشته است و سیاه را سفید جلوه می دهند. اینها انقلابیون را محاصره كرده و به سركوبشان پرداخته اند، عقاید مخالف خود را خفه كرده، ترور سفید براه انداخته و به اعمال خویش بسیار می بالند. اینها در شیپور گستاخی بورژوازی دمیده اند و روحیه پرولتاریا را لگد مال كرده اند. چه زهرآگین! اینها با انحراف راست در سال 1962 مرتبط بوده و گرایش نادرست ظاهرا "چپ" اما در محتوا راست سال 1964 را نمایندگی می كردند. آیا این مسائل نمی باید فرد را كاملا هشیار سازد؟" (نقل در پكن ریویو، شماره 24، 9 ژوئن 1967 صفحه 6)
70 ـ لنین، انقلاب پرولتری و كائوتسكی مرتد، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1965، صفحه 35
71 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "درباره تضاد"، صفحه 317
72 ـ "ده مبارزه عمده بین دو خط": اشاره به گزارش چوئن لای در دهمین كنگره سراسری (در دهمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین (اسناد)، صفحه51) رجوع شود به نقل قولی در سال 1971 از صدر مائو: " ... در ده مورد برخی از افراد داخل حزب كوشیدند حزب را به انشعاب كشند." ( نقل در پكن ریویو، شماره 51، 19 دسامبر 1975، صفحه 5 ـ خونچی، شماره 9، 1975)
1 ـ نخستین مبارزه علیه اپورتونیسم راست چن دوسیو (1942 ـ 9781) كه از 1921 تا اوت 1927 دبیر كل حزب كمونیست بود به پیش برده شد. در دوران جنبش 4 مه سال 1919 او نقش مهمی ایفا كرد. خط سیاسی مورد حمایت او چنین بود: سپردن رهبری انقلاب بورژوا دمكراتیك به بورژوازی و دعوت از كارگران كه تا تحقق این انقلاب بورژوا دمكراتیك دست روی دست گذارده و انتظار بكشند و پس از انجام این انقلاب برای انقلاب سوسیالیستی مبارزه نمایند. او نیروی دهقانان را نادیده می گرفت. بعد از كنفرانس 7 اوت 1927 كه او را از دبیر كلی حزب بر كنار ساخت، چن دوسیو "یك فراكسیون مخالف لنینیستی جناح چپ" تشكیل داد. 81 تن از اعضاء حزب، طی انتشار بیانیه ای، هدف خود را از انشعابی كه از حزب نمودند، صریحا اعلام داشتند. این تلاش بطور كامل با شكست روبرو شد و چن دوسیو با پیوستن به كمپ تروتسكیستی، خیانت خود را به حزب تكمیل نمود.
2 ـ دومین مبارزه علیه رهبر نخستین خط "چپ"، چو چین ـ پای (1935 ـ 9881) دبیر حزب از اوت 1927 به این طرف صورت گرفت. از زمستان 1927 تا بهار 1928، خط او با پوچپسم "چپ"، خشونت و تروریسم مشخص می شد. این خط برای تصرف شهرها اولویت قائل می شد و كار انقلابی در روستاها را نادیده می گرفت. در پاییز 1928 لی لی ـ سان جای او را گرفت و در ژوئن 1935 توسط گومیندان اعدام شد.
3 ـ سومین مبارزه بین خط صدر مائو و خط لی لی ـ سان درگرفت. لی لی ـ سان قبل از بازگشتش به چین در سال 1921، عضو شاخه حزب كمونیست چین در فرانسه بود و در سازماندهی اتحادیه های كارگری شركت داشت. او عقیده داشت كه در پروسه انقلاب نقش اصلی را حركت كارگران بتنهایی ایفاء می كند و در درجه اول، این شهرها هستند كه از اهمیت برخوردارند. بین ژوئن و سپتامبر 1930، او در شهرهای كلیدی فراخوان قیام عمومی داد و كل ارتش سرخ را به یك تهاجم عمومی علیه این شهرها دعوت كرد. این جهت گیری ضربات بسیار سنگینی به تشكیلات زیر زمینی حزب در نواحی تحت كنترل گومیندان وارد آورد. در سپتامبر 1930 اشتباهات لی لی ـ سان توسط سومین پلنوم ششمین كمیته مركزی حزب كمونیست تصحیح گردید. در چهارمین پلنوم حزب كمونیست در ژانویه 1931، بوسیله یك جناح "چپ" جدید به رهبری وان مین، لی لی ـ سان بكلی از رهبری حزب كنار گذاشته شد.
4 ـ لوچان ـ لون (1949 ـ 1091)، یكی دیگر از اعضاء موسس حزب در پایان سال 1930، تصمیم گرفت كنترل حزب را بدست گیرد. او به كمك هومن ـ هسیون یك جناح راست تشكیل داد. بعداز آنكه در چهارمین پلنوم حزب كمونیست در ژانویه 1931 از حزب اخراج شد، او یك كمیته مركزی در ضدیت و رقابت با حزب كمونیست بوجود آورد و بعدها تروتسكیست شد.
5 ـ پنجمین مبارزه علیه خط وان مین به پیش برده شد كه نام واقعی او چن شائو ـ یو بود (1974 ـ 7091). این خط به سومین خط "چپ" مشهور شد. وان مین از 5291 در مسكو به حزب پیوست و جناح "بیست و هشت و نیم بلشویك" را تشكیل داد. پس از مراجعت به چین، در سال 1931 او و گروهش قدرت را در حزب بدست گرفتند و بمدت 4 سال حفظ نمودند. خط آنها تغییرات مهمی را كه با تهاجم ژاپن در وضعیت سیاسی داخلی پدیدار آمده بود، نفی می كرد و به كلیه دستجات مختلف گومیندان و طبقات میانی یكسان برخورد كرده و همگی شان را یكدست ضد انقلابی ارزیابی می نمود و در نتیجه، بدون قائل شدن هیچگونه تمایزی، به حزب فراخوان مبارزه "تا به آخر" علیه همه این نیروها داد. مشخصه این فرقه نیز سكتاریسم افراطی بود.
صدر مائو در پایان 2391 فرماندهی ارتش سرخ را از دست داد و خط نظامی وان مین غالب شد و بعمل در آمد: جنگ موضعی و حفظ مواضع كلیدی "بهر قیمت". صدر مائو و دیگر اعضای حزب برای دوره طولانی با مخالفت روبرو بودند تا اینكه موفق شدند كنفرانس وسیع بوروی سیاسی كمیته مركزی حزب را در استان زون ای در ژانویه 1935 برگزار سازند. این كنفرانس خط اپورتونیستی "چپ" را كنار زده و رهبری جدیدی تحت هدایت صدر مائو بر پا نمود.
6 ـ جان گوـ تائو، عضو دفتر سیاسی بود كه نتوانست در كنفرانس زون ای حضور یابد. اوپیامی برای حزب فرستاد و سیاست مناطق پایگاهی انقلابی را بعنوان یك سیاست "غلط" و راهپیمایی طولانی را یك "شكست" ارزیابی نمود و پیشنهاد كرد كه حزب نیروهایش را به مناطق امنی مثل تبت یا سین كیان عقب بكشاند. او با پافشاری بروی این جهت گیری، از حركت دادن قوایش از مناطق پایگاهی شان واقع در شمال غربی سچوان به شمال شنسی كه صدر مائو پیشنهاد كرده بود، خودداری كرد و بر عكس آنها را به غرب بطرف تبت حركت داد. او در این حركت، تلفات سنگینی را متحمل گردید و وقتی كه در سال 1936 وارد منطقه پایگاهی ینان شد، آنچنان از ضربت شكست گیج شده بود كه دیگر قادر نبود با صدر مائو بطور موثر مخالفت كند. او كه با از دست دادن نفوذ سیاسیش سرخورده شده بود، در اواسط 1938 به یكی از مناطق تحت كنترل گومیندان گریخت.
7 ـ هفتمین مبارزه پس از رهایی چین در 1949 در گرفت. این مبارزه بین كمیته مركزی برهبری صدر مائو و اتحاد ضد حزبی كه تحت رهبری كائو كان (1954 ـ 1902) پدید آمده بود، واقع شد. در پایان سالهای 40، كائو كان كنترل مناطق شمال شرقی چین را بدست آورده و در جایگاه رهبری آن ناحیه در حزب، دستگاه اجرایی و ارتش قرار گرفت. او بعنوان مسئول صنعتی ترین منطقه چین، نقش بسیار مهمی در پكن بازی كرد و در سال 2591 بعنوان صدر كمیسیون برنامه ریزی دولت تعیین گردید. او با قدرت فزاینده خود یك "فرمانروایی مستقل" واقعی در منچوری قدیم، برای خود برپا نمود و گروهی تشكیل داد كه جائوشو ـ شی (دبیر اول حزب در چین شرقی) از جمله اعضاء آن بود. هدف این گروه كسب قدرت سیاسی مركزی بود. این اتحاد بوسیله چهارمین پلنوم هفتمین كمیته مركزی در 1954 افشاء و درهم شكسته شد. او در سال 1955 در كنفرانس سراسری حزب (13مارس) علنا مورد انتقاد قرار گرفت و در فوریه 1954 پس از آنكه در مورد فعالیتهای ضد حزبی او تحقیق بعمل آمد، خودكشی نمود. قطعنامه كنفرانس سراسری در 61 آوریل 1955 در ویژه نامه نشریه خلق چین انتشار یافت.
8 ـ هشتمین مبارزه در میتینگ لوشان در اوت 1955 شروع شد، هنگامی كه در هشتمین پلنوم كمیته مركزی حزب، وزیر دفاع، پنگ ته ـ هوا از در مخالفت با "سه پرچم سرخ" ـ خط عمومی برای ساختمان سوسیالیسم، كمونهای خلق و جهش بزرگ به پیش ـ درآمد. در 14 ژوئیه 1959 او "عقیده" اش را ابراز داشت. او به سراپای خط سیاسی كه صدر مائو ترسیم نموده و كمیته مركزی تصویب كرده بود حمله كرد. او همچنین گروه ضد حزبی خودش را شكل داده بود. در میتینگ لوشان شدیدا از او انتقاد شد و بوسیله نشست گسترده كمیسیون نظامی كمیته مركزی كه بعداز پلنوم حزب كمونیست برگزار گشت از كار بر كنار شد.
9 ـ نهمین مبارزه بطور علنی با انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی آغاز شد، و در نتیجه بسیج توده های وسیع خلق علیه خط سیاسی رویزیونیستی لیوشائوچی، وسعت و دامنه آن بنحو غیر قابل قیاسی عظیم تر از نبرد های پیشین بود. چنانچه این خط رویزیونیستی غالب می گردید و تصویب و اجرا می شد، چین را به راه سرمایه داری سوق می داد. كنگره نهم حزب كمونیست چین در آوریل 1969 پیروزی خط سیاسی مائوتسه دون مبنی بر ادامه انقلاب تحت دیكتاتوری پرولتاریا را تایید نمود.
10 ـ دهمین مبارزه در جریان دومین پلنوم نهمین كمیته مركزی كه در اوت 1970 در لوشان برگزار گردید در حال شكل گرفتن بود كه در جریان آن لین پیائو و چن پوتا تقاضا نمودند رئیس جمهور معین گردد و نیز تزهای خود را درباره "كیش نوابغ" بسط دادند و خصومت خود را به خط كنگره نهم آشكار نمودند.
چوئن لای در "گزارش (خود) به دهمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین" جوهر خط لین پیائو و طرفدارانش را اینطور مشخص نمود: "غصب قدرت از طریق قبضه بالاترین مناصب حزبی و دولتی، خیانت به خط كنگره نهم، تغییر ریشه ای خط عمومی و سیاستهای حزب برای سراسر دوره تاریخی سوسیالیسم، دگرگون كردن حزب ماركسیستی ـ لنینیستی چین به یك حزب رویزیونیستی فاشیستی، سرنگونی دیكتاتوری پرولتاریا و احیاء سرمایه داری." (دهمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین (اسناد)، صفحه 21)
این دهمین مبارزه بین دو خط بهیچوجه آخرین نبردی نیست كه حزب كمونیست چین تجربه می كند. پیش از این در جریان انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی، صدر مائو توانست این مسئله را متذكر شود: "انقلاب كبیر فرهنگی كنونی، تنها شروع كار است. انقلاب های فرهنگی متعدد دیگری در آینده بطور ناگزیری پیش خواهد آمد. اینكه كدام طرف در انقلاب پیروز خواهد شد، مسئله ای است كه تنها در یك دوره تاریخی طولانی روشن می شود. اگر به مسائل درست برخورد نكنیم، هر آن امكان احیاء سرمایه داری وجود خواهد داشت. هیچیك از اعضای حزب و یا افراد كشور، نباید چنین تصور كنند كه بعد از یك یا دو و یا حتی سه و چهار انقلاب كبیر فرهنگی همه كارها روبراه خواهد شد. ما باید همیشه گوش بزنگ باشیم و هرگز هوشیاری مان را از دست ندهیم." ( نقل از پكن ریویو، شماره 22، 26 مه 1967، صفحه 83)
صدر مائو طی بحثی در 1968 اعلام داشت: "ما به پیروزی بزرگی نائل آمده ایم. ولی طبقه مغلوب شده باز هم به دست و پا زدن های مذبوحانه خواهد پرداخت. این افراد هنوز هستند و این طبقه هنوز موجود است. از این رو ما نمی توانیم از پیروزی نهایی صحبت كنیم. حتی تا دهها سال دیگر هم نمی توانیم از آن صحبت كنیم. ما نباید هوشیاری خود را از دست دهیم. از دیدگاه لنینیسم پیروزی نهایی یك كشور سوسیالیستی نه تنها مستلزم كوشش های پرولتاریا و توده های وسیع خلق آن كشور است، بلكه به پیروزی انقلاب جهانی و همچنین محو نظام بهره كشی فرد از فرد در سراسر كره ارض كه به رهایی تمام بشریت منجر می شود، نیز وابسته است. لذا اگر نسنجیده از پیروزی نهایی انقلاب كشور ما صحبت شود، نادرست و مغایر با لنینیسم است و با واقعیت نیز وفق نمی دهد." (نقل در نهمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین (اسناد)، "گزارش به نهمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین" توسط لین پیائو صفحه 65 ـ 64) در رابطه با این گزارش رجوع شود به گزارش چوئن لای به دهمین كنگره: "همانطور كه همه می دانیم، گزارش سیاسی به نهمین كنگره تحت رهبری صدر مائو و راهنمایی او تهیه شده بود. لین پیائو قبل از كنگره، با همدستی چن پوتا طرح یك گزارش سیاسی را تهیه نمود. در این گزارش آنها با ادامه انقلاب تحت دیكتاتوری پرولتاریا مخالفت كردند و چنین مطرح نمودند كه وظیفه اصلی بعد از كنگره نهم گسترش تولید است. این ترجمان تازه ای، اما تحت شرایط نوین، از همان ترهات رویزیونیستی لیوشائوچی و چن پوتا بود كه موذیانه در قطعنامه كنگره هشتم گنجانده بودند و در آن ادعا شده بود كه تضاد عمده در كشور ما تضاد بین پرولتاریا و بورژوازی نبوده بلكه "بین سیستم پیشرفته سوسیالیستی و نیرو های عقب مانده تولیدی در جامعه" می باشد. طبیعتا این طرح لین پیائو و چن پوتا توسط كمیته مركزی رد شد." (دهمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین (اسناد)، صفحه 5 ـ 4) درباره كنگره هشتم رجوع شود به یادداشت 64 در 28 آوریل 1969 صدر مائو در نخستین پلنوم نهمین كمیته مركزی اعلام كرد: "احتمالا پس از چند سال دیگر انقلاب دیگری را باید انجام داد." (همانجا، صفحه 4) پكن ریویو، شماره 51، 16 دسامبر 1975، صفحه 5 ـ خونچی، شماره 9، 1975، مینویسد كه "صدر مائو همواره زحمت زیادی را متحمل میشد تا بما بیاموزد كه درك عمیق و همه جانبه ای از ماهیت طولانی مبارزه دو خط داشته باشیم." و به نقل قولی از مائو در سال 1971 اشاره می كند: "ما بیش از پنجاه سال است كه سرود انترناسیونال را می خوانیم و در این مدت در ده موقعیت مختلف بعضی ها خواسته اند حزب ما را به انشعاب بكشانند. اینطور كه من می بینم ممكن است ده، بیست و یا سی مورد دیگر هم پیش آید. شما قبول ندارید؟ بهرحال من بر این اعتقادم. آیا چنین مبارزه ای با فرارسیدن كمونیسم حذف خواهد شد؟ این چیزی نیست كه من بدان اعتقاد داشته باشم. حتی در آن زمان هم این مبارزه، هر چند بصورت مبارزه بین كهنه و نو، بین درست و نادرست، ادامه خواهد داشت."
73 ـ "كائو كان": رجوع شود به یادداشت 72، هفتمین مبارزه عمده بین دوخط.
74 ـ مائو تسه دون، نقل از چوئن لای در "گزارش(خود) به دهمین كنگره سراسری"، دهمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین (اسناد)، صفحه 19
75 ـ رجوع شود به بزبان چینی. نمونه های درخشان خلاف جریان حركت كردن ماركس، انگلس، لنین و استالین، پكن 1975. این قطعه كامل را همچنین می توان در رد تز لیوشائوچی درباره "اطاعت كوركورانه" مطالعه كرد. بسیاری از نوشته های صدر مائو به ضرورت اندیشیدن اصرار دارند. فی المثل او در 1930 می گوید: "طرز برخورد فرمالیستی و اجرای كوركورانه رهنمودها بدون بحث و سنجیدن آنها در پرتو شرایط واقعی، صرفا بدین دلیل ساده كه این رهنمودها از ارگان بالاتر می آیند، كاملا نادرست است." (نقل در پكن ریویو، شماره 16، 14 آوریل 1967، صفحه 12). در سال 1942 او به اعضای حزب متذكر شد كه باید "هرچیز را بو بكشید و قبل از آنكه برایتان تعیین كنند كه باید از آن استقبال كنید و یا آنرا بایكوت كنید، سعی كنید خوب را از بد و سره را از ناسره تشخیص دهید. كمونیست ها همواره باید به هر مسئله ای عمیق برخورد كنند و به "چراها و علتها" بپردازند، مغزشان را بكار بیندازند و روی آن مسئله دقیق شوند كه آیا آن مسئله با واقعیت تطبیق می كند یا خیر، آیا واقعا بر اساس درستی مطرح شده یانه. بهیچ قیمتی كمونیستها نباید پیروی كوركورانه كنند و بردگی را تشویق نمایند." (همانجا) و چندی بعد اعلام داشت: "نباید بدون قید و شرط یك رهبری غلط كه به انقلاب لطمه وارد میسازد را پذیرفت، بلكه باید قاطعانه در برابر آن ایستاد." (همانجا)در ماه مه 1958، در دومین نشست هشتمین كنگره سراسری حزب، "صدر مائو شخصا بیرون كشیدن و ترسیم خط عمومی حزب، جرات صعود به قله و به چنگ آوردن نتایج عظیمتر، سریعتر، بهتر و همچنین نتایج بیشتر اقتصادی در ساختمان سوسیالیسم را رهبری كرد. او مردم را در سراسر كشور فراخواند تا خرافات و موهومات را دور بریزند و فكر خود را از این قیود رها ساخته و با روحیه كمونیستی جرات كردن در فكر، صحبت و عمل پیش روند." (پكن ریویو، شماره 17، 21 آوریل 1967، صفحه 14 ـ پكن بائو Beijing Bao، 7 آوریل 1967) با گسترش جنبش توده ای، صدر مائو گفت: "تاكنون هرگز روحیه توده ها اینسان بالا نبوده است، هرگز این چنین در صحبت كردن محكم و در عمل و اراده این چنین با صلابت نبوده اند" و "آیا توده های چین هنوز مثل گذشته به برده شباهت دارند؟ بهیچوجه، آنها امروز به صاحبان و سروران جامعه مبدل شده اند." (همانجا) در اثنای دومین نشست كنگره هشتم، "وقتی كه لین پیائو شریرانه چین شین هوان را بخاطر "كتاب سوزان و زنده زنده سوزاندن فضلای كنفوسیوسی" سرزنش كرد ... صدر مائو قویا اتهامات او را رد نموده و سركوب قاطعانه فضلای ارتجاعی كنفوسیوسی از جانب چین شین هوان را بعنوان یك عمل انقلابی كاملا تایید نمود. صدر مائو همچنین نقش مترقی قهر انقلابی را تشریح نمود و ماهیت ارتجاعی حملات به چین شین هوان را بمثابه حمله به قهر انقلابی و دیكتاتوری پرولتاریا افشاء نمود." (پكن ریویو، شماره 33، 16 اوت 1974، صفحه 11)
پكن ریبائو Beijing Ribao (روزنامه پكن كه در جریان انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی سركوب شد)، نشریه ای بود كه لیوشائوچی از آن بعنوان وسیله غیر مستقیمی برای ضدیت با خط ترسیم شده توسط مائوتسه دون استفاده می كرد و در آن تئوریهای خود را درباره اطاعت بی قید و شرط، مخصوصا مفهوم "ابزار مطیع و رام" ترویج می كرد. لیوشائوچی در ادامه این تحریكات اغواگرانه، بحثی را در نشریه بر سر این مسئله سازمان داد: "آیا یك كمونیست باید از خود اراده ای داشته باشد؟" او در مقاله ای این بحث را تحت عنوان "روحیه حزبی" چنین جمع بندی نمود: "شما باید اطاعت كنید حتی اگر اكثریت، یا بالایی ها یا كمیته مركزی عملا اشتباه كنند، شما باید اول (دستورات) نادرست را اجرا كنید." (نقل در پكن ریویو، شماره 16، 14 آوریل 1967، صفحه 15 از رن مین ریبائو، 10 آوریل 1967 كه مقاله 7 آوریل پكن بائو را دوباره منتشر كرد.) لیوشائوچی با نفی مبارزه طبقاتی در جامعه و این واقعیت كه این مبارزه در حزب منعكس می شود، كوشید تا این مبارزه را به "اختلافات بر سر شیوه ساختمان سوسیالیسم" تقلیل دهد. تلاش برای پرده پوشی مبارزه دوخط، مبارزه بین راه سرمایه داری و راه سوسیالیسم، و این طلب دنباله روی كه بنام "وحدت حزبی" صورت می گرفت، او را بدانجا كشید كه از وحدت در درون جنبش بین المللی كمونیستی بهر قیمت دفاع كند و مثل لین پیائو به صف رویزیونیسم مدرن در آید.
76 ـ رجوع شود به مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "مسائل استراتژی در جنگ انقلابی چین"، صفحه 222: "چشم غیر مسلح كافی نیست ما باید از تلسكوپ و میكروسكوپ كمك بگیریم. متد ماركسیستی، تلسكوپ و میكروسكوپ ما در مسائل سیاسی و نظامی است."
77 ـ مائوتسه دون، نقل در پكن ریویو، شماره 1 ، 7 ژانویه 1971، صفحه 10
78 ـ "مبارزه ـ انتقاد ـ تغییر". بر طبق یك مقاله در پكن ریویو، شماره 22، 62 مه 1967، صفحه 83: "مبارزه ـ انتقاد ـ تغییر، چكیده وظایفی است كه در قرار 16 ماده ای معروف كمیته مركزی حزب كمونیست چین در رابطه با انقلاب فرهنگی مطرح گردید و اعلام می دارد: "در حال حاضر، هدف ما پیشبرد مبارزه بقصد سرنگونی آن افراد صاحب قدرتی است كه راه سرمایه داری را پیش گرفته اند، ما می خواهیم "متنفذین" آكادمیك بورژوا، ایدئولوژی بورژوازی و تمامی طبقات استثمارگر را افشاء و طرد كنیم و آموزش، ادبیات و هنر و دیگر جوانب روبنا كه با اساس اقتصاد سوسیالیستی همخوانی ندارند را دگرگون سازیم، تا بتوانیم استحكام و رشد سیستم سوسیالیستی را تسهیل گردانیم." رجوع شود همچنین به رهنمود زیر: "مبارزه ـ انتقاد ـ تغییر در یك كارخانه، بطور كلی از این مراحل عبور می كند: برقراری یك كمیته انقلابی بر مبنای تركیب "سه در یك"، انتقاد توده ای و طرد و پالایش صفوف طبقاتی، تصحیح سازمانهای حزبی، ساده كردن ساختار تشكیلاتی، تغییر مقررات و قواعد غیر عقلائی، فرستادن كارمندان اداری به میان توده ها." (مائوتسه دون، نقل از طبقه كارگر باید در همه چیز اعمال رهبری كند، از یائو ون ـ یوان، موسسه زبانهای خارجی، پكن 1968، صفحه 16 ـ خونچی، شماره 2، 1968)
79 ـ مائو تسه دون، نقل در دهمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین (اسناد)، صفحه 18
همچنین رجوع شود به مائوتسه دون: "كادرها باید آموزش ببیند تا ماركسیسم ـ لنینیسم را دریابند. بهتر است هرچه بیشتر آنرا درك كنند. این بدین معنی است كه آنها باید براه ماركسیسم ـ لنینیسم بروند و نه رویزیونیسم." (نقل در پكن ریویو، شماره 27، ژوئیه1970، صفحه 10 ـ هیئت تحریریه رن مین ریبائو، خونچی و جیفان جون بائو (jiefang jun bao) رجوع شود به رهنمودی كه در جیفان جون بائو در اكتبر 1967 بعنوان "رهنمودجدید" انتشار یافت: "برای انتقاد از رویزیونیسم، باید با خود بستیزید" كه اغلب بدین گونه می آمد: "باخود بستیزید، رویزیونیسم را سرنگون سازید" (مائوتسه دون نقل از اسناد مهمی از انقلاب كبیرفرهنگی پرولتاریایی در چین، موسسه زبانهای خارجی، پكن، صفحه 286) در سال 1957 صدر مائو بطور علنی رویزیونیسم را در مقاله "درباره حل صحیح تضادهای درون خلق" محكوم كرد: "در حالیكه از دگماتیسم انتقاد می كنیم، باید توجه مان را به انتقاد از رویزیونیسم معطوف سازیم. رویزیونیسم یا اپورتونیسم راست یك گرایش فكری بورژوایی است كه حتی از دگماتیسم هم خطرناكتر است." (گزیده های خواندنی، صفحه 466) یك ماه بعد، صدرمائو در "سخنرانی درباره كار ترویجی در كنگره سراسری حزب كمونیست چین" مجددا این مسئله را پیش كشید: "اكنون مدت زمان طولانی است كه مردم انتقادهای زیادی را متوجه دگماتیسم كرده اند. و باید هم همین طور باشد. اما اغلب در انتقاد كردن از رویزیونیسم غفلت می كنند. دگماتیسم و رویزیونیسم هر دو در تعارض با ماركسیسم هستند ... دگماتیسم از دیدگاهی متافیزیكی به ماركسیسم برخورد می كند و به آن بصورت آئینی خشك و جامد می نگرد. رویزیونیسم اصول پایه ای ماركسیسم و حقیقت جهانشمول آنرا انكار می كند ... در اوضاع كنونی، رویزیونیسم از دگماتیسم زهرآگین تر است. یكی از وظایف مهم جاری ما در عرصه ایدئولوژیك شكوفا كردن انتقاد از رویزیونیسم است." (گزیده های خواندنی، صفحه 496). رویزیونیستهای روسی به سهم خود، در حملات بعدی شان علیه مواضع درست حزب كمونیست چین، تائید كردند كه دگماتیسم دشمن اصلی می باشد و به رهبری چین، منجمله صدرمائو برچسب دگماتیست زدند. صدر مائو بعدها مبارزه خود را علیه رویزیونیسم مدرن در نوشته های دیگرش تكامل داد (كه برخی از آنها در اینجا ذكر شد.)
80 ـ مائوتسه دون، گزیده های خواندنی، "سخنرانی درباره كار ترویجی در كنفرانس ملی حزب كمونیست چین"، صفحه 496
81 ـ و. ا. لنین، مجموعه آثار، جلد یازدهم، "سقوط انترناسیونال دوم"، انتشارات پروگرس، مسكو، 1964، صفحه 247
82 ـ مائوتسه دون، نقل در پكن ریویو، شماره 17، 24 آوریل1970، صفحه 7 (نقل شده توسط صدر مائو در اوت 1964)
83 ـ موعظه تئوری "اضمحلال مبارزه طبقاتی": لیوشائوچی، لین پیائو و دیگر هواداران احیاء سرمایه داری در چین بدیهی است نمی توانستند وجود مبارزه طبقاتی حزب بمثابه انعكاسی از مبارزه طبقاتی در جامعه را تائید كنند، بنابراین انواع تئوریها را برای "توضیح" تضاد های درون حزب بهم می بافتند. لیوشائوچی مبارزه درون حزب را اینگونه مشخص كرد: "از نظر من مضمون و محتوی، اساسا مبارزه ای ایدئولوژیك می باشد." "زیرا اعضای مختلف حزبی، نگرششان به مسائل متفاوت است، آنها همچنین با شیوه های متفاوت به مشكلات برخورد میكنند ... این علت پدیدار شدن مبارزه درون حزبی است." او اقدامات خائنانه متعددی كه توسط دشمنان حزب صورت می گرفت را بمثابه نتیجه "یك فكر غلط" قلمداد می كرد كه "بی مقدمه" صورت گرفته است. بنابراین او همه آنها را قابل ترمیم و درست شدن معرفی می نمود. ( پكن ریویو، شماره 46، 15 نوامبر 1968، صفحه 19 ـ رن مین ریبائو) پكن ریویو، شماره 45، 8 نوامبر 1968، صفحه 17، از لیوشائوچی نقل قول می آورد: "افرادی كه به دشمن اعتراف كرده اند و اعمال تسلیم طلبانه در مقابل دشمن انجام داده اند نیز می توانند به عضویت كمیته مركزی برگزیده شوند."، "هیچ جای ترسی ندارد كه در شمال شرقی ده هزار عضو از میان دهقانان مرفه داشته باشیم." حزب كمونیست چین در نظر لیوشائوچی "حزب انسانهای نیك" بود.(همانجا) او حتی در این مورد تا آنجا پیش رفت كه در سخنرانیش در میتینگ كارگری كمیته مركزی حزب در 8 فوریه 1962 گفت: "باید اپوزیسیون موجود باشد، باید چه در میان مردم و چه در درون حزب اپوزیسیون بطور علنی موجود باشد." (پكن ریویو، شماره 43، 81 اوت 1967، صفحه 91 ـ خونچی و رن مین ریبائو، 15 اوت 1967) او حتی در 22 اكتبر 1961 گفت: "نباید از پدیدار شدن برخی عناصر بورژوازی در درون هیچ ترسی بخود راه داد. لازم نیست از سرازیر شدن سیلاب بورژوازی در جامعه بترسیم." (همانجا)
84 ـ مائوتسه دون، نقل در پكن ریویو، شماره 27، 7 ژوئیه 1971، صفحه 7
85 ـ چندین كتاب و جزوه در جمهوری خلق چین درباره ا ـ پواتیه و پ. دژیته منتشر شده اند. رجوع شود به پكن ریویو، شماره 11، 71 مارس 1971، صفحه 8 ـ 5 و پكن ریویو شماره 27، 6 ژوئیه 1973، صفحه 10 ـ 8
86 ـ "چان گو ـ تائو": رجوع شود به یادداشت 27، ششمین مبارزه عمده بین دو خط.
87 ـ "چو چین ـ پای" و "لی لی ـ سان": رجوع شود به یادداشت 72، دومین و سومین مبارزه عمده بین دو خط.
88 ـ "جائوشو ـ شی": رجوع شود به یادداشت 72، نهمین مبارزه عمده بین دو خط.
89 ـ "زدن اكثریت وسیع بمنظور حفظ تعدادی قلیل": رجوع شود به یادداشت 160
90- مائوتسه دون، نقل در پكن ریویو، شماره 46، 16 نوامبر 1973، صفحه 19 ـ رن مین ریبائو، 27 آوریل 1968
91 ـ رجوع شود به مائوتسه دون: "هستند بسیاری از اعضای حزب كه از نظر تشكیلاتی بعضویت حزب در آمده اند، اما هنوز با تمام وجود یا از لحاظ ایدئولوژیك به حزب نپیوسته اند." (منتخب آثار، جلد سوم، "سخنرانی در محفل ادبی وهنری ینان"، صفحه 94)
92 - "وحدت ـ مبارزه ـ وحدت": رجوع شود به تعریف داده شده توسط صدرمائو: "بمنظور برخورد درست از تمایل به وحدت حركت كنیم، سپس از طریق انتقاد یا مبارزه تضاد ها را حل كنیم تا سرانجام بر پایه نوین به وحدتی نوین دست یابیم." (گزیده های خواندنی، "درباره حل صحیح تضاد های درون خلق"، صفحه 439) در جریان انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی، فرمول زیر بدست آمد: "وحدت ـ مبارزه و انتقاد از خود ـ وحدت".
93 ـ مائوتسه دون (همانجا، صفحه 044) و رجوع شود به مائوتسه دون، منتخب آثار، جلدسوم، "سبك كار حزبی را اصلاح كنیم"، صفحه 50
94 ـ كارل ماركس و فردریك انگلس، مانفیست حزب كمونیست، صفحه 76
95 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد سوم، "درباره دولت ائتلافی"، صفحه 232
96 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد سوم، "مبارزه علیه سبك الگوسازی در حزب"، صفحه 58
97 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد دوم، "علیه لیبرالیسم"، صفحه 33
98 ـ "نیك خواهی"، "عدالت"، "فضیلت"، "آزادی"، "برابری"، "برادری": هیچكدام از این مفاهیم، ماوراء طبقاتی نیستند. استفاده بورژوازی از این مفاهیم بعنوان اندیشه های عام، راه دیگری برای نفی مبارزه طبقاتی است. در رابطه با اندیشه كنفوسیوس درباره "سعادت و نیكبختی"، رجوع شود به پكن ریویو، شماره 41، 12 اكتبر 1973، صفحه 7
كنفوسیوس می گوید: "یك انسان سعادتمند به همه انسانها عشق می ورزد." صدر مائو گفت: "درباره این باصطلاح عشق به انسان، از زمانیكه انسانها به طبقات تقسیم شدند، چنین عشقی كه همه را شامل شود، وجود نداشته است. كلیه طبقات حاكم كهن همواره مدافع چنین عشقی بوده اند، حكیمان و خردمندان نیز همنیطور، اما هیچكس تا كنون اینرا به عمل در نیاورده است، زیرا در جامعه طبقاتی این امر غیر ممكن است." (منتخب آثار، جلد سوم، "سخنرانی در محفل ادبی و هنری نیان"، صفحه 91)
شیوه حكومت از طریق نیك خواهی و سعادت، از جانب لیوشائوچی و طرفدارانش رد دیكتاتوری پرولتاریارا پی ریزی می كند. در 1949 صدر مائو این دیدگاه را محكوم كرد: "خلق چین نسبت به این بی سیرتان مارصفت هرگز ترحمی بدل راه نخواهد داد و صادقانه معتقد است كه كسانی كه مزورانه ادعا می كنند باید نسبت به این اراذل دلسوزی و شفقت نشان داد وگرنه خلاف سنت چین و بزرگواری و غیره عمل شده است، هرگز نمی تواننند دوست صدیق خلق چین باشند." (منتخب آثار، جلد چهارم، "انقلاب را بسرانجام برسانیم"، صفحه 304) "اگر بایستی انقلاب به آخر رسانده شود، ما باید با استفاده از شیوه انقلابی كلیه نیروهای ارتجاع را با قاطعیت، از بیخ و بن و بطور تمام و كمال نابود سازیم ..." (همانجا، صفحه 302).
صدر مائو در مقاله "درباره دیكتاتوری دمكراتیك خلق" نیز اعلام نمود: "شما بخشش ندارید"، "كاملا صحیح است. ما هرگز در مورد ارتجاعیون و فعالیت ارتجاعی طبقات مرتجع به سیاست بخشش و مدارا دست نمی زنیم." (منتخب آثار، جلد چهارم، صفحه 814) "اگر خلق انقلابی بر شیوه اعمال سیادت بر طبقات ضد انقلابی مسلط نشود، به حفظ و برقراری قدرت دولتی خویش قادر نخواهد بود، او را ارتجاع داخلی و خارجی سرنگون خواهند كرد تا سیادت و حاكمیت خود را در چین برقرار سازند، و خلق انقلابی دچار مصیبت خواهد شد." (همانجا، صفحه 421 - 420)
"عدالت" و "فضیلت" از جمله مفاهیمی هستند كه هدفشان تضمین حاكمیت بورژوازی است. نوشته های مشهور متعددی از لنین وجود دارد كه خصلت عوامفریبانه شعارهایی مانند "آزادی"، "برادری" و "برابری" را افشا و محكوم می سازد و این سئوالات را مطرح می كند: آزادی برای چه كسی؟ برابری برای كه؟ برادری برای چه كسی؟ (رجوع شود به و. ا. لنین، مجموعه آثار، جلد سی و یكم، "صحبت های دروغ درباره آزادی"، صفحه، 396 ـ 391)
در یك زمینه متفاوت تاریخی، در دوران انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی، پشتیبانان لیوشائوچی برای حفظ خود، شعار "همه در برابر حقیقت برابرند" را پیش كشیدند. قطعنامه كمیته مركزی حزب كمونیست چین (16 مه 1966)، صفحه 7 ـ 6 درباره مسئله "برابری" چنین می گوید: "آیا در مورد چنین مسائل پایه ای برابری را می توان مجاز كرد؟ مسائل پایه ای، مانند مبارزه پرولتاریا علیه بورژوازی، اعمال دیكتاتوری پرولتاریا بر بورژوازی، نظیر اعمال دیكتاتوری پرولتاریا در روبنا، شامل عرصه گوناگون فرهنگ، و تلاشهای متداوم پرولتاریا در ریشه كن ساختن آن عده از نمایندگان بورژوازی كه بدرون حزب كمونیست خزیده و در ضدیت با پرچم سرخ، "پرچم سرخ" را به تكان درآورده اند. طی چندین دهه، كهنه كاران سوسیال دمكرات و متجاوز از ده سال رویزیونیستهای مدرن، هرگز به پرولتاریا اجازه برابری با بورژوازی را نداده اند. آنها كاملا منكر آن هستند كه تاریخ چند هزار ساله بشریت، تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است. آنها كاملا مبارزه طبقاتی پرولتاریا علیه بورژوازی، انقلاب پرولتاریایی علیه بورژوازی و اعمال دیكتاتوری پرولتاریا بر بورژوازی را رد می كنند. آنان برعكس، نوكران وفادار بورژوازی و امپریالیستها هستند و به ایدئولوژی بورژوایی دایر بر ستم و استثمار بر پرولتاریا و سیستم سرمایه داری چسبیده اند و با ایدئولوژی ماركسیستی ـ لنینیستی و سیستم سوسیالیستی ضدیت دارند. آنها مشتی ضد انقلابیند كه با حزب كمونیست و خلق مخالفت می ورزند. مبارزه آنها علیه ما، مبارزه مرگ و زندگی است و مسئله برابری مطرح نمی باشد. بنابراین، مبارزه ما علیه آنها نیز نمی تواند چیزی جز یك مبارزه مرگ و زندگی باشد، و مناسبات ما با آنها بهیچوجه نمی تواند مناسبات برابر و مسئله برابری باشد این مناسبات بر عكس، مناسباتی است كه یك طبقه، طبقه دیگر را سركوب می كند، یعنی اعمال دیكتاتوری بر بورژوازی. هیچ نوع مناسبات دیگری، از قبیل باصطلاح مناسبات مبتنی بر برابری یا همزیستی مسالمت آمیز یا مناسبات محبت آمیز یا بزرگوارانه بین طبقات استثمارگر نمی تواند در كار باشد." (صفحه 7 ـ 6) رجوع شود به چان چون ـ چیائو، درباره اعمال دیكتاتوری همه جانبه بر بورژوازی، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1975 ـ خونچی، شماره 4، 1975
99 ـ رجوع شود به پكن ریویو، شماره 46، 14 نوامبر 1975، صفحه 9 ـ 8: "پس از آنكه توطئه لین پیائو بمنظور دست زدن به كودتای مسلحانه ضد انقلابی در سپتامبر 1971 در هم شكسته شد، خلق چین خشمگینانه این حیله گر سیاسی را محكوم كرد. در انتقاد از لین پیائو، ما ضرورت مطالعه تئوری انقلابی را بیش از هر زمان دیگر درك نمودیم."
"بقول مردم، لین پیائو ضد انقلابی دو رو از زمره كسانی بود كه "هرگز بدون نسخه ای از كتاب سرخ در جیبش آفتابی نمی شدند، هرگز بدون فریاد كردن "زنده باد" لب از لب نمی گشودند، پیش رو از چیز های خوب صبحت می كردند ولی از پشت خنجر می زدند. لین پیائو مرتبا قسمتهایی از آثار ماركسیستی ـ لنینیستی را بكار می برد، و از آنها خارج از متن و زمینه شان فاكت می آورد. او این نقل قولها را از محتوا خالی می كرد تا متاع رویزیونیستی خود را بفروشد. فی المثل لین پیائو می گفت كه: "مبارزه طبقاتی هسته و روح اندیشه مائوتسه دون است." در آن موقع، كارگری از كارگاه شماره 2 حس كرد كه این اشتباه است. بعد ها در جریان انتقاد از لین پیائو، این عبارت از كتاب دولت و انقلاب لنین را مطالعه نمودیم: "آنها كه تنها مبارزه طبقات را قبول داشته هنوز ماركسیست نیستند، آنها ممكن است هنوز از چهار چوب تفكر بورژوایی و سیاست بورژوایی خارج نشده باشند. محدود كردن ماركسیسم به دكترین مبارزه طبقاتی بمعنی تحریف در ماركسیسم، بی یال و دم و اشكم كردن آن و تنزل دادن آن به چیزی قابل قبول برای بورژوازی است. ماركسیسم فقط آن كسی است كه قبول نظریه مبارزه طبقات را تا قبول نظریه دیكتاتوری پرولتاریا بسط دهد.
" این تز مهم به ما كمك كرد تا درك كنیم چگونه لین پیائو برای برانداختن دیكتاتوری پرولتاریا، ماركسیسم را بی سر وته نموده و آنرا تحریف می كند."
100 ـ "طرح 571": برخی مطالب انتخاب شده را باید در متن های گوناگون در انتقاد از كنفوسیوس و لین پیائو یافت، این جنبشی بود كه به "ابتكار و رهبری شخص صدر مائو" براه افتاد. ( پكن ریویو.
شماره 46، 14 نوامبر 1975، صفحه 10) بعنوان مثال رجوع شود به پكن ریویو، شماره 52، 28 دسامبر 1973، صفحه 5: "گروه ضد حزبی لین پیائو در برنامه اش برای دست زدن به یك كودتای ضد انقلابی موسوم به "طرح 571"، موضع طبقه مالكان ارضی و طبقات سرمایه دار را اتخاذ نمود و به دیكتاتوری پرولتاریا با بر چسب های "استبداد" و "خودكامگی" و "دیكتاتوری"، كینه توزانه حمله كرد و نظام سوسیالیستی در كشورمان را به "غیر دمكراتیك" بودن متهم ساخت. این گروه نغمه سرنگون كردن این سیستم و برقراری دولت باصطلاح "واقعا سوسیالیستی كه سالها آرزویش را در دل می پروراندند"، ساز كردند. تمام زوزه های این باند ضد انقلابی بسادگی بوسیله تئوریهای ماركسیستی درباره دولت و دیكتاتوری پرولتاریا رد شد."
101 ـ مائوتسه دون، نقل در پكن ریویو، شماره 19، 7 مه 1971، صفحه 11 ـ رن مین ریبائو، خونچی و جیفان جون بائو، اول مه 1971
بخش دیگر رهنمود چنین است: "آموزش را در ایدئولوژی و خط سیاسی به پیش برید". (همانجا). در دومین پلنوم نهمین كمیته مركزی بود كه جنبش مطالعه ماركسیسم ـ لنینیسم ـ اندیشه مائوتسه دون براه افتاد. این جنبش در ارتباط با انتقاد از رویزیونیسم و اصلاح سبك كار بود. بیانیه دومین نشست نیز بر تقویت و تحكیم حزب و ضرورت "ایفای نقش رهبری كننده آن بمثابه پیشاهنگ پرولتاریا" تاكید داشت. (پكن ریویو، شماره 37، 11 سپتامبر 1970، صفحه 7) صدر مائو در بسیاری از نوشته های قبل از 1949، تاكید بسیار زیادی بر مطالعه، ضرورت آن، و ارتباط دادن مطالعه با پراتیك می نمود. از آن زمان تا كنون ، صدر مائو در مناسبتهای زیادی، باز هم این مسئله را به مثابه مسئله عمده پیش كشید. در دوران مبارزه علیه پنگ ته ـ هوا در 1959، او اعلام كرد: "در حال حاضر خطر اصلی امپریسم (تجربه گرایی) است." (نقل از پكن ریویو، شماره 10، 7 مارس 1975، صفحه 9)
"امپریسم": در اردوی انقلاب، سوبژكتیویسم (ذهنی گرایی) دو بیان دارد: دگماتیسم و آمپریسم. بر خلاف دگماتیست ها، امپریستها تنها تجربه جزئی را قبول دارند و برای نقش تئوری ارزشی قائل نیستند. امپریسم قادر نیست شناخت حسی را تا سطح شناخت تعقلی ارتقاء دهد، نقش رهبری كننده تئوری انقلابی را در پراتیك انقلابی حقیر می شمارد و به اهمیت مطالعه تئوری انقلابی ماركسیسم ـ لنینیسم بهایی نمی دهد. با اینكه دگماتیسم و امپریسم در دو قطب مخالف ظاهر می شوند، اما در واقع در ماهیت شیوه تفكرشان همگون هستند ـ هر دو آنها از ماتریالیسم دیالكتیك و ماتریالیسم تاریخی منحرف می شوند.
در 1959، بعد از پلنوم كمیته مركزی در لوشان كه از پنگ ته ـ هوا انتقاد نمود و او را افشاء كرد، صدر مائو به رفقا اعلام داشت: "میتینگ لوشان به ضرورت خواندن آثار كلاسیك ماركسیستی ـ لنینیستی توجه نمود. امیدوارم شما از این پس بیشتر آنها را مطالعه كنید." (پكن ریویو، شماره 13، 28 مارس 1975، صفحه 9 ـ رن مین ریبائو، 21 مارس) او همچنین گفت: "در چند سال آینده، باید توجه ویژه ای به ترویج ماركسیسم ـ لنینیسم شود." (پكن ریویو، شماره 10، 7 مارس 1975) و بعد از ورشكستگی لین پیائو اظهار داشت: "من رسما به شما توصیه می كنم كه مطالعه كنید." (همانجا)
همانگونه كه در بالا ذكرش آمد، در سال 1975، رهنمودهای جدیدی در رابطه با مطالعه تئوری دیكتاتوری پرولتاریا داده شد. پكن ریویو، شماره 46، 14 نوامبر 1975، صفحه 10 نوشت: "مطابق رهنمود اخیر صدر مائو، خلق چین یك انتقاد توده ای از رمان حاشیه آب براه انداخت، رمانی كه در سطح وسیعی پخش شده بود. این رمان قرنهاست تسلیم طلبی را ترویج می كند ... این جزء لایتجزائی از مطالعه تئوری دیكتاتوری پرولتاریا و مبارزه در جنگ علیه رویزیونیسم و ممانعت از آن است."
در همین مقاله، اطلاعاتی درباره تجربه جنبش مطالعه تئوری انقلابی آورده شده است: "رهنمودهای صدر مائو، مردم سراسر كشور را به مطالعه هشیارانه تر تئوری انقلابی برانگیخته است. تمام كارگران شانگهای، دو میلیون كارگر قدرتمند در این مطالعه شركت دارند و شمار فعالین انقلابی به 420000 افزایش یافته است. كارگران 70 در صد مطاله كنندگانی كه در كتابخانه های شهر به مطالعه آثار ماركسیستی ـ لنینیستی می پردازند را تشكیل می دهند. كتابفروشی های شهر آثار ماركسیستی ـ لنینیستی را به تعداد وسیع بفروش رسانده اند. تنها 480000 نسخه از كتاب دولت و انقلاب لنین در هشت ماه اول امسال بفروش رفته است." (همانجا)
102 ـ اصطلاح "بازبینی خود" از آثار لوسیون نویسنده انقلابی چین گرفته شده است. معنای آن در ضدیت با "تزكیه نفس" است كه عقیده دارد برای تغییر جهان، باید كوشش نمود خود را تغییر داد.
103 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد سوم، "سبك كار حزبی را اصلاح كنیم" صفحه 44
104 ـ شورای عمومی انترناسیونال اول 1871 ـ 1870، پیش نویس، انتشارات پروگرس، مسكو، 1964، صفحه 445
105 ـ و. ا. لنین، مجموعه آثار، جلد هشتم، "یك توافق جنگی برای قیام"، انتشارات پروگرس، مسكو، 1965، صفحه 159
106 ـ و. ا. لنین، مجموعه آثار، جلد سی و سوم، "نقش و عملكرد اتحادیه ها تحت سیاست اقتصادی نوین"، انتشارات پروگرس، مسكو، 1966، صفحه 91
107 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، صفحه 116 ـ 105
108 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد چهارم، صفحه 179 ـ 177، صفحه 268 ـ 367، و صفحه 381 ـ 377
109 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد چهارم، "نیروهای انقلابی سراسر جهان متحد شوید و علیه تجاوز امپریالیستی مبارزه كنید"، صفحه 284
110 ـ مائوتسه دون، گزیده های خواندنی "درباره حل صحیح تضاد های درون خلق"، صفحه 467
111 ـ پر بها دادن یا كم بها دادن به نقش توده ها، هدفش تخریب اصل اساسی سانترالیسم دمكراتیك، یعنی سانترالیسم پرولتری است. در مورد پربها دادن به نقش توده ها، این گرایشی آنارشیستی است كه بمنظور ضدیت با رهبری حزب عنوان می شود. لیوشائوچی گفت: چندان بر روی كادرها، دولت و حزب تكیه نكنید" بلكه "اساسا بر خودرویی جنبش توده ای اتكاء كنید" و "مطابق میل توده ها عمل كنید" و این یك شیوه مبارزه علیه كادرهای انقلابی است. ( دونقل قول اخیر از سین هوا، 19 مارس 1968، صفحه 5 آورده شده است) در مورد رابطه بین حزب و توده ها، نقل قولهای زیادی از صدر مائو در جریان انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی ترویج گردید: "اگر توده ها بدون یك گروه رهبری كننده نیرومند كه بدرستی فعالیت آنها را سازماندهی كند، به تنهایی و خود بخود حركت كنند، چنین حركت و فعالیتی نمی تواند چندان پایدار باشد، یا در جهت درستی به پیش رود، یا به سطح عالی ارتقاء یابد." (منتخب آثار، جلد سوم، "بعضی از مسائل مربوط به شیوه های رهبری"، صفحه 811) "حزب باید توده ها را هدایت كند كه ایده های درست خود را با توجه به شرایط و اوضاع به اجرا گذارند و به آنها آموزش دهد تا ایده های نادرستی را كه ممكن است سرگرمشان كند تصحیح نمایند." (نقل در پكن ریویو، شماره 27، 5 ژوئیه 1974، صفحه 8 ـ رن مین ریبائو، اول ژوئیه 1974، تحت عنوان "حزب رهبری همه جانبه اعمال می كند") پر بها دادن به نقش توده ها، خواه ریشه در راست روی یا در "چپ" روی داشته باشد، سریعا به كم بها دادن به نقش توده ها منتهی می شود ( رجوع شود به یادداشت 160)
112 ـ مائوتسه دون، نقل در دهمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین (اسناد)، صفحه 17
113 ـ در زون ای واقع در استان كویچو بود كه جلسه گسترده دفتر سیاسی كمیته مركزی حزب كمونیست چین برگزار گردید و به خط وان مین پایان داد.
114 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "درباره تضاد"، صفحه 315
115 ـ وان هون ـ ون، "گزارش پیرامون تجدید نظر در اساسنامه حزب" در دهمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین (اسناد)، صفحه 25 ، همچنین رجوع شود به مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد سوم، "سبك كار حزبی را اصلاح كنیم"، صفحه 44 ـ 34
116 ـ در جریان انقلاب فرهنگی، پكن ریویو، مقالات متعددی را انتشار داد و مشخصا این طرز بر خورد را مورد انتقاد قرار داد. رجوع شود به گفته زیر از صدر مائو در ژوئیه 1964: "تصور نكنید كه همیشه حق بجانب شماست گویا كه شما به تنهایی از كل حقیقت برخوردارید. فكر نكنید كه شما به تنهایی قادر به هر كاری هستید، گویا زمین بدون شما از چرخش باز می ایستد." (نقل در پكن ریویو، شماره 27، سوم ژوئیه 1970، صفحه11ـ رن مین ریبائو، خونچی و جیفان جون بائو، اول ژوئیه1970)
117 ـ مائو تسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "درباره تضاد"، صفحه 332
118 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "درباره اصلاح نظرات نادرست در حزب"، صفحه 112
119 ـ و. ا. لنین، مجموعه آثار، جلد سی و دوم، "بار دیگر در مورد اتحادیه ها، موفقیت جاری، و اشتباهات ترتسكی و بوخارین"، انتشارات پروگرس، مسكو، 1965، صفحه 83
120 ـ ژ. و. استالین، مجموعه آثار، جلد هفتم، "كنگره چهاردهم حزب كمونیست اتحاد جاهیر شوروی (بلشویك) گزارش سیاسی كمیته مركزی، مركز انتشارات زبانهای خارجی، مسكو، 1954، صفحه 352
121 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، "درباره حل صحیح تضاد های درون خلق"، صفحه 438
122 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "توده های میلیونی را برای جبهه متحد ضد ژاپنی بسیج كنید"، صفحه 292
123 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد سوم، "درباره دولت ائتلافی"، صفحه 267
124 *ـ مائوتسه دون، سخنرانی در كنفرانس گسترده كارگری با 7000 شركت كننده در 30 ژانویه 1962، هنوز بطور رسمی ترجمه نشده است.
125 ـ و. ا. لنین، بیماری كودكی "چپ روی" در كمونیسم، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1965، صفحه 6
126 ـ مائوتسه دون، گزیده های خواندنی، "درباره تقویت سیستم كمیته های حزبی"، صفحه 361 - 360
127 - مائوتسه دون، نقل قولی كه ماخذش مشخص نیست.
128 *ـ مائوتسه دون، گزیده های خواندنی، "درباره تقویت سیستم كمیته های حزبی"، صفحه 361
129 ـ مائوتسه دون، همانجا، صفحه 360
130 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد چهارم، "شیوه های كار كمیته های حزبی"، صفحه 377
131 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد سوم، "سبك كار حزبی را اصلاح كنیم"، صفحه 74
132 ـ مائو تسه دون، رهنمودی كه بنظر می آید در مارس 1966 داده شده است.
133 ـ مائوتسه دون، نقل در پكن ریویو، شماره1، 3 ژانویه 1969، صفحه 8 ـ رن مین ریبائو، خونچی و جیفان جون بائو، اول ژانویه 1969. كل عبارت چنین است: "بدون دمكراسی، اعمال صحیح سانترالیسم در كار نخواهد بود زیرا زمانی كه افراد نظرات متفاوت دارند و از هیچگونه تفكر واحدی برخوردار نیستند، برقراری سانترالیسم امری ناممكن است. سانترالیسم یعنی چه؟ قبل از هر چیز لازم است ایده های صحیح را متمركز كنیم. بر مبنای تمركز ایده های صحیح است كه ما به فكر، سیاست ها، نقشه ها، فرماندهی و اعمال واحد دست می یابیم. معنای سانترالیسم واحد اینست." (همانجا) صدر مائو این گفته را در سخنرانی اش خطاب به كنفرانس گسترده كارگری كه در یادداشت 124 ذكر شد مطرح نمود.
134 ـ این آموزش بخشی از اساسنامه حزب كمونیست چین مصوب كنگره دهم و همچنین اساسنامه مصوب كنگره نهم می باشد. صدرمائو در سخنرانی خود در 30 ژانویه 1962، به این اشاره می كند كه این مطالب را خودش در 1957 مطرح كرده بود.
135 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد سوم، "سبك كار حزبی را اصلاح كنیم"، صفحه 44
136 - مائوتسه دون، نقل قولی كه ماخذش مشخص نیست.
137 - مائوتسه دون، نقل در دهمین كنگره سراسری ملی حزب كمونیست چین (اسناد)، صفحه 53، رجوع شود به یادداشت 133
138 ـ و. ا. لنین، بیماری كودكی "چپ روی" در كمونیسم، صفحه 33
139 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، صفحه 116 ـ 105
140 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد دوم، صفحه 33 ـ 31
141 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد دوم، "نقش حزب كمونیست چین در جنگ ملی"، صفحه 4 ـ 2
142 ـ مائوتسه دون، نقل در پكن ریویو، شماره 6، 3 فوریه 1967، صفحه 7 ـ 6 ـ خونچی شماره 3، 1967
143 ـ مائوتسه دون، نقل در پكن ریویو، شماره 50، 10 دسامبر 1971، صفحه 5
144 - مائوتسه دون، نقل قولی كه ماخذش مشخص نیست.
145 ـ و. ا. لنین، بیماری كودكی، "چپ روی" در كمونیسم، صفحه6
146 ـ مائوتسه دون: "شعارمن اینست: نه از سختی بهراسید، و نه از مرگ" (نقل قول در پكن ریویو، شماره9، 27 فوریه 1970، صفحه2)
147 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد دوم، "علیه لیبرالیسم"، صفحه 33
148 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد سوم، "بررسی ما و وضع حاضر"، صفحه 164
149 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، صفحه 21 ـ 13
150 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد سوم، "سبك كار حزبی را اصلاح كنیم"، صفحه 36
151 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد چهارم، "گزارش به هفتمین پلنوم هفتمین كمیته مركزی حزب كمونیست چین"، صفحه 374
152 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد سوم، "سبك كار حزبی را اصلاح كنیم"، صفحه 42
153 ـ مائو تسه دون، "خطاب به هشتمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین" (15 سپتامبر 1956)، در هشتمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین، (اسناد)، جلد اول، صفحه 9
154 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد سوم، "آموزش خود را از نو بسازیم"، صفحه 21
155 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "درباره پراتیك"، صفحه 303
156*ـ رجوع شود به كارل ماركس و فردریك انگلس، خانواده مقدس، مركز انتشارات زبانهای خارجی، مسكو، 1956
157 ـ و. ا. لنین، مجموعه آثار، جلد بیست و ششم، "جلسه كمیته مركزی اجرایی سراسر روسیه، 4 (17) نوامبر 1917"، انتشارات پروگرس، مسكو، 1964، صفحه 288
158 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد سوم، "درباره دولت ائتلافی"، صفحه 207
159 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد سوم، "مقدمه و موخره بر تحقیقات در روستا"، صفحه 12
160 ـ دو خط همواره بر سر مسئله سیاست كادرها در كشاكش بوده اند. این مبارزه بخصوص از جنبش تربیت سوسیالیستی به اینسو حدت یافته است. یك خط، یعنی خط مورد حمایت صدر مائو، بر این واقعیت تاكید می كرد كه اكثریت كادرها خوب هستند (رجوع شود به "قرار ده ماده ای" و "سند 23 نكته ای"، یادداشت 67) و چنین جمع بندی می شد كه "با اكثریت وسیع متحد شوید تا به دشمن اندك ضربه زنید." خط دیگر بر اشتباهات و نارسائی ها تاكید داشت و هدفش این بود: "به اكثریت وسیع ضربه زنید تا مشتی اندك را حفظ كنید." شیوه دوم از طرف لیوشائوچی و طرفدارنش ترویج می شد و به "آب را گل آلود كردن" معروف شد و تاثیر آن قرار دادن توده ها در مخالفت با كادرها و كادرها در مقابله با توده ها بود. در حالیكه نتیجه شیوه اول، بواسطه بكار بست خط توده ای ـ پراتیكی كه همیشه از جانب صدر مائو حمایت می شد ـ بسیج توده ها در همه عرصه ها و سپردن نقش كنترل كننده بدانها بود. شیوه دوم به توده ها اعتماد نداشت، شیوه اول به آنها اعتماد داشت. دومی تضاد قلابی كادر در مقابل توده ها را بوجود می آورد و بر مبارزه طبقاتی سرپوش می گذاشت و بمنظور تحكیم موقعیت خود در حزب، به عناصر ناباب راه می داد تا به درون حزب بخزند. در حالیكه اولی توده ها را دعوت می كرد كه هشیار باشند و بر عمل توده ها اتكاء داشت و این باعث شد كه دشمنان طبقاتی از مخفیگاه خود بیرون كشیده شوند. "ضربه زدن به عده كثیر" یكی از شگرد های لیوشائوچی برای بدست گرفتن قدرت بود، در حالیكه "متحد كردن اكثریت وسیع" وسیله ای بود برای پالایش بدنه حزب و دولت از عناصر ضد پرولتری، "شخصیت های مهم" بورژوازی و در عین حال انقلابی كردن و رها ساختن توده ها. همانگونه كه صدر مائو در رهنمود 1968 گفت: "حمایت از توده ها یا سركوب آنها ـ این تمایز پایه ای بین حزب كمونیست و گومیندان، بین پرولتاریا و بورژوازی، و بین دیكتاتوری پرولتاریا و دیكتاتوری بورژوازی است." (نقل در پكن ریویو، شماره 44، اول نوامبر 1968، صفحه 15)
این خط منفی همچنین تئوری "ابزار مطیع و سر براه" لیوشائوچی را بعنوان سنگ محك برای تشخیص كادرهای "خوب" از كادرهای "بد" قرار داده بود تا چنان فضایی درون حزب بیافریند كه رفقا از دست زدن به هر ابتكار و خلاقیتی بترسند. این خط در اساس خود سانترالیسم دمكراتیك را به مبارزه می طلبید. لیوشائوچی گفت: "عموما نباید بر روی دمكراسی درون حزبی تاكید نمود" و اجرای دمكراسی ممكن است "وحدت حزب را سست كند و اراده رزمنده اش را فلج نماید" (سین هوا، 15 مارس 1968، صفحه3) در عین حال او كوشید سانترالیسم دمكراتیك را مختل نموده تا به میل و ابتكار خود یك رهبری "اسرار آمیز" را جایگزین نماید. پیرامون مسئله مهم نقش بدنه های امنیتی و قضایی حزب، او "اتكاء یكجانبه" به این بدنه ها را موعظه می كرد ـ بدین معنی كه او این بدنه ها را كاملا از توده ها جدا نموده و به كنترل خود در می آورد. با این منظور بود كه او می گفت: "به توده ها اجازه ندهید با ضد انقلابیون و خطا كاران جانی هر طور دلشان خواست عمل كنند." (نقل در پكن ریویو، شماره 44، اول نوامبر 1968، صفحه 16) در بحبوحه جنبش تربیت سوسیالیستی، او اعلام داشت: "آنگاه كه توده ها بسیج شوند و به حركت در آیند، مانند اسبان وحشی ایجاد مزاحمت می كنند." (نقل در كایه دولاشین نوول، 31 اوت 1967، صفحه4) و این در حالی بود كه "در 1965، صدر مائو توده ها را برانگیخت و بسیج نمود تا آگاهانه بر دشمنان طبقاتی نظارت كنند و سریعا در محل به آنها برخورد نمایند. این یكی از معیارهایی است برای قضاوت اینكه آیا جنبش تربیت سوسیالیستی بخوبی هدایت می شود یانه." (پكن ریویو، شماره 44، اول نوامبر 1968، صفحه 16)
در نتیجه، لیوشائوچی و طرفدارانش با این دست آویز كه توده ها عقب مانده اند و خلق چین چیزی از دمكراسی نمی فهمند، با "دیكتاتوری توده ها" به مخالفت برخاست. در جریان انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی، صدر مائو نتیجه گیری زیر را ترسیم نمود: "در گذشته ما در مناطق روستایی، در كارخانه ها، در زمینه فرهنگی مبارزه نمودیم و جنبش تربیت سوسیالیستی را براه انداختیم. اما همگی شان در حل مشكل فرو ماندند. زیراما شكل و روش برانگیختن توده های وسیع را برای افشاء كردن جنبه های تاریك بطور گسترده در ابعادی وسیع، علنی و همه جانبه و از پایین پیدا نكرده بودیم." (نقل در پكن ریویو، شماره 15، 10 آوریل 1970، صفحه 29)
161 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "درباره پراتیك"، صفحه 299
162 ـ رجوع شود به یادداشت 201
163 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "درباره اصلاح نظرات نادرست در حزب"، صفحه 110
164 ـ "پوستر درشت دیواری": تاتزیبائو، رجوع شود به ماده 31 از "اساسنامه جمهوری خلق چین"، در اسناد نخستین پلنوم چهارمین كنگره سراسری خلق در جمهوری خلق چین، صفحه 17:
"آزادانه سخن گفتن، شكوفا شدن نظرات، برگزاری مناظرات و بحث در مقیاس عظیم و نوشتن روزنامه های بزرگ دیواری، همه اشكال نوینی هستند كه توده ها برای ادامه انقلاب سوسیالیستی آفریده اند. دولت به توده ها اطمینان می دهد كه حق دارند این اشكال را بكار گیرند تا چنان اوضاع سیاسی خلق شود كه در آن هم سانترالیسم و هم دمكراسی، هم انضباط و هم آزادی، هم وحدت اراده و هم فراغ بال و شادابی فردی در كنار هم موجود باشند و این به تحكیم رهبری حزب كمونیست چین بر دولت و تحكیم دیكتاتوری پرولتاریا كمك می نماید."
165 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "درباره اصلاح نظرات نادرست در حزب"، صفحه 112
166 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "درباره پراتیك"، صفحه 308
167 ـ سومین مبارزه عمده در عرصه فلسفه بین طرفداران نظریه ماركسیستی "یك به دو تقسیم می شود" و آنهایی كه رواج دهنده سفسطه "دو در یك تركیب می شود" بودند، در گرفت. تئوری دو در یك تركیب می شود یك سفسطه ارتجاعی بورژوا ایده آلیستی و متافیزیكی است كه ماه مه 1964 در ضدیت با تئوری ماركسیستی ماتریالیسم دیالكتیك یعنی "یك به دو تقسیم می شود" توسط لیوشائوچی مرتد و یان سین چن ـ عامل او در عرصه فلسفه ـ ساخته و پرداخته شد. جوهر این تئوری ارتجاعی در محو كردن عامدانه این حقیقت كه دو جنبه یك تضاد علیه یكدیگر مبارزه می كنند و در ضدیت با یكدیگرند، نفی مبارزه اضداد و تبدیل آنها به یكدیگر و اشاعه تئوری یكی شدن و تركیب شدن تضاد ها نهفته است. هدف سیاسی آن مداخله و كار شكنی در خط عمومی حزبمان برای دوره تاریخی سوسیالیسم و بزیر كشیدن دیكتاتوری پرولتاریا و احیاء سرمایه داری در چین بود." (پكن ریویو، شماره 9، 28 فوریه 1975، صفحه 19) همچنین رجوع شود به پكن ریویو، شماره 17، 23 آوریل 1971، "تئوری دو در یك تركیب می شود فلسفه ارتجاعی برای احیاء سرمایه داری است." صفحه 6
168 ـ مائوتسه دون، در پلمیك درباره خط عمومی جنبش بین المللی كمونیستی، "درباره كمونیسم كاذب خروشچفی و درسهای تاریخی برای جهان"، صفحه 478 ـ 477. یكی از عبارات بلند این مقاله شامل گزیده هایی از سخنرانی صدر مائو در 1964 می باشد. این سخنرانی درباره تربیت جانشینان ایراد شده است. ما در اینجا تمام عبارات را می آوریم. یادداشت های 172، 173، 174، 175 نیز مربوط به این متن می باشند.
".. برای اینكه تضمین نمائیم كه حزب ما و كشور ما تغییر ماهیت ندهد، ما نه تنها باید خط صحیح و سیاستهای درست داشته باشیم، بلكه باید میلیونها نفر جانشین برای تداوم امر انقلاب پرولتاریایی تربیت نموده و پرورش دهیم."
"در تحلیل نهایی، مسئله تربیت جانشین برای امر انقلابی پرولتاریا اینست كه آیا كسانی خواهند بود كه امر انقلابی ماركسیستی ـ لنینیستی كه بوسیله نسل پیرتر انقلابیون پرولتری آغاز گردیده، را ادامه دهند یاخیر. آیارهبری حزب و دولت ما همچنان در دست انقلابیون پرولتری باقی خواهد ماند یا نه، آیا نوادگان ما در مسیر درستی كه ماركسیسم ـ لنینیسم پی ریزی كرده گام برداشته و پیش خواهند رفت یا خیر، بعبارت دیگر، آیا ما می توانیم پیروزمندانه از ظهور رویزیونیسم خروشچفی در چین جلوگیری كنیم یا نه. خلاصه، این مسئله بی نهایت مهمی است، مسئله مرگ و زندگی حزب ما و كشور ماست. این مسئله ای است كه اهمیت اساسی خود را در امر پرولتاریا برای صد، هزار و حتی ده هزار سال در بر دارد. پیشگویان امپریالیست، با اتكاء بر تغییراتی كه در اتحاد شوروی صورت گرفت، به "تحول تدریجی و مسالمت آمیز" سومین یا چهارمین نسل حزب چین امید بسته اند. ما باید این پیشگویی های امپریالیستی را درهم بشكنیم. از بالاترین سازمان حزب تا پایین ترین سطح توده، همه جا باید به تربیت و پرورش جانشینانی برای امر انقلابی، توجه مدام داشته باشیم. برای جانشین های شایسته در امر انقلابی پرولتاریا به چه چیزهایی نیاز است؟"
"آنها باید ماركسیست ـ لنینیست های راستین باشند نه رویزیونیستهایی مثل خروشچف كه ردای ماركسیسم ـ لنینیسم را بتن كرده اند."
"آنها باید انقلابیونی باشند كه با تمام وجود به اكثریت خلق چین و تمام خلقهای جهان خدمت كنند و نباید مثل خروشچف باشند كه به منافع مشتی اندك از اعضای قشر ممتاز بورژوازی در كشور خود و منافع امپریالیسم خارجی و ارتجاع خدمت می كند."
"آنها باید گردانندگان دولت پرولتری باشند كه بتوانند با اكثریت خلق متحد شده و به اتفاق به كار و فعالیت بپردازند. نه تنها باید با كسانی كه موافق آنها هستند متحد شوند، بلكه همچنین باید در متحد شدن با كسانی كه موافق آنها نیستند و حتی كسانی كه قبلا با آنها ضدیت نموده اند و الان به اشتباه خود پی برده اند نیز موفق باشند. اما آنها باید بویژه مراقب مقام طلبان و توطئه چینانی نظیر خروشچف باشند و از غصب رهبری حزب و دولت در هر سطحی توسط چنین عناصر نابابی جلوگیری كنند."
"آنها باید در اجرای سانترالیسم دمكراتیك حزبی نمونه باشند و بر شیوه رهبری بر پایه اصل "از توده به توده" مسلط باشند، و شیوه دمكراتیك را رواج داده و به توده ها خوب گوش كنند. آنها نباید مثل خروشچف مستبد باشند و سانترالیسم دمكراتیك حزب را زیر پا گذارند، به رفقا بی مقدمه حمله كنند و خودسرانه و دیكتاتورمنشانه عمل نمایند."
"آنها باید فروتن و مراقب باشند و علیه تكبر و خودبینی و نسنجیده عمل كردن، بایستند. آنها باید سرشار از روحیه انتقاد از خود بوده و شهامت تصحیح اشتباهات و نقاط ضعف كار خود را داشته باشند. نباید مثل خروشچف اشتباهاتشان را سرپوش بگذارند و تمام اعتبار را برای خودشان مدعی شوند، نباید تمام كارهای صحیح را به حساب خود و تمام سرزنش ها را نصیب دیگران كنند."
"جانشینان امر انقلابی پرولتاریا از بطن مبارزات توده ای بیرون می آیند و در جریان طوفانهای عظیم انقلاب آبدیده می شوند. آزمایش كردن و بدست آوردن شناخت از كادرها و انتخاب نمودن و پرورش جانشینان در جریان طولانی مبارزات توده ای امری حیاتی است." (همانجا، صفحه 479 ـ 477)
صدر مائو در جریان همین كنفرانس اعلام داشت: "مواظب توطئه گران و دسیسه چینان باشید. مثلا، كسانی مانند كائوكان، جائوشوـ شی، پنگ ته ـ هوای و هوان كه ـ چنگ كه در درون كمیته مركزی پیدا شدند. هر چیزی به دو تقسیم می شود. آنها در امر توطئه تا مغز استخوان سخت جانند. آنها همین را می خواهند و از آنها همین هم انتظار می رود ـ حتی هم اكنون چنین كسانی یافت می شوند! اشخاصی هستند كه بخواهی نخواهی توطئه گر بودنشان یك واقعیت عینی است." (نقل در پكن ریویو، شماره 50، 10 دسامبر 1971، صفحه 5 ـ رن مین ریبائو، خونچی و جیفان جون بائو، اول دسامبر 1971)
169 ـ در سالهای 1925 و 1926 در كوان چو، چند صد كادر دهقانی از نقاط مختلف چین در آنجا تربیت شدند. صدر مائو همواره توجه زیادی به مسئله پرورش كادرها داشت. در 1973، در رهنمودش به كالج شنسی شمالی چنین گفت: "لازم است بسیاری را بمثابه پیشاهنگ انقلاب تربیت كنیم. ما باید این پیشاهنگان را از میان افرادی كه از زاویه سیاسی تیزبین و دارای دورنگری و وسعت دید هستند برگزینیم. كسانی كه سرشار از روحیه مبارزه و فداكاری هستند. كسانی با وسعت فكر كه صادق، فعال و درستكار هستند. از بین كسانیكه هرگز بدنبال منافع شخصی خود نبوده اند، بلكه با تمام قلب خود در پی رهایی ملت و جامعه اند. كسانی كه از سختی نمی هراسند بلكه استوار در مقابل سختی ها می ایستند و شجاعانه در رویارویی با مشكلات به پیش می روند. كسانی كه نه در پی جاه و مقامند و نه در جستجوی آوازه و شهرتند، بلكه سرشار از شور و احساس مسئولیت برای كار هستند. اگر چین میزانی از چنین عناصر پیشاهنگی داشته باشد، وظایف انقلاب چین با موفقیت بسرانجام خواهد رسید." (پكن ریویو، شماره 33، 14 اوت 1970، صفحه10 ـ رن مین ریبائو، 24 ژوئیه1970)
170 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "باید به كار اقتصادی توجه كنیم."، صفحه 135
171 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد دوم، "نقش حزب كمونیست چین در جنگ ملی"، صفحه202
172 ـ رجوع شود به یادداشت 168
173 ـ رجوع شود به یادداشت 168
174 ـ رجوع شود به یادداشت 168
175 ـ رجوع شود به یادداشت 168
176 ـ اشكال مختلفی از تركیب "سه در یك" وجود داشته است. یك شكل آن كه در اینجا به آن اشاره شد تركیب جوان ـ میانه سال و پیر است. شكل دیگر آن تركیب "سه در یك"، كارگر ـ تكنیسین ـ كادر در گروههای ابداعات تكنیكی است. در این رابطه، رجوع شود به "اساسنامه كمپانی آهن و فولاد آنشان" كه در 22 مارس 1960 توسط صدر مائو فرموله شد و شامل پنج اصل پایه ای است: "قاطعانه سیاست را در فرماندهی قرار دهید، رهبری حزب را تقویت كنید، با قدرت جنبش توده ای براه اندازید، سیستم شركت كادرها در كار تولیدی و شركت كارگران را در مدیریت برقرار كنید. قوانین و مقررات غیرعقلائی و منسوخ و كهنه را دور بیندازید و همكاری نزدیك بین كارگران، كادرها و تكنیسین ها ایجاد نمایید، با تمام قدرت در ابداعات تكنیكی و انقلاب تكنیكی پیش روید." (نقل در پكن ریویو، شماره 14، 3 آوریل 1970، صفحه 12 ـ رن مین ریبائو، 24 مارس 1970) (این اساسنامه تا سال 1968 بطور واقعی به اجرا در نیامد.) سومین شكل تركیب "سه دریك" كمیته های انقلابی است كه بر طبق رهنمود 1967 صدر مائو برقرار شد. این رهنمود بشرح زیر است: "در هر كجا و در هر واحدی كه نیاز به كسب قدرت دارد، پیشبرد سیاست تركیب انقلابی "سه در یك" جهت ایجاد یك ارگان قدرت موقتی كه انقلابی و نماینده پرولتاریا بوده و از اتوریته پرولتری برخوردار باشد، امری ضروری است. این ارگان قدرت بهتر است كمیته انقلابی نامیده شود." ( نقل در پكن ریویو، شماره 14، 1968، صفحه 6ـ رن مین ریبائو، خونچی و جیفان جون بائو) در رهنمود 1968، صدر مائو اعلام داشت: "تجربه اساسی كمیته های انقلابی این است ـ آنها تركیبی سه گانه ای دارند: نمایندگان كادر های انقلابی، نمایندگان نیروهای مسلح و نمایندگان توده های انقلابی را در بردارند. این یك تركیب انقلابی "سه در یك" را تشكیل می دهد. كمیته انقلابی باید رهبری منسجم و واحدی را اعمال كند، ساختارهای پر حشو و زوائد اجرای را دور ریخته، و سربازان بهتر و دستگاه اجرایی ساده تر داشته باشد و یك گروه رهبری كننده انقلابی را كه در پیوند با توده ها باشد سازماندهی كند." (همانجا) این ارگان ابتدایی "موقتی"، پس از پالایش و تصفیه هایی كه در جریان انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی صورت گرفته، رسمیت یافت: رجوع شود به بخش 3، ماده 22 و 23 اساسنامه 1975 در اسنادی از اولین نشست چهارمین كنگره سراسری، صفحه 24 ـ 23. اكنون بیشتر تاكید بر این شكل از تركیب "سه در یك" یعنی تركیب جوان ـ میانسال ـ پیر، در متن شده است.
177 ـ رجوع شود به یادداشت 5: امروز تعداد آنها از 12 میلیون تجاوز میكند.
178 ـ رجوع شود به یادداشت 58
179 ـ رجوع شود به یادداشت 168
180 ـ مائوتسه دون، گزیده های خواندنی، "درباره مسئله كئوپراسیون های كشاورزی"، صفحه 390
181 ـ "پنج شرط": رجوع شود به یادداشت 168
182 ـ صدر مائو در سراسر زندگی و تاریخ حزب كمونیست چین به مسئله كادرها علاقه و توجه نشان داده است. در حالیكه اهمیت كادرها هم اكنون مشهود است ولی تحت همه شرایط این اهمیت آشكار نیست. این نقل قول از آثار قدیمی تر صدر مائو است كه اغلب بكار گرفته می شود: "وقتی خط سیاسی معین شد، كادر ها فاكتور تعیین كننده می باشند." (منتخب آثار، جلد دوم، "نقش حزب كمونیست چین در جنگ ملی"، صفحه 202) رجوع شود به نقل قول مربوط به سال 1955: "كادر ها و دهقانان هر دو خود را در جریان مبارزاتی كه به پیش می برند، خود را از نو می سازند و متحول می شوند. بگذارید خود وارد عمل شوند و در حین عمل بیاموزند و توانایی بیشتری بدست آورند. بدین طریق، افراد خوب وسیعا رو خواهند آمد." (مائوتسه دون، گزیده های خواندنی، "درباره مسئله كئوپراسیون های كشاورزی"، صفحه 390) پس از آنكه یادداشتی در 1963 (رجوع شود به یادداشت 6) صادر شد، صدر مائو در جریان جنبش تربیت سوسیالیستی، این رهنمود را جلو گذاشت: "برقرار كردن سیستم شركت كادر در كار تولیدی جمعی امری ضروری است. كادرهای حزب و دولت ما كارگران معمولی هستند، نه اربابانی كه برگرده خلق نشسته باشند. كادرها با شركت در كار تولیدی جمعی، رابطه ای گسترده، پایدار و تنگاتنگ با توده های كاركن برقرار می كنند. این معیار عمده ای است كه برای سیستم سوسیالیستی اهمیت اساسی دارد، این امر به فایق آمدن بر بوروكراسی و جلوگیری از رویزیونیسم و دگماتیسم كمك می كند." (نقل در پكن ریویو، شماره 42، 18 اكتبر 1968، صفحه 10) رجوع شود به پكن ریویو، شماره 25، 22 ژوئن 1973، صفحه 13 ـ بنابراین رهنمودی كه در پكن ریویو، شماره 41، 11 اكتبر 1968 به رهنمود "جدید" موصوف شد و به عمومی كردن جنبش خدمت كرد، در ارتباط تنگاتنگی با خط عمومی صدر مائو صادر شد: "اعزام توده های كادرها جهت انجام كار یدی فرصتی عالی برایشان پیش می آورد تا یكبار دیگر مطالعه كنند، كلیه كادرها باید به كار یدی اعزام شوند مگر آنهایی كه خیلی پیر و فرتوت، ضعیف، بیمار یا ناتوانند. كادرها باید به گروه گروه جهت انجام كار یدی اعزام گردند." (مائوتسه دون، نقل در پكن ریویو، شماره 41، 11 اكتبر 1968، صفحه 23) این اقدام بمنظور تضمین ارتباط میان كادرها و تودههاست و در مورد كادرهای جوان نیز كاربرد دارد. قبل از هرچیز باید برروی "گزیدن كادرهای رهبری كننده از میان كارگران و دهقانان تاكید" گذارد، همانگونه كه در پكن ریویو، شماره 5، اول فوریه 1974، صفحه 12 برآن تاكید شده است. اما این كادرهای رهبری كننده جدید "باید دائما گرد و غبار بوروكراسی را بروبند و اجازه ندهند كه خودشان به اتخاذ شیوه برخورد غلط همانند " اربابان بزرگ" دچار شوند." در جریان كنگره نهم، صدر مائو خطاب به كادر های سطح پایین تر كه تازه به عضویت كمیته مركزی درآمده بودند، گفت: "این كادر ها را در نظر بگیرید، در حالیكه وظایفشان را انجام می دهند، خودشان را از توده ها یا از كار تولیدی جدا نكرده اند." (نقل از پكن ریویو، شماره 5، اول فوریه 1974، صفحه 14)
183 ـ پل لان كیان نمونه ای شد برای اجرای اصل مقدم شمردن منافع جمع. بریگاد، در جریان كار آبیاری آگاهانه، از منافع محلی خود بخاطر توسعه كار آبیاری در منطقه وسیعتری گذشت نمود. "قطعه لان كیان" كه سبك جدیدی از اپرا بر روی یك تم انقلابی است بر اساس این نمونه ساخته شده است. 184 ـ رجوع شود به پكن ریویو، شماره 5، اول فوریه 1974، صفحه 14 ـ 13 كه نقل قول زیر تحت عنوان یك آموزش "جدید" را از صدرمائو آورده است: "باید كلاسهای مطالعه را برای كادرهای كارگر ـ دهقان ـ سرباز دایر ساخت. هر دوره سه ماه بطول انجامد و در هر سال چهار دوره برگزار گردد. در این كلاسها كادرها ضمن شركت در كارهای عملی، باید به مطالعه كتاب بپردازند." صدرمائو در مورد "شیوه مطالعه" اعلام داشت كه این "مسئله شیوه تفكر رفقا در هیئت های رهبری كننده مان، شیوه تفكر كلیه كادرها و اعضای حزبی، مسئله برخورد ما به ماركسیسم ـ لنینیسم، طرز برخورد همه رفقای حزبی به كارشان است. بهمین خاطر این مسئله از اهمیت فوق العاده، و حقیقتا درجه اولی برخوردار است." (نقل در پكن ریویو، شماره 11، 15 مارس 1968، صفحه 15 ـ 14) درباره ضرورت مطالعه، رجوع شود به یادداشت 101
185 ـ در جریان نهمین كنگره حزب كمونیست چین، مائو این فراخوان را صادر نمود: "برای كسب پیروزی هایی باز هم بزرگتر متحد شوید." بر طبق مطبوعات چینی، در جریان اولین نشست نهمین كمیته مركزی، در 29 آوریل 1969، فراخوان دومی به این شرح صادر شد: "بخاطر یك هدف متحد شوید، یعنی تحكیم دیكتاتوری پرولتاریا. در هر كارخانه، روستا، اداره و مدرسه باید كاملا به این هدف دست یافت." سومین فراخوان صدر مائو در سال 1971 در سرمقاله سال نو در نشریات رن مین ریبائو، خونچی و جیفان جون بائو اضافه گردید: "وقتی كه از پیروزی صحبت می كنیم، باید مطمئن باشیم كه خلق سراسر كشور متحدند تا تحت دیكتاتوری پرولتاریا پیروزی نوینی كسب كنند." (هرسه فراخوان در سرمقاله بمناسبت سال نو در پكن ریویو، شماره 1، اول ژانویه 1971، صفحه 9 تجدید چاپ شدند). در 28 آوریل 1969، صدر مائو اعلام نمود: "ظاهرا ما بدون انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی نمی توانستیم كاری كنیم، چرا كه پایه ما مستحكم نبود. بنابر مشاهدات من متاسفانه در اكثریت نسبتا زیادی از كارخانجات ـ منظورم همه كارخانجات یا اكثریت قریب به اتفاق آنان نیست ـ رهبری در دست ماركسیستهای واقعی و توده های كارگر نبود. منظورم آن نیست كه آدمهای خوبی در رهبری كارخانجات نبودند. بلكه آدمهای خوبی در میان دبیران، معاونین دبیران و اعضای كمیته های حزبی و دبیرخانه های حزبی بودند. اما آنها دنباله روی خط لیوشائوچی بودند، به انگیزه های مادی توسل می جستند، سود را در فرماندهی قرار داده و بجای گسترش سیاستهای پرولتری، پاداش می دادند و غیره" "اما در واقع آدمهای بدی در كارخانجات هستند ... این نشانگر آنست كه انقلاب هنوز ناتمام است." (نقل قول از چان چون چیائو، درباره اعمال دیكتاتوری همه جانبه بر بورژوازی، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1975، صفحه 10 ـ 9) بر متن چنین اوضاعی بود كه جنبش عظیم مطالعه تئوری دیكتاتوری پرولتاریا اخیرا در جمهوری خلق چین براه افتاد. و نقل قولهای زیر از صدر مائو در سال 1975 مطرح گردید: "چرا لنین صحبت از اعمال دیكتاتوری بر بورژوازی كرد؟ روشن ساختن این سئوال حیاتی است. ناروشنی بر روی این سئوال به رویزیونیسم خواهد انجامید. اینرا باید به همه ملت فهماند"، "در حال حاضر در كشور ما سیستم كالایی بكار برده می شود. همچنین سیستم مزد نابرابر است، بطوریكه هشت درجه مزد وجود دارد و غیره. چنین چیزهایی را تحت دیكتاتوری پرولتاریا فقط می توان محدود ساخت. بنابراین، اگر اشخاصی مانند لین پیائو به قدرت برسند، برای آنها كاملا آسان خواهد بود كه سیستم سرمایه داری را برپا كنند. به این دلیل است كه ما باید آثار ماركسیستی ـ لنینیستی را بیشتر مطالعه كنیم."، "لنین گفت كه تولید كوچك مرتبا، روزانه، هر ساعت، هر لحظه و در ابعادی وسیع به سرمایه داری و بورژوازی پا می دهد. این ها همچنین در میان طبقه كارگر و اعضای حزب ظاهر می گردد. هم در درون صفوف پرولتاریا و هم در میان پرسنل دولت و دیگر ارگانها كسانی هستند كه شیوه زندگی بورژوایی را در پیش می گیرند." (همانجا، سرمقاله)
186 ـ "آنیوان": رجوع شود به مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "مبارزه در كوهستان جین گان"، صفحه 103، یادداشت 9: "معادن زغال سنگ آنیوان در ناحیه پین سیان واقع در استان كیان سی كه دوازده هزار كارگر در آن بكار مشغول بودند و به كمپانی آهن و فولاد هان ـ یه ـ پینگ تعلق داشت. از 1921 به اینسو سازمانهای حزبی و یك اتحادیه معدنچیان بوسیله سازماندهندگانی كه كمیته ایالتی هونان حزب كمونیست بدانجا فرستاد، ایجاد گردید."
187 ـ "شائوشان": دهكده زادگاه مائوتسه دون. او در 1925 اولین سازمان حزبی را با شركت 32 كادر در آنجا سازماندهی كرد.
188 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "مبارزه در كوهستان جین گان"، صفحه 48
189 - نقل در پكن ریویو، شماره 27، 4 ژوئیه 1969، صفحه 6. "یكی از آخرین آموزشهای صدرمائو" رجوع شود به همچنین سرمقاله رن مین ریبائو، خونچی و جیفان جون بائو منتشره در 84 امین سالروز بنیانگزاری حزب كمونیست چین، اول ژوئیه 1969، در همان شماره پكن ریویو مجددا انتشار یافت.
190 ـ رجوع شود به مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد دوم، مسائل جنگ و استراتژی"، صفحه 224: "اصول ما اینست كه حزب باید بر اسلحه حاكم باشد و هرگز نباید اجازه داد اسلحه بر حزب حكومت كند."
پكن ریویو، شماره 41، 10 اكتبر 1975 صفحه 12، ضمن بحث پیرامون نظر ماركس دایر بر اینكه نخستین پیش فرض دیكتاتوری پرولتاریا، وجود ارتش پرولتاریاست، بر ماهیت پرولتری ارتش تاكید می كند و می نویسد: "این ماهیت پرولتری ارتش رهائیبخش پرولتاریاست كه همواره ستون نیرومند دیكتاتوری پرولتاریا را تشكیل می دهد."
حزب كمونیست چین ـ چه قبل از كسب قدرت و چه بعد از آن ـ برای اینكه بتواند خط سیاسیش را در رابطه با ارتش اعمال كند، مبارزات زیادی را از سر گذرانده است و برای آن، و در جریان این مبارزات و نیز مبارزات دیگر قادر شد ماهیت پرولتری ارتش را حفظ كند در بسیاری از نوشته های صدر مائو پیش از 1949 این مبارزات تصویر شده است. با نابودی ماهیت پرولتری ارتش، نمایندگان بورژوازی خواهند توانست آنرا به ابزاری علیه پیشاهنگ پرولتاریا، (حزب) مبدل كنند ـ ابزاری برای احیاء سرمایه داری، حاكم شدن بر پرولتاریا، و بمثابه بازوی ضروری قدرت نوین بورژوائی عمل خواهد كرد.
پس از جنگ كره، در جریان مبارزه علیه پنگ ته ـ هوا، لیوشائوچی و لین پیائو، و نیز در دیگر مواقع، مبارزه بین دو درك متضاد از ارتش، در عرصه های مختلف خودش را بروز داد: مسئله ارتش منظم، مدرنیزه كردن ارتش، سركوب نیروهای مسلح محلی و میلیشیا (كه سرمشق هر یك از آنها در این زمینه خروشچف می باشد)، مسئله اینكه آیا باید در زمینه دفاع ملی تحقیقات علمی مستقل را گسترش داد یا نه و چقدر باید به آن اهمیت داد، درك از دفاع ملی و غیره. نمایندگان بورژوازی تا آنجا پیش رفتند كه به كنترل سیاسی ارتش توسط حزب پایان داده و ارتش را در خدمت مستقیم كودتای ضد انقلابی برای سرنگونی پرولتاریا قرار دهند. در مورد دیگر مسائل مهم مورد مبارزه، مثلا مفهوم جنگ، تسلیم طلبی لین پیائو و غیره رجوع شود به پكن ریویو، شماره 8، 21 فوریه 1975، "از نظریه ماركسیستی در مورد جنگ حمایت كنید، از نظریه رویزیونیستی لین پیائو انتقاد كنید."، صفحه 8 ـ 5191 ـ مائو تسه دون، منتخب آثار، جلد چهارم، "بخشنامه درباره وضع حاضر"، صفحه 220
192 ـ مائوتسه دون، نقل در پكن ریویو، شماره 17، 24 آوریل 1970، صفحه 32
193 ـ "شاخه حزبی": به معنی شاخه اجرایی. رجوع شود به مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "مبارزه در كوهستان جین گان"، صفحه 95
194 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد دوم، "نقش حزب كمونیست چین در جنگ ملی"، صفحه 197
195 ـ رجوع شود به یادداشت 79
196 ـ مائوتسه دون، نقل در پكن ریویو، شماره 27، 3 ژوئیه 1970، صفحه 11 - 10
197 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "درباره پراتیك"، صفحه 308
198 ـ همانجا
199 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد دوم، "نقش حزب كمونیست چین در جنگ ملی"، صفحه 200
200 ـ مائوتسه دون، ژوئن 0591، در گزارش خود موسوم به "اجرای چرخش اساسی بمنظور بهبود در اوضاع مالی و اقتصادی مبارزه كنید" ایراد شده در سومین پلنوم هفتمین كمیته مركزی حزب، نقل در خون تازه پرولتری جذب كنید، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1968، صفحه 13 ـ 12 ـ خونچی، شماره 4، 1968
201 ـ مائوتسه دون، همانجا، سرمقاله
202 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد دوم، "بیاد نورمن بسیون"، صفحه 337
203 ـ مائوتسه دون، كتاب سرخ صفحه 178 ـ 177. نقل از صدر مائو در "صحبت با دوستان آفریقایی "، 8 اوت 1963
204 ـ رجوع شود به نقل قول زیر از صدر مائو: "ضروری است به رفقایمان تئوری ماتریالیست دیالكتیكی شناخت را آموخت تا بتوانند به فكر خود جهت دهند، مطالعه و تحقیق را پیش برند، حتی الامكان از اشتباه كردن جلوگیری كنند، كارشان را بخوبی انجام دهند، با تمام قوا به ساختمان یك كشور بزرگ و نیرومند سوسیالیستی كمك كنند و بالاخره به توده های ستمدیده و استثمار شده جهان در پیشبرد وظیفه خطیر انترناسیونالیستی پرولتری كه بر دوش داریم، كمك نمایند." (كایه دولاشین نوول، 5 اكتبر 1971)
205* ـ ك . ماركس و ف. انگلس، مجموعه آثار، "درباره لهستان، جلد 81، برلین، 1973، صفحه 575 ـ 572. از بیش از یك قول اخذ شده؛ این عبارت مفهوم كلی نوشته انگلس را بیان می كند.
206 ـ مائوتسه دون، نقل در پكن ریویو، شماره 27، 2 ژوئیه 1971، صفحه 21
207 ـ و. ا. لنین، امپریالیسم بمثابه عالیترین مرحله سرمایه داری، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1970، صفحه 9 و 109
208 ـ و. ا. لنین، مجموعه آثار، جلد 29، "وظایف انترناسیونال سوم"، انتشارات پروگرس، مسكو، 1965، صفحه 502
209 ـ و. ا. لنین، مجموعه آثار، جلد 30، "سخنرانی ایراد شده در اولین كنگره سراسری روسیه از كارگران قزاق" (اول مارس 1920)، انتشارات پروگرس، مسكو، 1965، صفحه 383 ـ 382
210 ـ مائو تسه دون، نقل در پكن ریویو، شماره 23، 4 ژوئن 1971، صفحه 2
211 *ـ مائوتسه دون، نقل در پكن انفرماسیون (Pekin Information)، شماره 8، 24 فوریه 1969، صفحه 7. این نقل قولها از اثری بنام "بیاد دكتر سون یات ـ سن" كه در نوامبر 1956 نوشته شده، آمده است.
212 ـ مائوتسه دون، نقل در گفتگوی مهم صدر مائو با مهمانانی از آسیا، آفریقا و امریكای لاتین، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1966، صفحه 2
213 ـ مائوتسه دون، نقل در پكن ریویو، شماره 27، 2 ژوئیه 1971، صفحه 21
214 ـ ماخذ نقل قول معلوم نیست.
215 ـ مائوتسه دون، نقل در پكن ریویو، شماره 1، 5 ژانویه 1973، صفحه 10 ـ رن مین ریبائو، خونچی و جیفان جون بائو، اول ژانویه 1973
216 ـ همانجا
217 ـ رجوع شود به خطی كه صدر مائو ترسیم نمود: "اساسا به تلاشهای خودمان اتكاء كنیم و كمك خارجی را تابع و فرعی در نظر گیریم، اعتماد كوركورانه را بشكنیم و مستقلانه برای انقلابات صنعتی، كشاورزی و تكنیكی و فرهنگی حركت كنیم، تقلید كوركورانه و برده وار را بدور افكنیم، دگماتیسم را بخاك بسپریم، از تجارب مثبت دیگر كشورها آگاهانه بیاموزیم و مطمئن باشیم كه تجارب منفی این كشورها را نیز مورد مطالعه قرار می دهیم تا از آنها درس بگیریم. خط ما این است." (نقل از چوئن لای در "گزارش درباره كار دولت"، اسنادی از اولین نشست چهارمین كنگره سراسری خلق در جمهوری خلق چین، صفحه 75) و همچنین رجوع شود به: "چین برای تغذیه و رشد فرهنگ خود نیازمند است كه مقدار زیادی از فرهنگ مترقی خارجی را جذب نماید ... ما باید هر آنچه را كه امروزه برایمان مفید است جذب كنیم ... بعنوان مثال فرهنگ كشورهای مختلف سرمایه داری در عصر روشنگری. اما نباید هر چیز خارجی را بدون نقد قورت دهیم، بلكه باید با آن مثل غذایی كه می خوریم، عمل كنیم ـ اول آنرا بجویم، سپس آنرا تسلیم كار معده و روده ها با ترشح اسیدی شان نمائیم تا اینكه مواد غذائی از مواد زاید جدا شده، مواد غذائی آن جذب بدن گردیده و مواد زائد هم دفع شود. عین این مسئله هم در برخورد به فرهنگ خارجی صادق است." (مائوتسه دون، نقل در پكن ریویو، شماره 25، 1967، صفحه 22)
218 ـ اشاره به شهر شانگهای
219 ـ از دهمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین (اسناد) كه مجددا انتشار یافته است، صفحه 73 ـ 59
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر