اساسنامه حزب تصریح دارد كه سازمانهای پایه ای حزب باید مستمراً "اعضای جدید بپذیرند". از اصل ساختن حزب بنحو فعال و با دقت پشتیبانی كنند. با پذیرش اعضای جدید، خون تازه ای جذب كنند ـ همه اینها برای گسترش و تقویت حزب، افزایش ظرفیت رزمندگی آن و همچنین تحكیم دیكتاتوری پرولتاریا ضروری می باشند. ولی در قبول ورود یك رفیق بعنوان عضو حزب، باید از شرطهای سخت و روش دقیقی پیروی كرد. هر كس را كه تقاضای عضویت می كند نمی توان به عضویت حزب پذیرفت.
ماده یك از فصل دوم اساسنامه تصریح می كند كه: "هر كارگر، دهقان فقیر، دهقان میانه حال، نظامی انقلابی و یا هر عنصر انقلابی دیگر چینی كه به سن هیجده رسیده باشد و اساسنامه حزب را بپذیرد، به یكی از سازمانهای حزبی پیوسته و در آن فعالانه فعالیت كند، تصمیمات حزبی را اجرا نماید، انضباظ حزبی را رعایت كند و حق عضویت بپردازد، میتواند به عضویت حزب كمونیست چین درآید." این تعریف شرط اساسی برای به عضویت درآمدن حزب را بیان می دارد.
این بند اساسنامه حزب كه مطابق آن فقط كارگران، دهقانان فقیر و میانه حال و نظامیان انقلابی و سایر عناصر انقلابی میتوانند به عضویت حزب درآیند، عمدتاً بوسیله خصلت حزب ما و رسالت تاریخی اش یعنی تحقق كمونیسم تعیین میشود. این شرط تجسم خصلت طبقاتی و خصلت پیشروی حزبمان و ضامن خلوص و پالایش تشكیلات آن می باشد با وفاداری به این شرط و پیروی از خط انقلابی صدر مائو خواهیم توانست در انقلاب چین پیروزی كسب كنیم.
اساسنامه حزب بیان میدارد كه هر عضو باید "اساسنامه حزب را بپذیرد". این نكته بس مهمی است. اساسنامه حزب، اساس فعالیتهای كل حزب است. یك اساسنامه واحد، پیوستگی سیاسی و ایدئولوژیك حزب و وحدت آن را در عرصه تشكیلات و عمل تضمین میكند. اساسنامه حزب ماهیت و اندیشه راهنمای حزب، هدف نهایی مبارزه آن و خط عمومی اش را برای كل دوره سوسیالیسم تعریف میكند. اصول و مقررات سازمانهای حزبی را تعریف میكند. شرایط و نحوه پذیرش اعضای حزب و غیره راتعریف میكند. كلیه فعالیتهای حزبی ما براساس اساسنامه آن صورت می گیرند. انضباط حزبی، كلیه اعمالی را كه با اساسنامه منطبق نیست قدغن میكند. كلیه اعضای حزب كمونیست و رفقایی كه تقاضای عضویت داده اند، باید بطور كامل این ضابطه اساسی حزب را درك نمایند. اساسنامه حزب را بپذیرند، همیشه مطابق اساسنامه عمل كنند و با تمام قوا برای كمونیسم بجنگند.
اساسنامه حزب تصریح میكند اعضای حزب باید "به یكی از سازمانهای حزبی پیوسته و در آن فعالانه فعالیت كنند. تصمیمات حزبی را اجرا نمایند و انضباط حزبی را رعایت كنند." اینها اصول ماركسیستی ـ لنینیستی ساختمان حزب هستند. حزب كمونیست چین پیشاهنگ پرولتاریاست و یكی از عوامل اصلی در ظرفیت رزمندگی نیرومند آن، انسجام تشكیلات آن میباشد. با متشكل ساختن حزب مطابق با این ضوابط میتوان حزب را به یك گردان رزمنده متحد، فوق العاده متمركز و با تشكیلات بهم پیوسته و متراكم مبدل ساخت. هر رفیق از لحظه ای كه تقاضای عضویتش از جانب حزب تایید میشود، باید با پیوستن به یكی از سازمانهای حزبی، اجرای تصمیمات آن، رعایت انضباط حزبی و كار فعالانه برای حزب در زندگی حزب شركت جوید، و بدین ترتیب به یك كمونیست تبدیل شود. اگر فردی نپذیرد كه به یكی از تشكلهای حزبی بپیوندند، نپذیرد فعالانه برای حزب كار كند و به كنترل انضباطی تشكیلات گردن نگذارد و تصمیمات حزب را اجرا نكند، چنین فردی نمی تواند عضو حزب كمونیست شود.
اساسنامه حزب بیان می دارد كه اعضای حزب باید "حق عضویت" بپردازند. پرداخت حق عضویت نشانگر توجه و دلبستگی اعضا به حزب است و به تقویت درك تشكیلاتی آنها خدمت می كند. پرداخت حق عضویت پیوسته این نكته را به آنها یادآوری می كند كه عضو حزب كمونیست هستند و عنوان پرافتخار عضویت را ارزنده تر میسازد و تشویقشان می كند كه در هر كجا نقش خود را بمثابه عنصر پیشرو و نمونه عهده دار شوند.
پنج وظیفه ای كه به عهده هر عضو حزب كمونیست گذاشته شده است، بنابه تصریح ماده 3 از فصل دوم اساسنامه حزب، اصول سیاسی راهنمای كمونیستها را تعریف می كند كه كمونیستها باید از آنها پیروی كنند. این وظایف تجسم فشرده روحیه حزبی پرولتری، خصلت و شیوه زندگی است كه هر كمونیستی باید به نمایش بگذارد. هر عنصر فعال كه خواستار عضویت حزب باشد، باید این پنج "الزامات" را برآورده سازد، در مورد خود سختگیر باشد و بكوشد خود را چنان آبدیده كند تا به یك عنصر برجسته پرولتاریا تبدیل شود.
در طول تاریخ حزبمان، همواره مبارزه بین دو خط بر سر این مسئله كه اعضای حزب باید چه كسانی باشند، فوق العاده حاد بوده است. صدر مائو گفته است كه اعضای حزب كمونیست باید عناصر پیشرو پرولتاریا باشند. و خیلی پیش از این در حوالی اكتبر 8391 در مقاله اش، "نقش حزب كمونیست چین در جنگ ملی"، این سیاست را عنوان ساخت: "حزب كمونیست را جسورانه گسترش دهید، اما به حتی یك نفر عنصر نامطلوب اجازه ورود ندهید." (199) پس از رهایی سراسر كشور، بار دیگر اعلام داشت: "باید به جذب كارگران آگاه سیاسی به درون حزب بطور سیستماتیك توجه شود، و درصد تعداد كارگران را در تشكیلات حزبی توسعه داد." (200) صدر مائو در جریان انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی، یك رشته آموزشها پیرامون ساختمان حزب و تصفیه آن ادامه داد. ولی لیوشائوچی مرتد، عامل دشمن و خائن به طبقه كارگر، ردای ژنده رویزیونیستهای پیر را بر تن كرد و در مورد ساختمان حزب، خطی رویزیونیستی را به اجرا گذاشت، از ورود دهقانان مرفه و سرمایه داران به داخل حزب دفاع نمود، با این دید كه خصلت پرولتری حزب را تغییر دهد. تاریخ حزب نشان داده كه تنها با پافشاری بر ضوابط و معیارهای محكم كه لازمه عناصر پیشرو پرولتاریاست، یك حزب سیاسی پرولتری میتواند خصلت طبقاتی و خصلت پیشاهنگ خود را حفظ كند و وظیفه تاریخی تحقق كمونیسم را بر دوش بگیرد.
پذیرش اعضای جدید یك امر بغایت خطیر سیاسی تشكیلاتی است. با جدیت طی كردن مراحل درخواست عضویت برای حزب، نخستین شرط مهمی است كه كیفیت عضویت و خلوص تشكیلات را تضمین می كند. برای هر عنصر فعالی كه بخواهد به حزب بپیوندد، طی كردن مراحل درخواست عضویت، خود نوعی آزمایش و تربیت در بردارد. بنابراین از سرگذراندن مراحل پذیرش به حزب برای سازمانهای حزبی و همچنین برای آنهایی كه درخواست پیوستن به آن را می كنند، كمال اهمیت را دارد. ماده 2 از فصل دوم اساسنامه حزب صراحت دارد كه: "تقاضا كنندگان برای عضویت حزب باید شخصاً مراحل پذیرش عضویت را طی كنند. هر متقاضی باید بوسیله دو عضو معرفی شود. برگ درخواست عضویت حزب را پر كند و به وسیله شاخه حزبی مورد آزمایش قرار گیرد. شاخه حزبی باید نظرات توده های وسیع درون حزب و بیرون حزب را در مورد او جویا شود، پذیرش تقاضا منوط به آنست كه شاخه حزبی در جلسه عمومی عضویت، آن را پذیرفته، و كمیته حزبی بالاتری آنرا تایید كند."
طبق اصولی كه در اساسنامه حزب آمده، هر شخصی كه به حزب می پیوندد باید لزوماً مراتب زیر را طی كند:
1 ـ باید درخواست خود را برای پیوستن به حزب به ابتكار خود بنویسد. در نوشتن تقاضانامه باید شناخت اش را از سازمان حزبی، انگیزه هایی كه محرك او در پیوستن به حزب هستند و اهداف و مقاصد آتی خود را برای سازمان حزبی توضیح دهد. در عین حال باید ریشه، خاستگاه طبقاتی، تركیب و سابقه سیاسی خانواده و مناسبات عمده اجتماعی آن را بطور روشن برای سازمان حزبی بیان دارد. پاره ای از رفقا می ترسند كه اولین درخواستشان پذیرفته نشود، و نتیجتاً خود را می بازند، دچار اضطراب میشوند، و جرات پركردن درخواست را به خود نمی دهند. چنین تفكری نادرست است. آرزو و خواست پیوستن به حزب مسئله ای است كه باید آنرا رك و صریح بیان كنیم، و حتی اگر هم بار نخست پذیرفته نشویم، باز جای برای "خود باختن" وجود ندارد. اگر درخواست ما پذیرفته نشد میتواند علل گوناگون داشته باشد. چنانچه نظر تشكیلات این باشد كه آن رفیق هنوز شرایط لازم برای عضویت حزب را دارا نمی باشد، باز هم این امكان برایش وجود دارد كه با سخت كوشی، آگاهانه خود را محكم و آبدیده كند و مجدداً درخواست پذیرش دهد. هستند رفقایی كه می پندارند چون پذیرش یا رد عضویت برای اعضای جدید حزبی به تصمیم تشكیلات بستگی دارد، اگر آنها شرایط پذیرش را دارا باشند، لابد كسی دست او را خواهد گرفت و به درون حزب خواهد برد، بهمین جهت نوشتن درخواست به ابتكار خود را كاری عبث و بیهوده میدانند. چنین نظری آشكارا غلط است. تصمیم گیری در باره پذیرش هر فرد به عضویت حزب بعهده سازمانهای حزبی است كه واجد شرایط عضویت بودن یا نبودن او را مورد آزمایش قرار می دهند، ولی پیوستن به حزب امری داوطلبانه و تمایل شخصی و آگاهانه میباشد. شخصی كه تمایل دارد زندگی اش را وقف مبارزه در راه آرمان كمونیسم نماید، مسلماً تصمیم و امیدش را جهت پیوستن به حزب با رغبت به سازمان حزبی بیان می كند. بنابراین تصمیم داوطلبانه برای تقاضای پیوستن به حزب از جانب یك رفیق، بازتاب سطح آگاهی اوست.
2 ـ هر متقاضی باید یه وسیله دو عضو توصیه شود. دو عضو توصیه كننده یا به وسیله خود فرد انتخاب می شوند یا اینكه سازمان حزبی آنان را تعیین می كند درصورتی كه متقاضی شخصا می خواهد این دو عضو توصیه كننده را انتخاب كند، بهتر است سراغ آن اعضایی برود كه در واحد مربوطه هستند و او را خوب می شناسند. كلیه اشخاصی كه خواستار عضویت در حزب هستند، باید صمیمانه وضعیت عمومی خود را برای رفقای توصیه كننده بیان كنند، مكررا موقعیت ایدئولوژیك و وضعیت كار و فعالیت شان را جمعبندی نموده به آنان گزارش دهند، و رهنمودها و كمك آنها را پذیرا باشند. یك عضو حزب كمونیست كه عضو جدیدی را توصیه می كند مسئولیت سنگینی را در قبال سازمانهای حزبی و نیز در قبال شخص متقاضی بعهده می گیرد. از یك طرف باید بطور جدی و مسئولانه از سطح آگاهی رفیق متقاضی در رابطه با مبارزه طبقاتی و مبارزه دو خط و ادامه انقلاب تحت دیكتاتوری پرولتاریا و مواضع سیاسی او، وضعیت خانوادگی او، گذشته اجتماعی، ایدئولوژی، سبك كار و همچنین انگیزه هایش برای تقاضای عضویت حزب تحقیق نماید. بعلاوه باید گزارش دقیقی از نتیجه تحقیقاتش را به سازمان حزبی تسلیم كند گزارش باید از هر گونه ابهام بری باشد، در ضمن معرف نباید هیچ نكته ای از تحقیق را به دلخواه حذف نماید. و از طرف دیگر باید با شخص متقاضی كار ترویجی و آموزشی انجام دهد، تا اینكه به او یك درك پایه ای از حزب بدهد، آگاهی او را از مبارزه طبقاتی و مبارزه دو خط ارتقاء داده به او كمك نماید تا از پیوستن به حزب تلقی درستی داشته باشد، بدین منظور كه متقاضی قبل از هر چیز از نظر ایدئولوژیك به حزب وفادار باشد. پس از آنكه درخواست رفیق متقاضی پذیرفته شد، هنوز پس از پذیرش به عضویت هم باید به آموزش او ادامه دهد وحتی الامكان به او كمك نماید.
3 ـ شخصی كه خواستار پیوستن به حزب می باشد، باید فرم درخواست عضویت حزب را پر نماید. این فرم درخواست باید به تفصیل و در كمال صداقت نوشته شود. باید در پر كردن تقاضانامه نسبت به حزب جدی و وفادار باشد. ریشه، خاستگاه طبقاتی، سابقه سیاسی و مناسبات اجتماعی، و دلایلی كه می خواهد به حزب بپیوندد و غیره را بطور دقیق توضیح دهد. او باید نه چیزی را پوشیده دارد و نه چیزی را سر هم بندی كند. چنانچه سابقه سیاسی و روابط اجتماعی او نسبتا پیچیده باشند، باید این پیشینه را بطور واضح تشریح نماید، ولو اینكه قبلا هم آنها را گزارش داده باشد، در موردكلیه نكات مهم باید به ذكر شواهد بپردازد تا به تشكیلات كمك كند كه با تفصیل بیشتری به آزمایش و تحقیق بپردازد. چناچه بیسواد است باید از یكی از اعضا بخواهد فرم را برای او پر كند، ولی امضا كردن یا اثر انگشت الزامی است. برخی از رفقا به دلیل اینكه در گذشته مرتكب اشتباه شده اند یا خاستگاه طبقاتی شان خوب نیست یا روابط اجتماعی شان بغرنج است، از ترس اینكه مبادا ابراز واقعیات، مانع پذیرش آنان به عضویت حزب گردد، اكراه دارند تقاضانامه را بطور دقیق پر نمایند، و این دیدگاه غلطی است. برای پی بردن به اینكه آیا چنین مسائلی در پذیرش یا عدم پذیرش آنها به حزب موثرند یا نه، باید به حزب و توده ها ایمان داشته باشند كه مسلماً قادرند نتیجه گیری درستی كنند. هر فعال انقلابی كه به پیشرفت در عرصه سیاسی علاقمند باشد باید این كیفیت سیاسی را در خود داشته باشد كه نسبت به حزب وفادار و جدی بوده و هرگز به آن دروغ نگوید.
4 ـ درخواست پذیرش باید در جلسه عمومی اعضای شاخه حزبی در مورد عضویت، طرح و پس از بحث و رسیدگی تصویب گردیده و برای تایید به كمیته بالاتر فرستاده شود. كمیته شاخه حزبی باید در این باره به تحقیق جدی وسیع بپردازد و وسیعا نظرات توده ها را در مورد متقاضی جویا شود. كمیته شاخه حزبی، پس از روشن ساختن گذشته سیاسی در خواست كننده، سطح آگاهی، رفتارش در حین كار، انگیزه هایش در پیوستن به حزب، باید نظر خود را بدهد و آن را به جلسه عمومی اعضای شاخه حزبی بفرستد تا مورد رسیدگی و بحث قرار گیرد و تصمیم گیری درباره پذیرش یا عدم پذیرش درخواست نامه بعمل آید. متقاضی باید در حین رسیدگی و شور در مورد درخواست او در جلسه عمومی اعضای شاخه حزبی حضور داشته باشد تا نظرات شاخه حزبی را در مورد خود شنیده و به سئوالاتی كه اعضای حزب و توده ها طرح می كنند، پاسخ دهد، باید به تحقیق و رسیدگی گردن نهد و از آن آموزش ببیند. درخواست پذیرش پس از آنكه مورد تصویب جلسه عمومی اعضای شاخه حزبی قرار گرفت، باید به تایید كمیته بالاتری نیز برسد. و تنها با طی این مراحل، روند پذیرش تكمیل می شود.
شمار زیادی از عناصر فعال از صفوف كارگران، دهقانان فقیر، دهقانان میانه حال، نظامیان انقلابی و سایر بخش های انقلابی در نتیجه تربیتی كه در جریان انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی و جنبش انتقاد از لین پیائو و جنبش اصلاح سبك كار كسب كردند به صحنه آمدند. آنها بی نهایت در مورد خود سختگیرند، و در همه جا نمونه سازی می كنند، فعالانه تلاش می كنند تا در عرصه عمل به اعضای پر افتخاری برای حزب كمونیست تبدیل شوند. تمام زندگی شان را وقف جنگیدن در راه آرمان كمونیسم كرده اند. این میل نیرومند به تكامل سیاسی، بیان بالا رفتن آگاهی آنان در رابطه با مبارزه طبقاتی، مبارزه دو خط و ادامه انقلاب تحت دیكتاتوری پرولتاریا می باشد. از چنین اشتیاقی باید به گرمی استبقال نمود. عناصر فعال كه خواستار پیوستن به حزبند، باید برای این كار انگیزه های درستی داشته باشند. حزب ما از هر عضو خود می طلبد كه عنصری پیشرو، آگاه ترین و فعالترین عنصر در صفوف پرولتاریا باشد. كلیه رفقایی كه خواستار پیوستن به حزب كمونیست می شوند باید این را درك كنند كه پیوستن شان تنها به یك خاطر است: قرار گرفتن در موقعیتی كه بتوانند برای انقلاب كردن در چین و سایر نقاط جهان مبارزه شان را شدت بخشند، سوسیالیسم را بسازند وبه كمونیسم دست یابند. فقط با لبریز بودن از این هدف و دور ریختن هرگونه جاه طلبی های شخصی است كه می توانیم خود را سخت منضبط سازیم تا الزاماتی را كه عضویت حزب كمونیست طلب می نماید بر آورده سازیم و در نتیجه بسرعت شرایط پذیرش به حزب را كسب نماییم.
شمار كثیری از عناصر فعال كه خواستار عضویت حزب هستند، انگیزه های درستی برای پیوستن به حزب دارند. ولی برخی از رفقا هنوز دارای بعضی ایده های درهم و برهم هستند كه قطعا باید براین ایده ها چیره شوند.
برخی از رفقا چنین فكر می كنند كه شرایط كنونی برای ورود به حزب بسیار بالاست و مطالبات توده ها در پذیرش متقاضی بسیار سختگیرانه است و در نتیجه احساسی دارند كه پذیرش عضویت حزب "امری دست نیافتی" می باشد. این دیدگاه غلطی است. باید دانست كه ضوابط و معیارهای عضویت در حزب كمونیست بالا هستند، اما با سخت كوشی می توان به شرایط عضویت دست یافت. این معیارهای بالا و مطالبات سختگیرانه برای عضویت توسط ماهیت راستین حزبمان تعیین شده است. باید خود را طی دوره ای نسبتا طولانی آبدیده سازیم تا اینكه به الزاماتی كه از عناصر پیشرو پرولتاریا طلب می شود دست یابیم. كلیه رفقایی كه مشتاق پیوستن به حزب هستند باید قلبهایشان از عشق به آرمان سترگ زحمتكشان در رهایی بشریت و تحقق كمونیسم آكنده باشد. تنها با عشق به چنین آرمانی می توانیم خود را در كلیه عرصه ها آبدیده كنیم و فعالانه در راستای پاسخگویی به شرایطی كه برای عضویت لازم هستند حركت نمایم. تنها در چنین صورتی خواهیم توانست وظایف سنگین بر دوش بگیریم، درجه بالایی از ابتكار را در كار و فعالیت خود نشان دهیم و از دل مبارزه تكامل یابیم. بعلاوه باید به الزامات سختگیرانه توده ها به دیده بهترین محرك، بهترین كمك و بهترین محك احساسات بنگریم. اگر بر روی این تفكر پافشاریم كه نیل به این شرایط "امری دست نیافتنی" است، و منفعلانه در انتظار حوادث بنشینیم، اگر تردید به خود راه دهیم و تنها با امید زندگی كنیم، اگر استواری لازمه و جسارت آن را نداشته باشیم كه فعالانه برای ورود به حزب تلاش نمائیم، در این صورت هرگز به مطالبات لازم برای پذیرفته شدن به حزب، دست نخواهیم یافت.
بعضی دیگر می پندارند كه با پذیرفته شدن به حزب "ارتقاء مقام یافته اند". این نظر اشتباهی است. آن عده از رفقایی كه حزب را "معدن طلا" میدانند و می پندارند با ورود به آن به نان و نوایی می رسند، از آرمان پر افتخار كمونیست بمثابه سرمایه ای استفاده كرده و راهشان را برای بالا رفتن از سلسله مراتب حزبی و دنبال كردن منافع شخصی می گشایند. این طرز تفكر نشانگر این است كه ما هنوز تصور زهرآگین "پیوستن به حزب با هدف كارمند شدن" را خنثی نكرده ایم. حزب كمونیست چین هسته و قلب عموم خلق چین بمثابه یك كل است، حزبی كبیر، پر افتخار و راستین كه از اعتبار فراوانی در میان توده های سراسر كشور برخوردار است. البته عضو شدن در چنین حزبی امری افتخارآمیز است. اما هدف از پیوستن به حزب خدمت به انقلاب چین و انقلاب جهان است و نه طلب ارتقاء خود بنحوی از انحاء. كسانی كه با چنین انگیزه هایی خواستار عضویت حزب می شوند، شایسته عنوان افتخارآمیز كمونیست نیستند. سازمانهای حزبی نمی توانند ورود چنین عناصری را به درون حزب اجازه دهند.
رفقایی هم هستند كه در جامعه كهن در معرض استثمار سركوب مالكان ارضی و سرمایه داران بودند، مانند باركشان چارپا می زیستند، هرگز شكمشان سیر نمی شد، جز لباس ژنده چیزی بر تن نداشتند، حال آنان تحت رهبری صدر مائو و حزب كمونیست به یك زندگی مرفهی دست یافته اند. این رفقا نسبت به حزب و صدر مائو احساسات عمیقی دارند. و اما از حد این احساسات طبقاتی نمی توانند فراتر روند. بهمین دلیل وقتی كه چنین رفقایی خواستار عضویت می شوند، انگیزه آنان صرفا این است كه بدینوسیله از "بركاتی" كه صدر مائو نصیبشان ساخته "قدردانی" كنند. لازم به گفتن است كه چنین احساساتی بسیار پر ارزشند، این انگیزه ها و این تمایلات بسیار خوبند، ولی احساسات طبقاتی به تنهایی نمی توانند جای آگاهی را بگیرد كه هر كمونیستی باید در رابطه با مبارزه طبقاتی، مبارزه دو خط و ادامه انقلاب تحت دیكتاتوری پرولتاریا آن را داشته باشد. بین مفهوم پیوستن به حزب به قصد "قدردانی" و آگاهی راستین كمونیستی تفاوتی اصلی موجود است. كسانی كه بخاطر حق شناسی به حزب ملحق شده اند، ممكن است تحت شرایط خاصی فعالانه برای حزب كار كنند، اما تحت اوضاع و احوال متفاوت چنین حساب می كنند كه از "بركات" داده شده به اندازه كافی "قدردانی" كرده اند و بصورت افرادی منفعل و عناصری بی تفاوت درآمده و از هر نوع كار فعالی برای حزب باز می ایستند. در نتیجه این رفقا باید همچنان آگاهی خود را ارتقاء دهند و انگیزه های پیوستنشان به حزب را تغییر دهند.
همچنین هنوز رفقایی هستند كه می پندارند "مدتی بس طولانی برای عضویت تلاش كرده ام ولی پذیرفته نشده ام و دیگر امیدی به پذیرفته شدن در حزب ندارم." و بدین طریق احساسات منفی و بدبینانه در آنان رشد می كند، تا آنجا كه از تشكیلات گله می كنند كه "متعصب" و "فاقد اعتماد بنفس" است. این هم نظر باطلی است. تشكیلات نسبت به عضویت هر متقاضی برخوردی جدی و مسئولانه می كند و این یكی از مسئولیت های فعال تشكیلات است. چنانكه فردی تقاضای عضویت دهد و درخواستش موقتاً رد شود، دلایل مختلفی می تواند داشته باشد: یكی ممكن است این باشد كه متقاضی نقاط ضعف دارد یا مرتكب اشتباهاتی شده است، شاید هم واجد شرایط لازم برای عضویت حزب نباشد و شاید مسائلی باقی مانده باشد كه احتیاج به روشن شدن داشته باشند و غیره. ما باید به تشكیلات ایمان داشته باشیم، ارزیابی درستی از خود داشته و نارسائی ها و اشتباهاتمان را بنحو درستی ارزیابی كنیم، در بهتر كردن خود سخت بكوشیم، اگر در پاره ای از جهات ناروشنی و ابهام موجود است، باید ابتكار بخرج دهیم، و با گردآوری اطلاعات لازم برای حزب آن نكات را روشن نمائیم. ما باید این نكته را درك كنیم كه برای سازمان حزبی آزمایش متقاضی در دوره ای معین جهت اطمینان از كیفیت عضوگیری حزب امر عادی و ضروری است، و باید از چنین آزمایشی استقبال كنیم. كسانی كه دچار منفی بافی و بدبینی هستند، انگیزه كاملا درستی برای پیوستن به حزب ندارند، عزم و اعتمادشان برای پیوستن به حزب بقدر كافی قوی نیست. این افراد باید سخت به تلاش خود ادامه دهند و آگاهی شان را پیوسته بالا برند.
بالاخره رفقایی هستند كه می خواهند برای پیوستن به حزب قدم بردارند، اما از جوانی و بی تجربگی خود در كار نگرانند و از قضاوت مردم درباره خود ـ "مردم چه خواهند گفت" ـ می ترسند. دچار شدن به چنین نگرانی هایی بی معنی است. انقلابیون جوان كه با آتش انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی تعمید یافته اند، لبریز از شور و اراده پولادین انقلابی هستند، آرزویشان جهت پیوستن به حزب نشانه رشد سیاسی آنهاست. حتی اگر در اطراف خود شایعات بی اساس بشنوند، نباید دلواپس شوند. حزب و صدر مائو همیشه دلبستگی و توجه عمیقی به جوانان داشته و امید فراوانی به آنها بسته اند. انقلابی جوانی كه آرزویش پیوستن به حزب است باید شور و شوق، هوشیاری، تواضع و حزم بیشتری از خود بروز دهد، باید شدیدا در جهت رشد و ارتقاء خود تلاش نماید و در میدان عمل خود را شایسته عضویت در حزب كند. ما یقین داریم كه همواره با تكامل سه جنبش عظیم انقلابی، عناصر جوان به میدان آمده و در آینده در امواج انبوه تری به صفوف حزب خواهند پیوست.
صدر مائو بما می آموزد: "انسان دارای سرخرگ و سیاهرگ است، كه قلب از مجرای آنها خون را در بدن به جریان می اندازد، و به كمك ریه هایش نفس می كشد، او اكسیددوكربن دفع می كند و اكسیژن تازه جذب می كند، یعنی آنچه كهنه است را بیرون می كند و هوای تازه جذب می كند. یك حزب پرولتری نیز باید خود را از قید كهنه رها ساخته و نو را جذب كند، و تنها بدینوسیله می تواند سرشار از زندگی باشد. بدون دفع مواد زائد و جذب خون تازه، حزب فاقد قدرت است." (201) از زمان انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی به اینسو، سازمانهای حزبی در تمام سطوح با پیروی از آموزشهای صدر مائو و در انطباق با اصل پیاده كردن ساختمان حزب بشیوه ای فعالانه، ضمن حفظ احتیاط و با رعایت معیارهائی كه برای عناصر پیشرفته پرولتاریا طلب می كند، اعضای جدید زیادی پذیرفته و پیكر حزب خون تازه گرفته است، و صفوفش را گسترش داده و در این زمینه به موفقیتهای عظیمی دست یافته است. ولی اعضای جدید هنوز نیازهای انقلاب و ساختمان سوسیالیستی كه در حال حاضر در دست اجرا است را برآورده نمی سازد. جذب خون تازه، پذیرش اعضای جدید هنوز هم برای ساختمان حزب امری مبرم و حیاتی است ـ این وظیفه ای مستمر و طولانی می باشد، و امری است كه هر یك از ما كمونیستها باید با احساس مسئولیت در اجرایش بكوشیم.
سازمانهای پایه ای حزب باید دائما دركشان را از اهمیت كار تجدید حیات و بازتولید در حزب تعمیق بخشیده و بر ایده ای كه معتقد است "وظایف مركزی چنان سنگین هستند كه دیگر مجالی برای پرداختن به تجدید حیات برایمان باقی نمی گذارند"، غلبه نمائیم. باید این كار را در برنامه كار حزب قرار دهند، مرتبا هر دوره در این باره به بحث و مطالعه بپردازند. و این وظیفه را بمثابه كار روزمره حساب آورند.
باید مطابق سیاست ساختمان حزب بشیوه ای فعالانه و محتاط و با اتكاء به اصول سیاسی حزب بر طبق الزامات و شرایطی كه برای اعضای حزب لازم است، از میان كارگران، دهقانان فقیر، دهقانانان میانه حال و نظامیان انقلابی و دیگر عناصر انقلابی كه واجد شرایط هستند، به عضویت حزب بپذیریم. باید به پذیرش هواداران جدید از میان رفقای زن و جوانان برجسته علاقمندی نشان دهیم. باید این را تضمین كنیم كه هر رفیقی در صورت آمادگی به حزب راه یابد. در رابطه با مسئله پذیرش آنهایی كه خانواده شان متعلق به طبقات استثمارگر است، باید مطابق با این اصل حزبی رفتار كنیم كه می گوید: "زمینه طبقاتی یك بخش قضیه است، اما كل قضیه نیست. آنچه كه مهم است رفتار سیاسی شخص می باشد." ما باید معضلات آنان را بطور همه جانبه ای تحلیل نموده و آنان را بنحو صحیح حل نمائیم. در اجرای امر تجدید حیات، باید مواظب باشیم فعالیت را فدای احتیاط نكنیم، اما در عین حال باید مواظب این نكته هم باشیم كه در اینمورد بدون توجه لازم و صرفاً بخاطر رفع تكلیف عمل نكنیم. درعین حال باید فعال و محتاط بوده و هیچیك از این جوانب را از نظر دور نداریم.
باید آموزش خود را از مفهوم پایه ای حزب محكمتر كنیم، از جنایات لیوشائوچی و لین پیائو كه هر دو خطی رویزیونیستی را درباره مسئله ساختمان حزب پیاده كردند انتقاد كنیم و نفوذشان را بطوركلی از میان برداریم. به یمن این آموزش، باید مراقبت كنیم كه عناصر فعال آشنائی بیشتری از حزب پیدا كنند، و آگاهی شان را به درجات بالاتری ارتقاء دهند و اعتماد بنفس خود را تقویت كنند و انگیزه های درستی برای پیوستن به حزب در خود پرورش دهند. درعین حال باید در پذیرش اعضای جدید از خط توده ای پیروی كنیم، نظرات توده های وسیع داخل و خارج حزب را جویا شویم تا عناصر فعالی كه خواستار پیوستن به حزب هستند در معرض قضاوت و دید توده ها واقع شوند و بدین طریق كیفیت عضوگیری حزب تضمین گردد.
هر كمونیست باید وظیفه جذب اعضای جدید را بمثابه یكی از وظایف اولیه خود بنگرد، تحت رهبری حزب فعالانه خود را در امر عضوگیری اعضای جدید درگیر نماید و در انجام آن از بخرج دادن حداكثر ابتكار دریغ نكند. ما باید به رشد و تكامل عناصر فعال علاقمند بوده و به آنها كمك كنیم تا آگاهی شان را ارتقاء دهند و به انگیزه هایشان برای پیوستن به حزب دوباره بیندیشند. چنانچه نارسایی دارند یا از آنها اشتباهی سر می زند، باید بشیوه ای مثبت به آنان آموزش دهیم و با صبر و حوصله به آنان كمك كنیم. باید در میان عناصر فعال، یك شناخت پایه ای از حزب را ترویج نمائیم، معیارهایی را كه معرف یك كمونیست می باشد برایشان شرح دهیم، و خصوصاً این كار را در رابطه با آن عده از رفقایی كه خانواده شان از طبقه زحمتكش نیست و یا رفقایی كه معضلاتی دارند، اما مشتاقانه خواهان پیوستن به حزب هستند، باید با تاكید بیشتری انجام دهیم تا بدین طریق افراد مزبور نسبت به سازمان حزبی، نسبت به خودشان و نسبت به مسئله پیوستن به حزب روش برخورد درستی اتخاذ كنند. خود ما هم باید مطابق وظایفی كه حزب به دوشمان سپرده، با جسارت مسئولیت كار آزمایش عناصر فعال را بعهده گیریم، تا با جدیت و مسئولانه اعضای جدیدی را به حزب جذب نمائیم.
در اساسنامه حزب نوشته شده است: "حزب كمونیست چین از انترناسیونالیسم پرولتری پشتیبانی می كند و با شوونیسم قدرت بزرگ می ستیزد. با عزم راسخ با احزاب و سازمانهای ماركسیست ـ لنینیست راستین سراسر جهان متحد می شود، با پرولتاریا، خلق ها، و ملت های سراسر جهان متحد می شود، و در كنارشان بر علیه هژمونیسم دو قدرت ـ ایالات متحده و اتحاد شوروی، بمنظور سرنگونی امپریالیسم، رویزیونیسم مدرن و كل ارتجاع، و ملغی ساختن نظام بهره كشی فرد از فرد در سراسر جهان و رهایی كل بشریت می جنگد." كلیه اعضای حزب كمونیست باید بر طبق اساسنامه حزب در فعالیت های عملی خود اصل انترناسیونالیسم پرولتری را بكار بندند، آگاهانه وظیفه انترناسیونالیستی شان را انجام دهند و به امر رهایی كل بشریت خدمت كنند.
آموزگاران بزرگ پرولتاریا همواره به ما آموزش داده اند كه از انترناسیونالیسم پرولتری حمایت كنیم. ماركس و انگلس در "مانیفست حزب كمونیست" فراخوان سترگی دادند: "كارگران جهان، متحد شوید." متجاوز از 100 سال است كه این شعار رزمنده الهامبخش مبارزات انقلابی پرولتاریا در سراسر جهان بوده و این طبقه را در مسیر رهایی هدایت كرده است. با ظهور مرحله تاریخی امپریالیسم، لنین برای این شرایط جدید تاریخی این فراخوان بزرگ را داد: "كارگران تمام كشورها و ملل ستمدیده متحد شوید!"، و با صلابت اعلام داشت كه تنها وقتی پرولتاریا كلیه كشور ها با ملل تحت ستم متحد شوند، و تنها از طریق پشتیبانی متقابل آنها، انقلاب جهانی به پیروزی خواهد رسید. صدر مائو در هر یك از مراحل تاریخی كه انقلاب چین را رهبری می كرد، همیشه بر آن بود كه روحیه انترناسیونالیستی را در میان كل حزب و در میان تمام خلق پراكنده سازد در دوره جنگ مقاومت علیه ژاپن، صدر مائو در مقاله خود تحت عنوان "بیاد نورمن بسیون" اینگونه آموزش داد: "ما باید با پرولتاریای كلیه كشورهای سرمایه داری متحد گردیم، ما باید با پرولتاریای ژاپن، بریتانیا، ایالات متحده، آلمان، ایتالیا و سایر كشورها متحد گردیم، زیرا این یگانه راهی است كه ما از آن طریق می توانیم امپریالیسم را از پا درآوریم و به آزادی ملت و خلق خود و ملل و خلقهای جهان دست یابیم. این است انترناسیونالیسم ما، انترناسیونالیسمی كه ما بدان وسیله علیه ناسیونالیسم تنگ نظرانه و مهین پرستی كوته نظرانه مبارزه می كنیم." (202) او همه كمونیست ها را فراخواند تا از رفیق بسیون درس بگیرند، از نمونه او پیروی كنند و مانند او سرشار از روحیه انترناسیونالیسم پرولتری باشند. صدر مائو پس از رهایی كشور بار دیگر بما آموخت كه: "خلقی كه در انقلاب خود به پیروزی رسیده است، باید به كمك خلقهای دیگر بشتابد، كه در راه رهایی مبارزه می كنند. این وظیفه انترناسیونالیستی ماست." (203) این آموزشهای آموزگاران انقلابی، سلاحهای قدرتمندی جهت میسر ساختن وحدت بین پرولتاریا و خلق انقلابی چین با سایر خلق های سراسر جهان در مبارزه علیه دشمنان مشتركمان می باشند. (204) موضع طبقاتی پرولتاریا، دفاع او را از انترناسیونالیسم پرولتری تعیین می كند. رشد صنعت و ارتباطات سرمایه داری در مقیاس گسترده، سرمایه داری جهانی را بصورت یك كل واحد درآورده است. قدرت بورژوازی بین المللی، پرولتاریا و خلق های انقلابی بسیاری از كشور ها را زیر یوغ ستم و استثمار كشیده است. بویژه از ظهور عصر امپریالیسم، باندهای سرمایه داری انحصاری بر شدت ستم و استثمارشان بر پرولتاریا در كشورهای خود افزوده اند، و پرولتاریا و زحمتكشان كشورهای مستعمره و نیمه مستعمره را غارت كرده و به بند كشیده اند و هدف همه اینها، به جیب زدن منافع هنگفت سود است. این غارت و استثمار برای پرولتاریا و زحمتكشان جهان مصائب و مشقات ناگفتنی ببار آورده است. پرولتاریای سراسر جهان بتدریج و در جریان مبارزه شان علیه بورژوازی آگاه شده و دریافته اند كه همه آنها بوسیله سرمایه بین المللی به استثمار كشیده شده و تحت ستم قرار می گیرند، و پرولتاریای یك كشور برای شكست بورژوازی خودی به حمایت پرولتاریای جهانی نیاز دارد و باید با آنها متحد شود. همانگونه كه انگلس گفت: "چون كارگران كلیه كشورها دارای یك موقعیت هستند و چون منافعشان یكی است، دارای یك دشمن مشترك هستند، باید جمعی مبارزه كنند و در برابر همبستگی و وحدت بورژوازی كلیه كشورها، كارگران جهان باید متحدا به مقابله برخیزند." (205)
و باز هم وظیفه تاریخی پرولتاریاست كه تعهد او را به انترناسیونالیسم پرولتری تعیین می كند. رسالت تاریخی پرولتاریاست كه سیستم استثمار فرد از فرد را از روی زمین محو نماید، كلیه بشریت را رها سازد و كمونیسم را متحقق سازد. برای انجام چنین وظیفه ای، پرولتاریا باید با دشمنان فوق العاده قدرتمند و درنده ای دست وپنجه نرم كند. تجارب تاریخی جنبش بین المللی كمونیستی نشان داد كه هر گاه أنقلابی پرولتری در یكی از كشورها روی می دهد، بورژوازی و كلیه طبقات استثمارگر داخلی، نه تنها، خود دیوانه وار با آن به چنگ بر می خیزند، بلكه با كل قدرت سرمایه داری بین المللی متحد می شوند و می كوشند از راه اتحاد با بورژوازی محلی و خارجی، جنبش انقلابی پرولتری را سركوب كنند. بنابراین، مادام كه امپریالیسم، سوسیال امپریالیسم و ارتجاع در كشورهای مختلف جهان به عمر خود ادامه می دهند، از صلح خبری نخواهد بود، و كشورهای سوسیالیستی پیوسته در معرض خطر تجاوز و خرابكاری از جانب خارج قرار خواهند داشت. صدر مائو به ما می آموزد: "از دیدگاه لنینیسم، پیروزی نهایی یك كشور سوسیالیستی نه تنها مستلزم كوشش های پرولتاریا و توده های وسیع خلق آن كشور است، بلكه به پیروزی انقلاب جهانی و همچنین محو نظام بهره كشی فرد از فرد در سراسر كره ارض كه به رهایی تمام بشریت منجر می شود نیز وابسته است." (206) بنابراین، كارگران سراسر جهان تنها با اتحاد و رزم مشترك شان خواهند توانست كل بشریت را رها ساخته و در نهایت خود را نیز رها سازند.
در مبارزه علیه هژمونیسم دوگانه ایالات متحده و اتحادشوروی، پشتیبانی از انترناسیونالیسم پرولتری اهمیت بزرگی دارد. لنین نشان داده است: "امپریالیسم، بالاترین مرحله تاریخی تكامل سرمایه داری است." "خصلت ذاتی امپریالیسم، رقابت بین چندین قدرت بزرگ در كوشش برای كسب هژمونی است." (207) در حال حاضر دو ابر قدرت ایالات متحده و اتحاد شوروی بر سراسر جهان آقایی می كنند، چنگالشان را در همه جا فرو كرده اند، و به چپاول و توسعه طلبی مشغولند. رقابت بین ایالات متحده و اتحاد شوروی بر سر هژمونی و سركردگی بر جهان، ریشه تمام بی نظمی ها و آشفتگی ها در جهان است. گرچه ابر قدرتها هر روزه ادعا میكنند كه از میزان نیروهای مسلح خود خواهند كاست، اما واقعیت اینست كه مرتبا آنرا افزایش می دهند. هدف آنان سلطه بر جهان است. گرچه این ابر قدرت ها با وجود ساخت وپاختی كه با هم دارند، با هم درگیر رقابت و نزاع نیز می باشند، ولی این تبانی ها بیشتر در خدمت هدف تشدید ستیزه جویی شان است. هرگاه خلقها به انقلاب برخیزند، ابر قدرت ها برای سركوب آنها وارد عمل می شوند، با این امید كه بر شعله های خشمگین انقلاب آب بریزند. یكی از حوادث مهم در مناسبات بین المللی معاصر، بیداری و قدرت گیری كشورهای جهان سوم می باشد، كه برای جنگ علیه هژمونیسم و سیاست های قهر آمیز دو ابر قدرت متحد می شوند، و نقش هر دم فزاینده تری را در امور بین المللی ایفا می كنند. ما باید از انترناسیونالیسم پرولتری حمایت كنیم و با خلقهای كشور های جهان سوم و با خلقهای سراسر جهان بمنظور شكست هژمونیسم ایالات متحده اتحاد شوروی متحد شویم.
حمایت یا عدم حمایت از انترناسیونالیسم پرولتری همواره، در مبارزه دو خط درون جنبش بین المللی كمونیستی مسئله پر اهمیتی بوده است. رویزیونیست های كهنه و رویزیونیست های مدرن هر دو، در تعقیب نیت خود برای به انحراف كشاندن پرولتاریای كشور های مختلف به یك مسیر نادرست بورژوا ناسیونالیسم و شوونیسم قدرتهای بزرگ، پیوسته كوشیده اند كه بهرطریق ممكن در وحدت بین المللی پرولتاریا اخلال نمایند. در جنبش بین المللی كمونیستی تشتت ایجاد كنند تا انقلاب پرولتری را مختل نمایند. در بحبوحه جنگ اول جهانی، مرتدین انترناسیونالیسم دوم، پرچم "دفاع از سرزمین پدری" را برافراشتند، از جنگ تجاوزكارانه ای كه كشورهای امپریالیستی خودی برافروخته بودند دفاع كرده و به لجنزار سوسیال شوونیسم در غلطیدند. باند مرتد و رویزیونیست شوروی هم بیشرمانه، به همان وقاحت مرتدین انترناسیونال دوم، به انترناسیونالیسم پرولتری خیانت كرد. آنها در حرف ادعا می كنند پشتیبان "انترناسیونالیسم" هستند، ولی در عمل به غارت و چپاول امپریالیستی مبادرت می كنند. آنها یك سری تئوری از قبیل "دیكتاتوری بین المللی"، "تقسیم كار بین المللی"، و "مرز و قلمرو محدود" بهم بافته اند تا با چنین محملی تجاوز و سلطه خود را بر نقاط مختلف جهان میسر ساحته و توجیه نمایند. خلق افكار عمومی ضد انقلابی را راه انداخته اند. در عرصه داخلی، سرمایه داری را احیاء كرده و دیكتاتوری فاشیستی را بر پا داشته و ملت ها را به زنجیر كشیده اند. بنابراین تضادهای سیاسی، اقتصادی و ملی هر روزه حدت می یابند. در سطح خارجی آنان به چكسلواكی حمله برده و آنرا اشغال كرده اند. در طول مرز چین دست به تمركز قوا زده اند و به مغولستان نیرو اعزام داشته اند. آنان از باند خائن لون نول حمایت كرده، و شورش كارگران لهستانی را سركوب كردند و در مصر به دخالت پرداختند كه منجر به بیرون انداختن مستشارانشان شد. آنان پاكستان را تكه پاره كردند، خلقهای عرب را فروختند و در بسیاری از كشورهای آسیایی، دست به فعالیت های مخربی زده اند. این زنجیره حوادث چهره زشت آنان را بمثابه تزار های جدید عمیقا به نمایش گذاشت و ماهیت ارتجاعی شان را بروشنی برملا ساخت كه بهترین توصیف برای آن اینست: "سوسیالیسم در حرف و امپریالیسم در عمل." (208) لیو شائوچی و لین پیائو و شركا دنباله روی مرتدین رویزیونیست شوروی شدند و به ترویج شوونیسم قدرت بزرگ پرداختند. ما باید با قاطعیت جنایات باند مرتد شوروی و همچنین شیادانی نظیر لیو شائوچی و لین پیائو را كه به انترناسیونالیسم پرولتری خیانت ورزیده اند محكوم نمائیم. باید در راه انجام وظایف انترناسیولیستی مان مبارزه كنیم.
این واقعیت كه مبارزات انقلابی پرولتاریا و خلقهای كشورهای مختلف از یكدیگر حمایت می كنند، یكی از جنبه های مهم انترناسیونالیسم پرولتری را تشكیل می دهد. این حمایت متقابل، مبارزات انقلابی خلقهای كشورهای مختلف را برانگیخته و بدان شتاب می بخشد و به رشد وحدت انترناسیونالیستی پرولتاریا خدمت می كند.
آرمان انقلابی پرولتاریا همواره از خصلتی انترناسیونالیستی برخوردار بوده است. ماركسیسم ـ لنینیسم بما می آموزد كه پیروزی انقلاب پرولتری در یك كشور صرفا پیش درآمد انقلاب جهانی است. پرولتاریایی كه در كشور خود انقلابش بثمر رسیده است، باید بكوشد این انقلاب در یك كشور را به سطح انقلاب جهانی متحول سازد. باید بكوشد از كشور سوسیالیستی خود چراغی بسازد كه راه انقلاب را برای كلیه كشورهای جهان روشن نماید. لنین پس از پیروزی انقلاب اكتبر گفت: "ما هرگز این حقیقت را كتمان نكرده ایم كه انقلابمان تازه در آغاز راه است. این انقلاب تنها در صورتی به پیروزی نهایی خواهد رسید كه ما سراسر جهان را با شعله های انقلاب افروخته باشیم." (209) صدر مائو در آستانه بنیانگذاری دولتمان اعلام داشت: "انقلاب ما پشتیبان و تحسین توده های وسیع سراسر جهان را برانگیخته است، ما اكنون دوستان زیادی در هر كجای جهان داریم." (210) و پس از بنیانگذاری دولتمان بار دیگر بما می آموزد: "چین تعهد دارد به بشریت خدمت عظیم تری كند." (211) این افتخاری است كه تاریخ بر دوشمان قرار داده است. ما باید قاطعانه از كشورها و خلق های آسیا و افریقا و آمریكای لاتین پشتیبانی كنیم، از كلیه كشورهای دوستدار استقلال، و خلق ها در مبارزه شان در راه پیروزی و دفاع از استقلال ملی و تضمین حاكمیت ملی پشتیبانی كنیم. ما بایداز مبارزاتشان علیه امپریالیسم، استعمار كهنه و نو، نژادپرستی، صهیونیسم و هژمونیسم قدرتهای بزرگ، حمایت و پشتیبانی كنیم. و از مبارزات انقلابی پرولتاریای تمام كشورهاحمایت كنیم. باید پیوسته نیروهای انقلابی پرولتاریای بین المللی را تقویت بخشیم و از این راه نیروهای ضد انقلابی امپریالیسم، رویزیونیسم و كلیه مرتجعین را تضعیف نماییم.
مبارزات جاری كشورها و خلقها بخاطر رهایی ملی، جزئی و پاره ای از امر انقلابی پرولتاریای جهانی بشمار می رود. از پایان جنگ جهانی دوم تا كنون، جنبش های رهائیبخش ملی در آسیا، آفریقا و امریكای لاتین پیوسته گسترش یافته اند و حیاط خلوتهای امپریالیسم به میدان جنگ ضد امپریالیستی تبدیل گشته اند. نظام استعماری امپریالیسم بسرعت متلاشی گشته است. كشور های متعددی پیاپی در آسیا، آفریقا، و آمریكای لاتین به استقلال دست یافته اند. آنها پیوسته از طریق مبارزاتشان علیه امپریالیسم، كلونیالیسم(استعمار) و همچنین علیه هژمونیسم و سیاست های زورگویانه دو ابر قدرت، ایالات متحده و اتحادشوروی، وحدتشان را تقویت می كنند. جهان سوم بمثابه یك نیروی جدید، قدم به صحنه جهانی گذاشته، و نیرویی است پویا و زنده و هردم نقش مهمتری را ایفا می كند.
كشور ما كشوری است سوسیالیستی. ما دائما جانبداری گرم خود را از جنبش های رهائیبخش ملی و مبارزات انقلابی خلقهای این كشور ها وسعت داده و فعالانه به حمایت از آنها برخاسته ایم. آمادگی ما برای حمایت از مبارزات انقلابی پرولتاریا و زحمتكشان كلیه كشورها، با هدف متلاشی ساختن امپریالیسم، رویزیونیسم و كل ارتجاع، و محو نظام بهره كشی فرد از فرد در روی زمین، و بنابراین نیل به رهایی تمام بشریت صورت می گیرد. بنابراین، این برداشت از اساس نادرست است كه بر حمایت از انقلابات خلقهای كشورهای مختلف بدیده "باراضافی دیگری" بنگریم كه بر دوشمان تحمیل شده است. این نحوه تفكر با اصول انترناسیونالیسم پرولتری كاملا منافات دارد. و در عین حال كشور ما، كشور در حال توسعه است و حمایتمان از انقلاب جهانی هنوز محدود می باشد. صدر مائو به ما آموخته است كه: "مبارزات عادلانه خلقهای كشورهای مختلف جهان پشتیبان یكدیگر می باشند..." (212) انقلاب و ساختمان سوسیالیستی در كشور ما همیشه از پشتیبانی پرولتاریای جهانی و خلقهای كلیه كشورها بر خوردار بوده است. بنابراین ما می گویم موفقیتی كه بدست آورده ایم، بدون حمایت پرولتاریا و خلقهای انقلابی كلیه كشورهای جهان از ما، میسر نبود. حزب كار آلبانی، كلیه احزاب و سازمانهای ماركسیست ـ لنینیست اصیل در سراسر جهان در براه انداختن مبارزه ای سرسختانه علیه باند مرتد رویزیونیست شوروی متحد گشته اند. این مبارزه ضد امپریالیستی كمك بزرگی به ما كرده است. مبارزاتی را كه آلبانی، الجزایر و 32 كشور دیگر جهت اعاده حقوق مشروع كشور ما در سازمان ملل براه انداخته اند و غیره نیز برای ما كمك بسیار بزرگی بوده است. مبارزه خلق كره و سه خلق هندوچین علیه ایالات متحده و برای نجات ملی خدمت بزرگی به امر انقلابی پرولتاریای بین المللی و حمایت بزرگی است از خلقهای كلیه كشورهای جهان و منجمله ما. صدر مائو می گوید: "ما مردم چین در مناسبات بین المللی مان باید با قاطعیت و بطور تام و تمام و كلا و تماماً از شوونیسم قدرت بزرگ گسست نمائیم." (213) كشور ما كشوری سوسیالیستی است با جمعیت عظیم، خاك پهناور و منابع غنی. البته ما می خواهیم كه كشورمان قدرتمند و سعادتمند باشد و مطمئیم كه قادریم به چنین اهدافی دست یابیم. اما باید در هر اوضاع و احوالی بر روی اصل "هرگز مثل حاكم مستبد رفتار نكنید" پایدار بمانیم و هرگز به یك ابر قدرت تبدیل نشویم. كلیه رفقای حزبی باید این آموزش های صدر مائو را قویا بخاطر بسپارند تا هرگز دستخوش تكبر و نخوت نشویم. حتی پس از قرن بیست و یكم در عین حال باید در سرزمین خود، با هر تبارزی از شوونیسم "قدرت بزرگ" به مخالفت برخیزیم، وحدت انقلابی كل حزب، كل ارتش و كل خلق را استحكام بیشتر بخشیده و انقلاب و ساختمان سوسیالیستی را تسریع نمائیم و بكوشیم وظیفه انترناسیونالیستی مان را ایفاء نمائیم.
تعهد یا عدم تعهد به انترناسیونالیسم پرولتری یكی از شاخص های مهم خلوص روحیه حزبی یك كمونیست می باشد. هر عضو حزب كمونیست باید با تمام قوا به فعالیت بپردازد و بخشی از تلاش خود را به پشتیبانی از انقلاب جهانی اختتصاص دهد.
برای ایینكه به انترناسیونالیسم پرولتری متعهد باشیم، باید از این ایده سترگ الهام بگیریم كه تنها با رها ساختن كل بشریت است كه پرولتاریا خواهد توانست یكباره و برای همیشه رهایی یابد. مادام كه طبقات در جهان موجود باشند، مادام كه استثمار بر قرار باشد، نیل به كمونیسم امری غیرممكن است. تنها وقتی كه انقلاب پرولتری در مقیاس جهانی به پیروزی رسد، و تمام بشریت رهایی یابند، انقلاب در كشور ما نیز به پیروزی نهایی خواهد رسید. ما كمونیست ها باید این حقیقت را عمیقا دریابیم، با ایده رهایی تمام بشریت شعله ور شویم، وظیفه انترناسیونالیستی مان را با شور و جدیت انجام دهیم، دوش بدوش پرولتاریا و خلقهای انقلابی كلیه كشورها، در راه درهم شكستن امپریالیسم، رویزیونیسم و همه مرتجعین به جنگ برخیزیم.
برای حمایت از انترناسیونالیسم پرولتری، باید به معضلات اساسی كشورمان و اوضاع بین المللی توجه نماییم، مرتبا آگاهی خود را در نحوه اجرای خط انقلابی صدر مائو در رابطه با امور خارجی بیفزاییم. سیاست خارجی حزب و دولتمان را می توان اینگونه خلاصه كرد: به پیروی از اصول انترناسیونالیسم پرولتری، از گستررش مناسبات دوستانه و پشتیبانی و همكاری متقابل بین كشور های سوسیالیستی جاننبداری می كنیم، از مبارزات انقلابی خلق ها و مللل تحت ستم پشتیبانی می نماییم، و از تلاش در جهت همزیستی مسالمت آمیز بین كشورهایی با نظام های متفاوت اجتماعی، بر اساس احترام متقابل به تمامیت ارضی، حاكمیت، عدم تجاوز متقابل، عدم دخالت در امور داخلی یكدیگر و بر اساس برابری و منافع متقابل حمایت می كنیم، و با سیاست های تجاوزكارانه و جنگ افروزانه امپریالیستی مخالفت می كنیم. چنین اند اصول اساسی كه ما در امور بین المللی از آنها پیروی می كنیم. ما ملزم هستیم از انترناسیونالیسم پرولتری حمایت نموده و از كلیه اصول سیاسی حزبی در این زمینه پیروی نماییم. ما باید اتحادمان را با پرولتاریا، خلق ها و ملل ستمدیده سراسر جهان، با كلیه كشورهایی كه در معرض تجاوز، خرابكاری، دخالت، كنترل و قلدری امپریالیسم هستند محكم كنیم تا بتوانیم وسیع ترین جبهه متحد را علیه امپریالیسم، كلونیالیسم و نئوكلونیالیسم و بویژه علیه هژمونیسم دو ابر قدرت ایالات متحده و اتحادشوروی شكل دهیم. ما باید با كلیه احزاب و سازمانهای ماركسیست ـ لنینیست راستین سراسر جهان اتحاد بر قرار سازیم و با هم مبارزه علیه رویزیونیسم مدرن را تا پایان ادامه دهیم.
برای اینكه از انترناسیونالیسم پرولتری حمایت كنیم، باید در تحكیم انقلاب و ساختمان درون كشور سخت فعالیت كنیم و بدین طریق چین را سریعا به یك دولت سوسیالیستی سعادتمند مبدل سازیم. ما كمونیست ها باید به منافع انقلاب جهانی در سراسر جهان بیندیشیم و آنرا در قلبمان بپروریم. و آرمانمان را كه رهائی بشریت است با شوق به كار و فعالیت خود بیامیزیم. روحیه انقلابی مان را صیقل دهیم، انقلاب را در یابیم، تولید را افزایش دهیم، كارمان را بهتر كنیم و علیه جنگ آماده باشیم. گرچه كمونیستها در جبهه های مختلف می جنگند، در عرصه های گوناگون كار انقلابی، نقش های متفاوتی را ایفا می كنند، با این حال همه ما برای انقلاب، ساختمان سوسیالیسم، برای تحكیم دیكتاتوری پرولتاریا و پیشبرد روند انقلاب جهانی تلاش می كنیم. وقتی كه حزب و خلق برای عهده دار شدن یك پست و سنگر مشخص به ما احتیاج دارد، در این سنگر است كه باید سرسختانه بجنگیم. باید "كاری را كه به ما محول می شود انجام دهیم، و همیشه مسائل جهانی را مد نظر داشته باشیم." (214) آمادگی خود را علیه جنگ تا سرنگونی امپریالیسم، رویزیونیسم، و كل ارتجاع حفظ نماییم و مسئولیت سنگین حمایت از انقلاب جهانی تا رهایی كل بشریت را بر دوش گیریم. سازمانهای حزبی و اعضایی كه مستقیما مسئول وظایفی در رابطه با مناسبات خارجی هستند باید مخصوصا بین كار عملی، و حمایت از انقلاب جهانی ارتباط بر قرار سازند و در چنین امری سخت تر تلاش كنند. و نیز باید قاطعانه این آموزش صدر مائو را بكار بندیم كه خطاب به ما می گوید: "برای مبارزه علیه جنگ و مصائب طبیعی آماده باشید، هر كاری كه از دستتان بر می آید برای خلق انجام دهید." (215) و "تونل های عمیق حفر كنید، در همه جا غله انبار كنید، و هرگز هژمونی طلب نباشید." (216) علیه هر جنگ و تجاوزی از جانب امپریالیسم و بخصوص علیه حمله ناگهانی از جانب سوسیال امپریالیسم شوروی به كشورمان، مراقبت و هوشیاری خود را حفظ نمائید. ما باید همه وقت آماده باشیم تا هر دشمنی كه جرات تجاوز به كشورمان را بخود بدهد، محو و نابود كنیم، و باید آماده باشیم تا از دولت دیكتاتوری پرولتاریا دفاع نماییم.
برای حمایت از انترناسیونالیسم پرولتری، ما بایداز پرولتاریا و توده های زحمتكش كشورهای جهان بیاموزیم. كشورهای بزرگ و كوچك زیادی در جهان وجود دارند، كه هر كدام، كیفیات و خصوصیات ویژه خود را دارند. صدر مائو به ما می آموزد كه "در آموختن از خلقهای كلیه كشورهای جهان كوشا باشیم." (217) ما كمونیستها باید از پرولتاریا و زحمتكشان تمام كشورهای جهان الهام بگریم. باید از تجاربشان در نحوه تلفیق حقیقت عام و جهانشمول ماركسیسم ـ لنینیسم با پراتیك انقلابی هر كشور بیاموزیم، و از روحیه انقلابی كلیه خلقهاایی كه جرات می كنند بجنگند و جرات می كنند انقلاب كنند، الهام بگیریم. در عرصه مناسبات بین المللی نیز باید قاطعانه با نفوذ مسموم ایدئولوژی منحط امپریالیستی و شیوه زندگی پوسیده به مقابله برخیزیم. برخی چیز ها در خور آن هستند كه مورد مطالعه دقیق قرار گیرند، و پاره ای از نكات ارزشمند در زمینه های علم و تكنولوژی را ما باید از بورژوازی كشورهای خارجی بیاموزیم. خودداری از مطالعه این نكات اشتباه خواهد بود. اما اجباری هم نداریم كه كوركورانه آنها را تقلید كنیم. هنر و فرهنگ سرمایه داری مدت زمان زیادی أست كه از نظر محتوی تا مغز استخوان پوسیده و منحط شده است. حتی اگر برخی از كارهای هنری دارای خصوصیاتی باشند كه ارزش الهام گرفتن از آنها را داشته باشند، پرولتاریا تنها پس از دگرگونی و متحول ساختن كامل آنها می تواند از آنها استفاده كند. ما كمونیستها باید با نفوذ فاسد كننده و منحط بورژوازی بستیزیم و با قاطعیت با شیوه زندگی سرمایه داری به مخالفت بر خیزیم. با پیروی از آموزشهای صدر مائو باید همچنان مستقل باشیم و به خود اتكا كنیم و سرسختانه مبارزه كنیم تا كشورمان را بصورت دولت سوسیالیستی با كشاورزی و صنعت و دفاع ملی مدرن و دانش و فرهنگی نو تبدیل نمائیم، بدین طریق وظیفه انترناسیونالیستی مان را انجام داده و باز هم خدمات بیشتری به بشریت عرضه داریم.
بعدالتحریر بر چاپ چینی
اثر حاضر درك پایه ای از حزب كمونیست چین بر اساس تئوری ماركسیسم ـ لنینیسم ـ اندیشه مائوتسه دون در رابطه با ساختمان حزب و در انطباق با روح مفاد اسناد كنگره دهم تهیه شده است تا بعنوان ماخذ در خدمت اعضای حزب كمونیست چین و عناصر فعالی كه خواستار پیوستن به حزب هستند و همچنین جوانان تعلیم یافته ای كه به مطالعه اساسنامه حزب كمونیست مشغولند قرار گیرد. هدف دیگر، تهیه ماخذ مهمی جهت استفاده سازمانهای پایه ای حزب می باشد كه دوره های حزبی را طی می كنند.
این كتاب در طول نگارش و تهیه مطالب آن، از پشتیبانی مهم بسیاری از كارخانه ها، روستاها، سازمانها و مدارس سراسر شهر(218) برخوردار بوده است. ما از كمكهای صمیمانه آنها قدردانی می كنیم.
چون میزان درك ما محدود است، نتیجتا ممكن است پاره ای نارسائی ها و اشتباهات در كتاب دیده شود. بهمین جهت از دریافت انتقادات و تصحیحات كلیه خوانندگان خوشحال خواهیم شد.
ضمیمه چاپ انگلیسی
(مصوبه دهمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین در 28 اوت 1973) (219)
فصل اول ـ برنامه عمومی
حزب كمونیست چین، حزب سیاسی پرولتاریا و پیشاهنگ پرولتاریاست.
حزب كمونیست چین ماركسیسم ـ لنینیسم ـ اندیشه مائوتسه دون را بمثابه اساس تئوریك راهنمای اندیشه خود بكار می بندند.
برنامه پایه ای حزب كمونیست چین سرنگونی كامل بورژوازی و كلیه طبقات استثمار دیگر، برقراری دیكتاتوری پرولتاریا بجای دیكتاتوری بورژوازی و پیروزی سوسیالیسم به سرمایه داری می باشد. هدف نهایی حزب تحقق كمونیسم است.
حزب كمونیست چین طی بیش از پنجاه سال مبارزه سرسختانه در كسب پیروزی كامل در انقلاب دمكراتیك نوین، كسب پیروزیهای عظیم در انقلاب سوسیالیستی و ساختمان سوسیالیستی و پیروزیهای عظیم انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی، رهبری خلق چین را بر عهده داشته است.
جامعه سوسیالیستی یك دوره تاریخی بس طولانی را در بر میگیرد. در سراسر این دوره تاریخی، طبقات و تضادهای طبقاتی و مبارزه طبقاتی وجود دارد، مبارزه بین راه سوسیالیستی و راه سرمایه داری جریان دارد، و خطر احیاء سرمایه داری موجود است، و خطر براندازی و تخریب و تجاوز از جانب امپریالیسم و سوسیال امپریالیسم جامعه را تهدید می كند. این تضادها را تنها با اتكاء به تئوری انقلاب مدام تحت دیكتاتوری پرولتاریا و به اتكاء پراتیك تحت هدایت آن می توان حل نمود.
به این ترتیب انقلاب كبیر فرهنگی پرولتاریایی یك انقلاب كبیر سیاسی است كه پرولتاریا در شرایط سوسیالیسم، جهت تحكیم دیكتاتوری پرولتاریا و جلوگیری از احیاء سرمایه داری علیه بورژوازی و سایر طبقات استثمارگر به آن دست زده است. باید به چنین انقلاباتی در آینده بارها و بارها دست زد.
حزب باید به طبقه زحمتكش اتكاء كند، اتحاد كارگر، دهقان را تحكیم بخشد و مردم كلیه ملیتهای كشورمان را در تداوم بخشیدن به سه جنبش عظیم انقلابی، یعنی مبارزه طبقاتی، مبارزه بخاطر تولید و آزمونهای علمی رهبری كند. مردم را رهبری كنید كه بنا به ابتكار خود و بوسیله اتكاء بنفس، مبارزه سخت و پشتكار و صرفه جویی و بسیج عمومی، سوسیالیسم را بدست خود و مستقلانه بنا كرده و بدینوسیله صعود قله های رفیع را طلب نموده، به نتایج عظیم تر، سریعتر و بهتر و اقتصادی تر دست یابند، و آنها را در تدارك علیه جنگ و مصائب طبیعی برهبری كرده و از انجام هر خدمتی به مردم دریغ نورزند.
حزب كمونیست چین پشتیبان انترناسیونالیسم پرولتری، مخالف شوونیسم قدرت بزرگ است، این حزب قاطعانه با احزاب و سازمانهای ماركسیست ـ لنینیست اصیل در سراسر جهان متحد می شود، و بسوی پرولتاریا، خلقها و ملل ستمدیده سراسر جهان است دست اتحاد دراز میكند تا مشتركا علیه هژمونیسم دو ابر قدرت ـ ایالات متحده و اتحاد شوروی، برای سرنگونی امپریالیسم، رویزیونیسم مدرن و كل ارتجاع و الغاء نظام استثمار فرد از فرد در سراسر كره ارض بجنگ برخیزند تا از این طریق تمام بشریت رهایی یابد.
حزب كمونیست چین خود را در كوران مبارزه علیه خط های اپورتونیستی راست و "چپ" استحكام بخشیده است. تمام رفقای حزبی باید روحیه انقلابی جرئت كردن حركت خلاف جریان را داشته باشند. باید به این اصول پایبند باشند: ماركسیسم را بكار بندند و نه رویزیونیسم را، در جهت وحدت بكوشند و نه تفرقه، رك و صریح باشند نه توطئه چین و دسیسه گر، باید شیوه تلفیق تئوری و پراتیك را تكامل دهند، باید پیوند تنگاتنگ با توده ها را برقرار سازند و انتقاد و انتقاد از خود را بكار بندند و میلیونها جانشین برای امر انقلاب پرولتاریایی تربیت كنند تا پیشروی امر حزب در مسیر خط ماركسیستی برای همیشه تضمین شود.
آینده درخشان و راه پرپیچ و خم است. اعضای حزب كمونیست چین كه جان خود را در مبازه برای كمونیسم نثار می كنند، باید قاطع و استوار باشند، از مرگ نهراسند، بر هر مشكلی فایق آیند تا به پیروزی دست یابند!
فصل دوم ـ عضویت
ماده 1: هر كارگر، دهقان فقیر، دهقان میانه حال، نظامی انقلابی یا هر عنصر انقلابی دیگر چینی كه به سن هجده سالگی رسیده باشد و اساسنامه حزب را بپذیرد، به یكی از سازمانهای حزبی پیوسته و در آن فعالانه فعالیت كند، تصمیمات حزبی را اجرا نماید، انضباط حزبی را رعایت كند و حق عضویت بپردازد، می تواند به عضویت حزب كمونیست چین در آید.
ماده 2: تقاضا كنندگان برای عضویت حزب باید شخصا مراحل پذیرش عضویت را طی كنند. هر متقاضی باید بوسیله دو عضو حزب معرفی شود. برگ درخواست عضویت حزب را پر كند و بوسیله شاخه حزبی مورد آزمایش قرار گیرد، شاخه حزبی باید نظرات توده های وسیع درون و بیرون حزب را جویا شود. پذیرش تقاضا منوط به آنست كه شاخه حزبی در جلسه عمومی اعضا آنرا پذیرفته، و كمیته حزبی بالاتری آنرا تایید كند.
ماده 3: اعضای حزب كمونیست باید:
1ـ با احساس مسئولیت ماركسیسم ـ لنینیسم ـ اندیشه مائوتسه دون را مطالعه كنند و از رویزیونیسم انتقاد كنند،
2ـ برای منافع اكثریت وسیع مردم چین و جهان كار كنند،
3ـ بتوانند اكثریت عظیم خلق، منجمله كسانی را كه اشتباها با آنها مخالفت كرده اما صمیمانه برای رفع اشتباهاتشان قدم بر می دارند، متحد سازد. ولی باید هشیاری و مراقبت خاصی در برابر مقام طلبان، توطئه گران و ریاكاران بعمل آورند، تا از غصب رهبری حزب و دولت در كلیه سطوح بوسیله چنین عناصر نابابی جلوگیری نموده و ابقاء رهبری حزب و دولت را در دست انقلابیون ماركسیست برای همیشه تضمین كنند.
4ـ هر گاه مشكلی پیش می آید، در باره اش با توده ها مشورت نمایند.
5ـ در انتقاد و انتقاد از خود جسور باشند.
ماده 4: در صورتیكه اعضای حزب انضباط حزبی را نقض كنند، سازمانهای حزبی در سطح مربوطه، در محدوده عملكرد و قدرتشان اقدامات انضباطی مقتضی را ـ اخطار، اخطار جدی، خلع مسئولیت حزبی، تعلیق و قائل شدن یك دوره آزمایش در درون حزب یا اخراج از حزب را در موردش اعمال می كنند.
تعلیق و دوره آزمایش عضو حزب از دوسال تجاوز نخواهد كرد. در طی این دوره او حق رای دادن، انتخاب كردن و یا انتخاب شدن ندارد.
عضوی كه نیت انقلابیش را از دست داده است، و با وجود آموزش های مكرر تغییر نمی یابد، باید به خارج شدن از حزب ترغیب شود. وقتی یك عضو حزب خواستار كناره گیری از حزب می شود، شاخه حزبی مربوطه، با تایید جلسه عمومی اعضاء نام او را از فهرست اعضای حزب حذف كرده و موضوع را برای ثبت به كمیته حزبی بالاتر گزارش می كند.
مرتدین سوگند خورده، عوامل دشمن، اشخاص مطلقا غیر قابل اصلاح خزیده در قدرت رهرو سرمایه داری، منحطین، عوامل طبقاتی بیگانه، باید از حزب پاكسازی شوند و مجددا به حزب پذیرفته نشوند.
فصل سوم ـ اصول تشكیلاتی حزب
ماده 5: اصل تشكیلاتی حزب سانترالیسم دمكراتیك است.
هیئت های رهبری حزب در كلیه سطوح از طریق مشورت دمكراتیك بر طبق الزامات مورد نیاز برای جانشینان امر انقلاب پرولتری و بر طبق اصل تركیب پیر، میانسال و جوان انتخاب می شوند.
كل حزب باید از انضباط واحدی پیروی كند: فرد از تشكیلات، اقلیت از كثریت، سطوح پایین تر از سطوح بالاتر و كل حزب از كمیته مركزی تبعیت می كنند.
هیئت های رهبری حزب در كلیه سطوح مرتبا به كنگره ها یا جلسه عمومی اعضا گزارش كارشان را خواهند داد و مستمرا نظرات توده ها در درون و بیرون حزب را گوش فرا داده و نظارت توده ها را بر خود خواهند پذیرفت. اعضای حزب حق دارند از سازمانهای حزبی و كادرهای اعضای رهبری در كلیه سطوح انتقاد نمایند و به آنان پیشنهاد بدهند. چنانچه عضو حزبی در رابطه با تصمیمات و یا رهنمودهای سازمانهای حزبی دارای نظرات متفاوتی باشد، این حق را دارد كه نظراتش را حفظ كند و رهبری بلافصل خود را دور بزند و مستقیما به سطوح بالاتر رهبری و از جمله كمیته مركزی و صدر كمیته مركزی تگزارش كند. سركوب انتقاد و یا انتقام جویی اصلا جایز نیست. باید شرایطی فراهم آورد كه هم سانترالیسم و هم دمكراسی، هم انضباط و هم آزادی، هم وحدت اراده و هم راحتی فكر و نشاط و شادابی در آن موجود باشد.
ماده 6: بالاترین نهاد حزبی كنگره ملی حزب و در غیاب آن، كمیته مركزی منتخب كنگره می باشد. هیئت های رهبری سازمان های حزبی در مناطق، در واحدهای ارتش و در بخش های مختلف، كنگره های حزبی، یا جلسه عمومی اعضاء در سطوح مربوطه خود یا كمیته های حزبی منتخب آنهاست. كنگره های حزبی در كلیه سطوح بوسیله كمیته های حزبی هم سطحشان برگزار می شوند. تشكیل كنگره های حزبی در مناطق، در واحدهای ارتش و بخش های مختلف و كمیته های حزبی منتخب آنها، منوط به تایید سازمانهای بالاتر حزبی می باشد.
كمیته های حزبی در تمام سطوح، هیئت های اجرایی خود را تشكیل می دهند یا ارگانهای نمایندگی خود را بر طبق اصل پیوند تنگاتنگ با توده ها و با ساختار ساده و كارا اعزام می دارند.
ماده 7: ارگان های دولتی، ارتش رهائیبخش خلق و میلیشیا، اتحادیه های كارگری، انجمن های دهقانان فقیر و میانه حال، فدراسیون زنان، سازمان جوانان كمونیست، گاردهای سرخ و گاردهای سرخ جوان و سایر تشكیلات های توده ای انقلابی، جملگی ملزم به قبول رهبری متمركز حزبی هستند.
در ارگان های دولتی و سازمانهای خلقی می توان اقدام به تشكیل كمیته های حزبی یا گروههای رهبری كننده حزبی نمود.
فصل چهارم ـ سازمانهای مركزی حزبی
ماده 8: كنگره سراسری حزب هر پنج سال یك بار تشكیل خواهد شد. تحت شرایط خاصی می توان آنرا پیش از موعد مقرر تشكیل داد و یا انعقادش را به تاخیر انداخت.
ماده 9: پلنوم كمیته مركزی حزب، دفتر سیاسی كمیته مركزی و كمیته دائم دفتر سیاسی كمیته مركزی و صدر و معاون صدر كمیته مركزی را بر خواهد گزید.
پلنوم كمیته مركزی حزب بوسیله دفتر سیاسی كمیته مركزی تشكیل می گردد.
در غیاب پلنوم كمیته مركزی حزب، دفتر سیاسی كمیته مركزی و كمیته دائم آن، عملكردها و قدرت كمیته مركزی را اعمال می كنند.
تعدادی از ارگانهای ضروری كه دارای تمركز و كارائی كافی باشند، تحت رهبری صدر و كمیته دائم دفتر سیاسی كمیته مركزی تشكیل خواهند شد تا بطور متمركز در جریان كار روزمره حزب دولت و ارتش قرار داشته باشند.
فصل پنجم ـ سازمانهای حزبی در مناطق و در واحدهای ارتش
ماده 10: كنگره های محلی حزب در سطح استانها و بالاتر، كنگره های حزبی در درون ارتش رهائیبخش خلق در سطح هنگ و بالاتر هر سه سال یكبار تشكیل خواهند شد. تحت شرایط خاص، می توان كنگره ها را قبل از موعد مقرر فراخواند و یا تاریخ انعقادش را بتعویق انداخت.
كمیته های حزبی منطقه ای در كلیه سطوح در مناطق و در واحدهای ارتش، كمیته های دائم خود، دبیران، معاونین دبیران خود را بر خواهند گزید.
فصل ششم ـ سازمانهای پایه ای حزب
ماده 11: شاخه های حزبی، شاخه های عمومی حزبی در كارخانجات، معادن و سایر بنگاهها، كمونهای خلق، ادارات، مدارس، فروشگاهها، محله ها، واحدهای ارتش رهائیبخش خلق و سایر واحدهای پایه ای تشكیل خواهند شد.
شاخه های حزبی، شاخه های عمومی حزب، سالی یكبار و كمیته های پایه ای حزبی هر دو سال یكبار انتخابات برگزار خواهند كرد. تحت شرایط خاص انتخابات می تواند قبل از موعد مقرر برگزار شود و یا برگزاریش بتعویق افتد.
ماده 12: وظایف عمده سازمانهای پایه ای حزب عبارتند از:
1 ـ رهبری مسئولانه اعضای حزب و افراد غیر حزبی در مطالعه ماركسیسم ـ لنینیسم ـ اندیشه مائوتسه دون و انتقاد از رویزیونیسم.
2 ـ آموزش مستمر اعضای حزب و افراد غیر حزبی در رابطه با خط ایدئولوژیك سیاسی و رهبری آنها در جنگی قاطعانه غلبه دشمن طبقاتی.
3 ـ ترویج و اجرای سیاستهای حزب، اجرای تصمیمات حزبی، اجرای هر وظیفه ای كه از جانب حزب و دولت به آنان محول می شود.
4 ـ حفظ پیوند تنگاتنگ با توده ها و توجه دائم به نظرات و مطالبات آنها، براه انداختن مبارزه ایدئولوژیك فعال و در نتیجه نیرومند نگاه داشتن زندگی حزب.
5 ـ برگزیدن اعضای حزبی جدید، تقویت انضباط حزبی و تحكیم مستمر سازمانهای حزبی، دفع كهنه و جذب نو و نتیجتا حفظ خلوص صفوف حزب.
یادداشت مترجم انگلیسی:منابع و توضیحات زیر تماما بوسیله انستیتو نورمن بسیون از چاپ فرانسوی كه انتشارات "نووبورو" در پاریس منتشر كرده بود، ترجمه گردیده است. در غالب موارد توانسته ایم منبع انگلیسی مناسب برای نقل قولهای مختلف بیابیم، و در این موارد ـ از منابع انگلیسی ـ نوشته شده است. هرجا كه این كار مقدور نبوده است، نقل قولها را از فرانسوی برگردانده ایم و آنرا با علامت () در پرانتز نشان داده ایم. در مواردیكه چند نقل قول از یك منبع انگلیسی اخذ شده اند، اطلاعات مربوط به ناشر، مكان و تاریخ انتشار در اولین یادداشت آورده شده و كلیه رجوع های بعدی از همان چاپ اخذ شده اند.
1 ـ مائوتسه دون، كتاب سرخ، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1968، صفحه 1، نقل قول از "نطق افتتاحیه نخستین نشست اولین كنگره سراسری خلق در جمهوری خلق چین" از صدر مائو آورده شده است.
2 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد اول، "درباره تضاد"، موسسه زبانهای خارجی، پكن 1967، صفحه 315
3 ـ مائوتسه دون، نقل از دهمین كنگره سراسری حزب كمونیست چین (اسناد) ، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1973، صفحه 64
4 ـ مائوتسه دون، نقل از پكن ریویو (Peking Review) ، شماره 43، 26 اكتبر 1973، صفحه 5، در مقاله "باید برای خط عمومی حزب اهمیت قائل شد"
این نقل قول از سخنرانی صدر مائو در دهمین پلنوم هشتمین كمیته مركزی حزب كمونیست چین در سپتامبر 1962 آورده شده است. در این نشست بود كه صدر مائو فراخوان "هرگز مبارزه طبقاتی را فراموش نكنید" را صادر كرد و اعلام داشت: "آنگاه كه مبارزه طبقاتی یكباره و قاطعانه اوج گیرد شگفتی می آفریند." (*) (كایه دولاشین نوول Cahier de la Chine Nouvelle) ، 16 سپتامبر 1967 ـ رن مین ریبائو (Renmin Ribao)، 10 سپتامبر 1967) خط اساسی سخنرانی صدر مائو همچنین در اساسنامه حزب كمونیست چین مصوبه دهمین كنگره حزب و نیز مقدمه قانون اساسی جمهوری خلق چین، مصوب چهارمین كنگره سراسری خلق جمهوری خلق چین، 71 ژانویه 1975 آورده شده كه نخستین بخش نقل قول سال 1962 از آن است. (اسناد نشست اول چهارمین كنگره سراسری خلق در جمهوری خلق چین، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1975، صفحه 8 ـ 7)
5 ـ مائوتسه دون، نقل از پكن ریویو، شماره 4، 26 ژانویه 1973، صفحه 4
متن كامل این فراخوان، دسامبر 1968، بشرح زیر است: "كاملا ضروری است كه جوانان به روستاها رفته و آموزش خود را توسط دهقانان فقیر و میانه حال از نو بسازند. كادرها و سایر مردم شهرها باید تشویق شوند كه پسران و دختران خود را كه دوره اول یا دوم متوسطه، كالج یا دانشگاه را بپایان رسانده اند به روستاها بفرستند. بیایید بسیج بشویم. رفقای مناطق روستایی باید از اینان استقبال نمایند." (نقل از "راه آموزش با كارگران، دهقانان و سربازان را در پیش بگیرید"، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1970، سرمقاله) این فراخوان اغلب همراه است با خلاصه ای از یك اثر قدیمی تر صدر مائو: "چگونه باید درباره انقلابی بودن یا نبودن یك جوان قضاوت كنیم؟ ... برای چنین قضاوتی فقط یك معیار وجود دارد، آیا او می خواهد با انبوه توده كارگر و دهقان درآمیزد یا خیر، و برای آن قدم بر می دارد یا خیر. اگر واقعا دارای چنین تمایلی است و در عمل برای آن قدم برمی دارد، در اینصورت او یك فرد انقلابی است و در غیر اینصورت او انقلابی نیست و یا یك ضد انقلابی می باشد." (مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد دوم، "سمت جنبش جوانان"، موسسه زبانهای خارجی، پكن 1967، صفحه 246) قبل از فراخوان دسامبر 68، رهنمود زیر از صدر مائو در پكن ریویو تحت عنوان "جدید" در شماره 38، 20 سپتامبر 1968 آمد كه در صفحه 15، بشرح زیر تكرار شده است: "اكثریت یا اكثریت وسیع دانشجویان مدارس و دانشكده ها می توانند بمیان كارگران، دهقانان و سربازان بروند، و عده ای از آنها اختراعاتی انجام داده اند یا ابداعاتی دارند، ولی باید بوسیله كارگران، دهقانان و سربازان تحت هدایت خط صحیح آموزش خود را از نو بسازند و جهان بینی سابق خود را بطور كامل تغییر دهند. چنین روشنفكرانی مورد استقبال كارگران، دهقانان و سربازان قرار خواهند گرفت.
"صدر مائو در رهنمود دیگر اعلام داشت: ما باید "به نوسازی آموزش تعداد كثیری از فارغ التحصیلان كالج و دوره متوسطه كه از مدتها پیش كارشان آغاز شده و همچنین آنهائی كه تازه دوره آموزش را آغاز كرده اند توجه كنیم، تا اینكه این فارغ التحصیلان به میان كارگران و دهقانان بروند. برخی از آنها مطمئن هستند كه در جوش خوردن با توده ها موفق خواهند شد و در رابطه با اختراعات و نوآوری هم به موفقیتهائی خواهند رسید. این عده را در حین ترغیب، باید راهنمائی نمود. عده بسیار قلیلی واقعا غیر قابل اصلاح اند، رهروان سرسخت سرمایه داری و تكنوكراتهای بورژوائی هستند كه خشم بیكرانی نسبت به توده ها دارند و باید سرنگون شوند. حتی برای آنها هم راهی برای تصحیح در نظر گرفت. سیاستی غیر از این، سیاستی پرولتری نخواهد بود. این سیاست چه در مورد روشنفكران تازه كار و چه قدیمی، خواه در عرصه هنر و خواه در عرصه علوم ، باید اجرا شود." (نقل از پكن ریویو، شماره 12، 20 مارس 1970، صفحه 14)
قبل از برخاستن این جنبش خارج از درهای دانشگاهها و مدارس، جنبشی درون دانشگاهها براه افتاده بود: در 21 ژوئیه 1968 صدر مائو این رهنمود را صادر نمود: "همچنان برپائی دانشگاهها ضرورت دارد، در اینجا عمدتا اشاره ام به مدارس علوم و مهندسی است. اما حیاتی است كه دوره مدارس را كوتاه تر نمود، آموزش را انقلابی كرد، سیاست پرولتری را در فرماندهی قرار داد و همان راهی را پیش گرفت كه كارخانه ابزار ماشین شانگهای در گزینش و پرورش تكنیسین از میان كارگران به پیش برد. دانشجویان باید از میان كارگران و دهقانانی كه تجربه عملی دارند، انتخاب شوند و دوباره بعد از چند سال تحصیل به تولید بازگردند." (نقل از پكن ریویو، شماره 32، 6 اوت، 1971، صفحه 12)
در سرمقاله جزوه برای ساختن یك دانشگاه سوسیالیستی علوم و مهندسی (موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1971)، به رهنمود های زیر از صدر مائو برمی خوریم:
"آموزش باید در خدمت سیاستهای پرولتری باشد و با كار تولیدی تلفیق یابد."
"سیاست آموزشی ما باید همگان را قادر سازد تا با كسب آموزش از زاویه روحیه، اخلاقی، فكری و جسمی رشد كنند و كارگرانی شوند با آگاهی سوسیالیستی و فرهنگی."
"این امر در مورد دانشجویان نیز صادق است. در عین حال كه وظیفه اصلی آنها آموختن است، باید سایر امور را نیز بیاموزند، بدین معنی كه باید نه تنها از طریق كتاب شناخت كسب كنند، بلكه باید به آموختن تولید صنعتی، تولید كشاورزی و امور نظامی نیز بپردازند. آنها همچنین باید در انتقاد و رد بورژوازی فعال باشند."
"علاوه بر نیاز تدریس و تحقیقات علمی، كلیه لابراتورها و كارگاههای مدارس مهندسی كه می توانند عهده دار وظایف تولیدی شوند، باید نهایت تلاش خود را در این باره بخرج دهند."
"جهت انجام انقلاب پرولتری در آموزش باید از رهبری طبقه كارگر برخوردار بود، توده های كارگر باید در این انقلاب شركت جویند، و با رزمندگان ارتش رهائی بخش همكاری كنند و در تركیب انقلابی سه در یك با فعالین دانشجو، معلم و كارگر در مدارس و دانشكده ها، كسانی كه مصمم به پیشبرد انقلاب پرولتری تا پایان در عرصه آموزش می باشند، در این انقلاب شركت جویند. تیم های ترویجی كارگران باید پیوسته در مدارس و دانشكده ها حضور داشته باشند و در كلیه وظایف مبارزه ـ انتقاد ـ تغییر شركت جویند و همواره این نهادها را رهبری نمایند. در روستاها باید مدیریت مدارس و دانشكده ها با دهقانان فقیر و میانه حال باشد ـ اینان قابل اتكاء ترین متحدین طبقه كارگرند."
در رابطه با تركیب "سه در یك"، رجوع شود به یادداشت 176. در رابطه با "مبارزه ـ انتقاد ـ تغییر" رجوع شود به یادداشت 78
نام كارخانه ابزار ماشین شانگهای با فراخوان 21 ژوئیه 1968 صدر مائو بر سر زبانها افتاد و موجب تشكیل مدرسه كارگری شد كه هم اكنون آنرا دانشكده كارگری "21 ژوئیه " می نامند. (رجوع شود به پكن ریویو، شماره 37، 12 سپتامبر 1976، صفحه 16)
در یادداشتی جهت معرفی یك مقاله توسط كمیته انقلابی دانشگاه سین هوا،(پكن ریویو، شماره 8 ، 23 فوریه 1973، صفحه 10) اطلاعات مشخصی در باره این جنبش دوجانبه ارائه داد:
"در چند سال اخیر، اكثریت غالب متجاوز از 2000 عضو دانشكده در سین هوا، در پاسخ فراخوان صدر مائو از روشنفكران جهت رفتن بمیان كارگران و دهقانان، به كارخانه ها، مزارع و دهات رفته اند تا طی 6 تا 12 ماه كار یدی خود را آبدیده سازند. آنان برای آنكه بوسیله كارگران، دهقانان و سربازان آموزش خود را از نو بسازند و در جریان سه جنبش عظیم انقلابی ـ مبارزه طبقاتی، مبارزه برای تولید و آزمونهای علمی ـ جهان بینی شان را دوباره پی ریزی كنند، از خود شور و شوق زیادی نشان دادند. این شور و شوق آنها را قادر ساخته تا آگاهی شان را در مبارزه طبقاتی و مبارزه بین دو خط ارتقاء داده و قابلیتهای خود را بالا برند. تعداد زیادی از آنها در انقلابی سوسیالیستی و ساختمان سوسیالیسم شراكت نموده اند. از سال 1969، 150 عضو دانشكده به عضویت حزب كمونیست چین در آمده اند. در سایه اجرای سیاست وحدت آموزش و بازسازی جهان بینی روشنفكران، توسط كمیته حزبی دانشگاه، فعالینی به میدان آمدند كه مصمم هستند امر انقلاب پرولتری در عرصه آموزش را تا پایان به پیش برند."
"دانشگاه سین هوا 4917 تن از كارگران، دهقانان و افراد ارتش رهائیبخش خلق را طی سه سال گذشته ثبت نام كرده است. این عده با مطالعه آثار ماركس، انگلس، لنین، استالین و صدر مائو و نوسازی جهان بینی شان، مداوما پیشرفت نمودند. از دانشجویانی كه سال اول ثبت نام كرده بودند ، 267 نفرشان به عضویت حزب كمونیست در آمدند. بسیاری در تلفیق تئوری با پراتیك پیگیر بوده و با هوشیاری زیاد مطالعه می كنند و در حل مسائل و معضلات تكنیكی عملی بوسیله استفاده از شناخت تئوریكی كه آموخته اند از خود لیاقت نشان دادند. علاوه بر این دانشجویان ثابت، این مدرسه 946 نفر را در دوره های كارگری كوتاه مدت در رشته های مختلف آموزش داد. این دانشجویان پس از بازگشتشان به پست تولید خود، هم در عرصه سیاست و هم در عرصه كارشان، همانند ستون فقرات قابل اتكاء شده بودند."
مطابق با پكن ریویو، شماره 22، 28 مه 1971، صفحه 5: "در جریان انقلاب كبیر فرهنگی پرولتری، صدر مائو شخصا نمونه های تیپیك "شش كارخانه و دو مدرسه" را خوب دریافت و ارزیابی نمود ... بعلاوه، یك سلسله گزارشات تحقیقی و تجارب را تایید نمود، و بدین طریق یك جهت گیری روشن برای تعمیق بخشیدن به جنبش مبارزه ـ انتقاد ـ تغییر" ترسیم نمود. (رجوع شود به یادداشت 78) "شش كارخانه و دومدرسه" اینها هستند: "كارخانه بافندگی پكن، چاپخانه سین هوا پكن، كارخانه پتروشیمی شماره 3 پكن، كارخانه صنایع چوب پی شیائوی پكن، كارخانه لوكوموتیو سازی و صنایع آهن 7 فوریه پكن، كارخانه ماشین آلات و صنایع آهن و لوكوموتیو سازی نانكدی پكن، و دانشگاههای سین هوا و پكن" (همانجا)
6 ـ "سه جنبش بزرگ انقلابی" عبارتند از "مبارزه طبقاتی، مبارزه برای تولید و آزمونهای علمی" و بوسیله صدر مائو در یادداشتی بر "7 سند نمونه شهرستان چكیانگ در رابطه با شركت كادرها در كارهای یدی" (9 مه 1963) به پیش گذاشته شد. گزیده ای از این یادداشت در مقاله "درباره كمونیسم كاذب خروشچف و درسهای تاریخی آن برای جهان" (41 ژوئیه 1964) توسط دپارتمان انتشاراتی رن مین ریبائو و خونچی (Hongqi) (پرچم سرخ) منتشر شد و در پلمیك با خط عمومی جنبش بین المللی كمونیستی، بار دیگر بوسیله موسسه زبانهای خارجی انتشار یافت. (محل انتشار، پكن، 1965، صفحه 477 ـ 476) .
"مبارزه طبقاتی ، مبارزه برای تولید و آزمونهای علمی، سه جنبش بزرگ برای بنا نهادن یك كشور سوسیالیستی می باشند. این جنبشها ضامن مطمئنی هستند كه كمونیستها را از بوروكراسی می رهانند و علیه رویزیونیسم و دگماتیسم مصون می دارند، و آنها را برای همیشه غلبه ناپذیر میكنند. این جنبشها تضمین قابل اتكائی برای پرولتاریا در امر وحدت با توده های وسیع كارگر و تحقق یك دیكتاتوری دمكراتیك می باشند. اگر در نبود چنین جنبشهائی مالكان ارضی، دهقانان مرفه، ضدانقلابیون، عناصر نامطلوب و شیادان رنگارنگ مجال پیدا می كردند به بیرون بخزند و میدانداری كنند، اگر كادرهای ما مجبور بودند از همه آنها چشم پوشی كنند و در خیلی موارد حتی قادر به تشخیص بین دشمن و خودی نبوده بلكه با كمپ دشمن به همكاری پرداخته و به تباهی كشیده می شدند و روحیه خودشان را از دست می دادند، اگر بدین طریق كادرهای مان به كمپ دشمن جلب می شدند و یا دشمن می توانست بدرون صفوف ما بخزد، و اگر خیلی از كارگران، دهقانان و روشنفكران ما در برابر تاكتیكهای نرم و یا سخت دشمن بی دفاع رها می شدند، دیگر طولی نمی كشید، (شاید فقط چندین سال یا یك دهه یا چندین دهه یا بیشتر) كه ناگزیر در سطح ملی احیاء ضد انقلاب تا كنون صورت می گرفت، حزب ماركسیستی ـ لنینیستی بدون شك به یك حزب رویزیونیستی، فاشیستی تبدیل می شد و سرخی سراسر چین رنگ می باخت.
" در مه 1963 "پیش نویس قطعنامه كمیته مركزی حزب كمونیست چین درباره برخی مشكلات از كار منطقه ای در حال حاضر" (20 مه 1963) كه به "قرار 10 نكته ای" معروف است، تحت هدایت صدر مائو تهیه گردید. بدنبال این، "سند 23 نكته ای" به تصویب رسید كه خلاصه ای از مباحثات كنفرانسی بود كه در 14 ژانویه 1965 از طرف دفتر سیاسی كمیته مركزی حزب كمونیست چین در سطح سراسری برگزار گردید. بدین منظور "برخی مسائل جاری در جنبش تربیت سوسیالیستی در مناطق روستائی" خلاصه ای از قطعنامه مه 1963 به امضا مائو تحت عنوان ایده های صحیح از كجا سرچشمه می گیرند؟ انتشار یافت. در این اثر، صدر مائو می نویسد "ایده های صحیح ... از پراتیك اجتماعی و فقط پراتیك اجتماعی سرچشمه می گیرند از سه نوع پراتیك اجتماعی: مبارزه برای تولید، مبارزه طبقاتی و آزمون علمی" (گزیده ای از آثار مائوتسه دون، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1971، صفحه 502)
این "سه جنبش عظیم انقلابی" همچنین در اساسنامه حزب كمونیست چین مصوب دهمین كنگره و در مقدمه قانون اساسی جمهوری خلق چین 1975 اعلام شدند. مطابق مقاله ای منتشر شده در پكن ریویو، شماره 22، 28 مه 1971، صفحه 5 "در سال 1961، لیوشائوچی علنا به مقدمه و موخره "تحقیقات در روستا" كه صدر مائو نوشته بود حمله كرده، با براه انداختن جارو جنجال اعلام داشت "دفاع از تحقیق و مطالعه هنوز نمی تواند در شناخت جهان به كسی كمك نماید." در جریان جنبش تربیت سوسیالیستی(یادداشت 67) ، او هارتر از گذشته به روش علمی تحقیق و مطالعه حمله نمود و آنرا "از مد افتاده" خواند.
7 ـ مائو تسه دون، نقل قول از پكن ریویو،(شماره 16، 16 آوریل 1971، صفحه 16)
در جریان انقلاب كبیر فرهنگی، اصلاح سبك كار "بمثابه وحدت تئوری و عمل، ارتباط تنگاتنگ با توده ها، و انتقاد از خود"ارائه گردید. این نقطه اتصال و وجه اشتراك سه آموزش صدر مائو را تشكیل می دهد: 1) "ادغام كامل تئوری و پراتیك سنگ محك تمایز حزب ما از دیگر احزاب سیاسی می باشد." 2) "سنگ محك دیگر برای تمایز حزب ما از دیگر احزاب سیاسی این است كه ما پیوند نزدیكی با توده های وسیع خلق داریم." و 3) "پراتیك آگاهانه انتقاد از خود سنك محك دیگری برای تمیز حزب ما از دیگر احزاب سیاسی است." (مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد سوم، "درباره دولت ائتلافی"، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1967، صفحه 266 ـ 265)
8 ـ "مستقلانه مطالعه نمودن": برای مثال رجوع شود به مقاله ای توسط كمیته انقلابی دانشگاه سین هوا در پكن ریویو شماره 8، 23 فوریه 1973، صفحه 12 ـ 11: "در اصلاح اسلوبهای آموزش، ما قاطعانه از دستورات مائو پیروی می كنیم: "شیوه حقنه كردن را محو و نابود كنید" و "دانشجویان دانشگاه، بخصوص آنهائی كه سالهای بالا را می گذرانند، باید عمدتا مستقلانه مطالعه فردی كنند."
"لنین در مقاله وظایف سازمانهای جوانان از مدارس قدیمی بخاطر "روش پوسیده و كهنه زور چپان و متد حقنه كردن" بیرحمانه انتقاد كرد. كتابخوان بارآوردن یا تدریس به "روش تنویر افكار" و رهاساختن ابتكار و خلاقیت دانشجویان كارگر ـ دهقان ـ سرباز برای اینكه قدرت تحلیل و حل مسائل را پیدا كنند ـ قطعا این مسئله كوچك و بی اهمیتی نیست. برخی رفقا از این واهمه داشتند كه تازه واردین، كه سطح آموزشی شان زیاد بالا نیست، در مطالعه فردی دچار اشكال شوند و این در پیشرفت نقشه مندانه آنان تاثیر بگذارد. آنها این طرح را جلو می گذاشتند كه "هرچه بیشتر دروس را از بر كنند، بیشتر یاد می گیرند." این نظر نشانگر فقر درك از اهمیت اصلاح اسلوبهای آموزشی بود. نتیجتا، بسیاری از كلاسهای درس به دانشجویان حقنه می شد و آنها نیز در مطالعاتشان نقش منفعلی داشتند.
"برای تغییر این وضع استادان بعضی كلاسها، تحت رهبری شاخه های حزبی، شیوه آموزشی را بكار بستند كه روشنگری و تنویر افكار را با تجربه و آزمایش و تحقیق تلفیق می نمود، و فعالانه مطالعه فردی را تشویق می كرد. آنها ازار و مصالح آموزشی را توزیع كردند، و فقط زمان اندكی را به سخنرانی اختصاص دادند تا از این طریق دانشجویان را بفكر كردن وادارند و بقیه وقتشان را صرف پرداختن به مطالعه مسائل، كتابهای درسی و كتابهای مرجع و انجام آزمایشات و پیش بردن تحقیقات اجتماعی و بحث در كلاس درس كنند. این تغییرات تحصیل را برای دانشجویان زنده و جاندار كرد ."
"اینكه آیا می توان در اسلوبهای آموزش اصلاحاتی بوجود آورد، عمدتا به استادان بستگی دارد. در برخی از كلاسها كه وضعشان بهتر است، استادان مرتبا با دانشجویان قاطی می شوند تا بخوبی آنها را بشناسند و سطح آموزشی شان را معین كنند و با طرز برخورد و شیوه های آنها در مطالعه از نزدیك با خبر باشند. این استادان با شاخه حزبی همكاری نزدیك دارند تا بدین وسیله بخوبی بكار ایدئولوژیك با دانشجویان بپردازند و بر طبق شرایط مشخص هر دانشجو، آنها را تعلیم دهند. بطور مثال، استادان به برخی دانشجویان كه در جذب جوهر مطالب از طریق مطالعه فردی دچار اشكال می شوند، در پیدا كردن تضاد عمده كمك نمودند. همچنین به پرورش نیروی محكم، همچون ستون فقرات و برجسته نمودن مدل و الگو توجه ویژه ای می كنند: از دانشجویانی كه مطالعه فردی را خوب انجام داده اند خواسته می شود كه تجربه شان را به دیگران نیز منتقل كنند، و از كسانی كه در مطالعاتشان جلو افتاده اند خواسته می شود كه آنهایی كه از جمع عقب افتاده اند را یاری دهند. این بدین معناست كه استادان هم تدریس آموزشگاهی و هم آموزش سیاسی را باید عهده دار شوند. در حین تدریس، با دانشجویان كار ایدئولوژیك كنند و سخت بكوشند تا بمنظور "آموختن چگونگی استفاده از متد ماركسیستی برای مشاهده، طرح، تحلیل و حل مشكلات" در پراتیك شركت جویند".
9 ـ لنین، مجموعه آثار، جلد 3، بیماری كودكی، "چپ روی" در كمونیسم، انتشارات پروگرس، مسكو 1966، صفحه 14
10 ـ نگاه كنید به مقاله فوق الذكر، "در باره كمونیسم كاذب خروشچف و درسهای تاریخی آن برای جهان"، در پلمیك درباره خط عمومی جنبش بین المللی كمونیستی:
"در بیست و دومین كنگره حزب كمونیست اتحاد شوروی، خروشچف صریحا پرچم مخالفت با دیكتاتوری پرولتاریا، و اعلام جایگزینی دولت دیكتاتوری پرولتاریا با "دولت تمام خلقی" را بلند كرد. در برنامه حزب كمونیست اتحاد شوروی آمده است كه دیكتاتوری پرولتاریا "ضرورتش را در اتحاد شوروی از دست داده" و "دولت كه بعنوان دولت دیكتاتوری پرولتاریا متولد شده بود، در مرحله جدید كنونی، به دولت تمام خلقی تبدیل شده است" (صفحه 444) در این پلمیك، استدلال محكم و پر اهمیتی در رد این "تئوری" و تحلیلی از برخی نوشتجات ماركس و انگلس آمده است. در مورد این مسئله به جزوه ماركس، انگلس و لنین درباره دیكتاتوری پرولتاریا، (موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1975) رجوع كنید. در همان مقاله 1964 می خوانیم: "در بیست و دومین كنگره حزب كمونیست اتحاد شوروی، خروشچف صریحا پرچم دیگری را بلند كرد. پرچم تغییر خصلت پرولتری حزب كمونیست اتحاد شوروی. او جایگزینی حزب پرولتاریا با "حزب تمام خلقی" را اعلام نمود. برنامه حزب كمونیست اتحاد شوروی می گوید: "در نتیجه پیروزی سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی و تحكیم وحدت جامعه شوروی، حزب كمونیست طبقه كارگر به پیشاهنگ مردم شوروی، به حزب تمام خلقی تبدیل شده است." (صفحه 453)
حامیان لیوشائوچی در اشكال مختلف كوشیدند تا این "تئوری رویزیونیستی را در جمهوری خلق چین پیاده كنند. شخص لیوشائوچی در سال 1965، بعد از سقوط خروشچف اعلام داشت: "در تحلیل نهایی، اتحاد شوروی چه نوع كشوری است؟ قضاوت و تصمیم گیری در این مورد بسیار مشكل است. همانطور كه قضاوت در باره ماهیت اساسی حزب كمونیست شوروی امروزه بهمان درجه مشكل می باشد"( كایه دولاشین نوول، 16 سپتامبر 1967 ـ رن مین ریبائو، 51 سپتامبر 1967) در سال 1962، هنر و ادبیات نیز به مثابه هنر و ادبیات "تمام خلق" عرضه شده، یعنی ماوراء طبقاتی. (كایه دولاشین نوول، 82 مه 1971 ـ خونچی، شماره 5، 1971) همچنین به موضع لیوشائوچی در دهه 30 درباره "ادبیات دفاع ملی" مراجعه كنید.
11 ـ "جنبش 4 مه 1919": به منتخب آثار مائوتسه دون، جلد دوم، "جنبش 4 مه"، صفحه 239 ـ 237 و "سمت جنبش جوانان"، صفحه 249 ـ 241 رجوع كنید: "در جنبش انقلابی دمكراتیك چین روشنفكران اولین قشری بودند كه بیدار شدند. این مسئله بوضوح خود را هم در انقلاب 1911 و هم در جنبش 4 مه نشان داد، و در روزهای جنبش 4 مه نسبت بدوران انقلاب 1911 روشنفكران تعدادشان بیشتر و از لحاظ سیاسی آگاهتر بودند. اما روشنفكران در صورتیكه موفق نشوند بمیان كارگران و دهقانان بروند و با آنها ادغام شوند، هیچكاری از دست شان بر نمی آید." (صفحه 238) . در نیمه اول 1919، بریتانیای كبیر، فرانسه، ایالات متحده، ایتالیا و ژاپن و چند كشور دیگر بر سر این مسئله بتوافق رسیدند كه ژاپن در چین امتیازاتی بدست آورد و استان شانتون نیز به آلمان سپرده شود."
جنبش 4 مه، یك جنبش عظیم انقلابی علیه امپریالیسم و فئودالیسم بود كه در 4 مه 1919 بوسیله خلق چین صورت گرفت. هزاران دانشجوی پكن در میدان تین آن من اجتماع كرده و تظاهرات نمودند. این تظاهرات علیه اقدامات خائنانه دولت جنگ سالار چین بود كه می رفت قرار داد صلح ورسای را كه امپریالیستها بمنظور نقض حاكمیت چین تدارك دیده بودند امضا كند. بعد از مدتی این جنبش به یك جنبش توده ای تبدیل شد كه استخوانبندی اش را طبقه كارگر تشكیل می داد. این جنبش آغاز انقلاب دمكراتیك نوین چین را رقم زد. در مرحله ابتدائی جنگ مقاومت علیه ژاپن (45 ـ 1937) روز 4 مه از طرف سازمان جوانان منطقه مرزی شنسی ـ گانسو ـ نین سیا تحت رهبری حزب كمونیست، بعنوان روز جوانان در چین تعیین شد. این روز پس از بنیانگذاری جمهوری خلق چین در 1949، رسما روز جوانان اعلام شد." (پكن ریویو، شماره 20، 18 مه 1973، صفحه 9)
12 ـ به صفحات 141 ـ 140 رجوع كنید
13 ـ كارل ماركس و فردریك انگلس، مانیفست حزب كمونیست، موسسه زبانهای خارجی، پكن، 1968، صفحه 45
14 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد سوم، "سخنرانی در مجلس نمایندگان منطقه مرزی شنسی ـ گانسو ـ نین سیا"، صفحه 33
15 ـ "سه كوه بزرگ"، امپریالیسم، فئودالیسم و سرمایه داری بوروكرات می باشد كه دشمنان اصلی خلق چین در قبل از 1949 بودند.
16 ـ مائوتسه دون، نقل قول از پكن ریویو، شماره 36، 3 سپتامبر 1971، صفحه 4
17 ـ مائوتسه دون، منتخب آثار، جلد سوم، "درباره دولت ائتلافی"، صفحه 462
18 ـ و . ا. لنین، مجموعه آثار، جلد 31، "كنگره دوم انترناسیونال كمونیستی: سخنرانی درباره پذیرش حزب كارگر بریتانیا"، صفحه 258 ـ 257
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر